کد خبر: ۱۰۲۴۱۰
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۶
یادداشت/
چرا میگویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهایی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمی کنیم. با آن کسانی که با اصل انقلاب بدند.

چرا میگویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهایی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمی کنیم. با آن کسانی که با اصل انقلاب بدند.

چند صباحی است که در ادبیات سیاسی داخلی شاهد تعابیری چون آشتی ملی، بازگشت عده ای معلوم الحال (فتنه گران) به بدنه اجرایی کشور و ... می باشیم. این تعابیر ذهن های هوشیار و بیدار را به اواخر دهه هشتاد می برد، در آن زمان که گروهی اندک ولی فتنه گر با تفکرات پوسیده و نخ نما و برگرفته ازتفکرات مسموم لیبرالیستی استکبار اعظم، آمریکای جنایتکار و صهیونیسم نژاد پرست در فکر ایجاد فتنه در نظام اسلامی بودند.

رهبر معظم انقلاب در موضوع فتنه 88 می فرمایند؛ مسئله اصلی این است که جماعتی (در فتنه 88) در مقابل جریان قانونی کشور به شکل غیر قانونی و غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به این کشور لطمه زدند، این را چرا فراموش می کنید؟

گناه بزرگ فتنه گران در کشور این است که آنها دشمن را امیدوار کردند که می توانند منفذی در بین مردم و مسئولان باز کنند. رفتار نانجیبانه سران فتنه، دشمن را جری کرد، طمع دشمن را برانگیخت. قصد فتنه گران خیلی عجیب و غریب بود ، در واقع می خواستند ایران ا تسخیر کنند، اینها (سران فتنه) ناسپاسی کردند.

این سخنان رهبر معظم انقلاب ناظر بر آن است که سران فتنه با حرکت نابخردانه خود ضربات بسیاری به انقلاب وارد ساختند که جبران آن به این سادگی نیست. در حقیقت یک حق الناس عمومی از انقلاب و مردم را ضایع کردند که به صرف اعلام آشتی!!! ماجرا نه فراموش می شود و نه حل می شود.

حرکت سران فتنه نانجیبانه و ناسپاس بود و این ناسپاسی ریشه در خیانت آنها به امت اسلامی است و نه فقط ایران اسلامی. می بایست سران فتنه حداقل برابر خیانت خود مجازات شوند و مجازات آنها محو شدن دائمی از صحنه اجتماع و جامعه ولایی و انقلابی ایران اسلامی است در اینجا مناسب است به ماهیت و چگونگی شکل گیری فتنه در جوامع انسانی که دارای رویکرد دینی می باشند بپردازیم.

فتنه چرایی، چگونگی و روش های مقابله:

پیوسته در طول تاریخ ودرحوزه علوم انسانی واجتماعی شاهد آن هستیم که جبهه فتنه وفتنه گر در مقابل جبهه حق و حق مدار دچار تکرار و بازخوانی شده وگفتمان لیبرال با مفاهیمی عوام فریبانه در جهت جذب مخاطبی که اولین ویژگی او سطحی نگری و جهالت است در تلاش است.

می بایست در این تهاجم فکری پیوسته هوشیار بود که جریان بی محتوا ولی مدعی فتنه و فتنه گران دو باره به گذشته معلوم الحال خود عودت داده نشوند وذهنهای پاک و ساده جوانان را که نسل پویا و بالنده جامعه اسلامی می باشند را با مضامین دلپذیر ولی عوامانه خود که وارداتی از مکاتب خود محور غربی است تسخیر نکنند.

به روز رسانی وتقویت تئوریک مبانی اولیه انقلاب اسلامی وآماده سازی آن جهت مقابله با باد های مسموم فتنه از الزامات اعتقادی مدیران فرهنگی و مردم پایه است ولی باید پیوسته به یاد داشته باشیم که؛ همواره رگ های زنده انقلاب جهت مقابله با فتنه های بیگانگان و عوامل شان خواهان خون تازه است تا به حیات طیبه خود ادامه دهد.

بصیرت، خودباوری، بالندگی، تولید فکر و هر آنچه در جنبش نرم افزاری ایفای نقش می نماید میبایست مانند خون تازه در رگهای انقلاب جاری و ساری باشد.

شعائر و اهداف متعالی بخش انقلاب اگر همگام با تهاجم فتنه گران، کاربردی نشود خون جوانان در رگهای انقلاب رسوب شده و انسداد ایجاد می کند و این ابتدای سکته مفاهیم و ارزش های حاکم بر جامعه در عبور از تهدیدات است که به لکنت انقلاب در عبور از تهدیدات بیگانه نهایی خواهد شد.

در این عرصه نرم افزاری، صحنه عمل از آن مدیرانی است که با توکل بر خداوند متعال و اطاعت از مقام شامخ ولایت بیرق فرهنگ تعالی بخش دین مبین اسلام را برافراشته و با آسیب شناسی عینی از نقاط ضعف خودی، برآوردی واقعی از آینده جبهه مقابل داشته باشد.

