کد خبر: ۱۰۳۴۸۵
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۳
لختی بیندیشیم
اصالت عمل بر کسی پوشیده نیست؛ ولی ما آدمها گاهی در قبال مسائلی که بدیهی هستند یا همیشه جلوی چشممان بوده اند، دچار غفلت می شویم وآنها را عادی می دانیم و اهمیت شان را درک نمی کنیم.

 جابر، روزی به خدمت امام محمد باقر(علیه السلام) می رسد و می گوید :«بنده 16 سال خادم شماهستم ؛ آیا شما حقوق مرانمی پردازید؟». در اینجا امام علیه السلام می فرماید که شما خودت بگو چه می خواهی؟

 جابر گفت :«من دوست دارم که قیمتی ترین گوهر دریای علم تان را به من دهید». امام باقر(علیه السلام)هم فرمود :« قیمتی ترین گوهر دریای علم من، عمل درست است.اگر می خواهی به بهشت برسی باید عمل درست انجام دهی».

آری گرانبها ترین گوهر دریای علم امام محمد باقر علیه السلام عملی است که به درست بودن آن یقین داریم.اصالت عمل بر کسی پوشیده نیست؛  ولی ما آدمها گاهی در قبال مسائلی که بدیهی هستند یا همیشه جلوی چشممان بوده اند، دچار غفلت می شویم وآنها را عادی می دانیم و اهمیت شان را درک نمی کنیم ....گاهی اهمیت سلامت یا امنیت یا حتی هوای پاک را فراموش می کنیم،در مورد کارکرد مغز انسان این مثال جالب است که چشم انسان مدام دارد بینی را می بیند ولی مغز انسان دستور داده است که چشم آن را نبیند.ما نباید بگذاریم که این غفلت و فراموشی به مهمترین حوزه های حیات انسانی مان وارد شود، اهمیت عمل به موقع نیز از همین قبیل است .آن چیزی که از قرآن و روایات برمی آید این است که مهمترین ارزش انسان به اعمالش است  و همین اعمال انسان است که در قیامت، سرنوشت ابدی او را رقم می زند و زندگی او  بر اساس آن سنجیده می شود ( فاما من ثقلت موازينه *فهو فى عيشه راضيه * وکسی که ترازوی عملش سنگین است ،در يك زندگى سراسر رضايتبخش خواهد بود(آیات6و7سوره قارعه).به عبارتی انسان عبارت است از مجموع اعمال درستی که در زندگیش انجام داده است. این قید «درست» بسیار مهم است ؛چونکه در مواردی که شک داریم کاری درست است یا خیر باید صبر و توقف کنیم ؛ « وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ. از آنچه که به آن علم نداری پیروی نکن» (سوره مبارکه الإسراء آیه36 ) ،به عبارتی وقتی علمش را نداری عمل نکن چون وقتی در کاری علم نداری کارت زیان آورتر از عمل نکردنت است. امام جواد علیه السلام میفرمایند:مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ أفسَدَ أكثَرَ مِمّا يُصلِحُ؛كسى كه ناآگاهانه عمل می‌كند، بيش از به سامان آوردن تباه می‌كند.(تحف العقول: ص ۴۷ (

 آیت الله قاضی می فرمایند  بعضی از عرفای ما مثل سید جمال الدین گلپایگانی(ره) جوری راه می رفتند که گویی شیر دنبالشان است و اینقدر در اعمالشان دقت می کردند ؛ برای همین بود که خداوند چشم برزخی و شفای بیماران و ...را نصیب آنها کرده بود.                         

وقتی که یقین کردیم کاری و عملی درست است. تاخیر در انجام آن کار آفت بزرگی است که عمل را تباه می کند تا جایی که امام معصوم می فرمایند:« عمل نیکی که در آن  شتاب نمی کنی را به حساب نیاور».

اساساً یکی از کارهای شیطان رجیم که به تعبیر قرآن کریم،«عدو مبین» یعنی دشمن آشکار  انسان است،تشویق به «تسویف» است یعنی مدام انسان را