ناتو و تهاجم فرهنگی بیگانگان به شکل فتنه های اعتقادی و سیاسی در مبانی فکری و ذهنی ایجاد تشتت نموده و می کوشد تا افکار را به داشته های الحادی عودت دهد.

کادرسازی و نخبه پروری دیگر خون تازه ای است که رگهای انقلاب را احیا و زنده می کند.نخبگان با داشتن روحیه پیش روندگی ،پیش برنده نیز می توانند باشند. نخبگان ،پرورش دهندگان کادر فهیم و مدیران لایق جبهه حق بر علیه فتنه گران الحاد است، ایشان طراحان و تبیین کننده های نقشه راه نظام مقدس جمهوری اسلامی در جامعه دینی و نقطه قوت انقلاب در تمامی مجموعه های اجرایی دولت اسلامی اند. نخبگان پرچم داران جریان ساز پرورش انسانی در حکومت فقه دینی می باشند.

دیگر خون مورد نیاز در رگهای انقلاب، توجه به مبانی معنویت رفتاری در سطح جامعه است.

نقش معنویت در تبیین حوزه فعالیت دین و سرفصل های ارشادی آن در جوامع بشری بسیار کاربردی و اجرایی و در عین حال پر معناست.

معنویت هم آورد طلبی جامعه دینی در برابر فتنه گرانی است که در جهت اغواگری بشر و دوری او از فرامین الهی تلاش می نمایند.

جریان زنده انقلاب پیوسته در اندیشه آن است که سهم خود را در تسخیر قوه تفکر جامعه افزایش داده و ارتقاع دهد تا به این ترتیب بتواند در برابر فتنه های عقیدتی، از حریم فکری و هنجار های حاکم بر جامعه ارزشی و انقلابی دفاع نماید. رمز موفقیت در این عرصه در آن است که با بهره گیری از واژگان محتوایی و برگرفته از نیازسنجی اعتقادی و معنوی جامعه پیوسته سرفصل های ذهنی و مادی را به گونه ای سازماندهی نماید که ازدرجه علاقمندی و اقبال تهی نشده و در جهت رفع آسیب های فکری، خود و دیگران را ایمن و بهره مند نماید.

در این میان آمادگی ذهنی مدیران و عوامل اجرایی در بخش های فرهنگی و تربیتی نباید از ذهن دور شود چرا که امکان آن دارد که دچار روزمرگی و آسیب شده و دیگر نتواند در مسیر جذب مخاطب فعالیت نماید.

اگر شرایط فوق محقق شود آن وقت می توان این امید را داشت که مدل رفتاری ارائه شده در جامعه انسانی پیوسته سرمایه و اندوخته فکری و نرم افزاری خود را ارتقا داده تا بتواند به حضور معنوی و هویتی خود ادامه دهد. در این میان از گفتمان فرهنگی و برقراری کرسی های اندیشه و تفکر در جهت نقد فرصت ها و عملکردها و تشریح تمامی ملاحظات پیرامونی از شاخصه های غیرقابل انکار مدیران این عرصه است.

اگر نتوان مبانی رفتاری را در یک سیر منطقی خواه در مرحله تدوین خواه در مرحله ترویج مدون نمود آن گاه این خطر متصوراست که جامعه فرهنگی دچار افراط یا تفریط شده و به آفت زدگی و کپک زدگی دچار شوند.

از علامت های افراط و تفریط در رفتارهای فرهنگی رکود و ایستایی سرفصل های اجرایی آن در اغنا نمودن جنبه های معنوی جامعه است.

هرج و مرج رفتاری و روی آوردن به هوچی گری های ادراکی ازدیگر علائم جامعه دچار افراط و تفریط و فتنه زده است.

اگر در جامعه ای بی انضباطی فکری حاکم شود، محال است پرورش اخلاقی به ظهور رسیده و خروجی به نام انسان کامل داشته باشد.

از دیگر شاخصه های این جامعه، بد رفتارهای فردی و جمعی است، چراکه هر فردی در فکر آن است که خود را به دیگری تحمیل نموده و ایده خود را فراگیر و بومی نماید بدون آنکه فضای ذهنی آن را فراهم سازد.

بهره گیری از تکنیک های اهانت و تهمت، زشت ترین و پلیدترین شیوه ای است که به عنوان یک ناهنجاری رفتاری شیوع پیدا می کند. در این فرهنگ منحط، انسان کامل را انسانی می داند که بتواند ماهرانه تر دروغ گفته و دیگران را فریب دهد. به این ترتیب حریم فردی و خصوصی دیگر معنا نداشته و تمامی صحنه های اجرایی جامعه جولانگاه تفکرات مسموم الحادی و غیردینی می شود در این حال جامعه دچار بزرگترین فتنه در حوزه های نظری و عملی شده است.

نام نحص و مرام ناپاک سران فتنه و اصحابشان تا ابد از تاریخ ایران اسلامی گم باد.

سازمان بسیج فرهنگیان استان فارس

حمید حسن زاده

اسفند95

نام:
ایمیل:
* نظر: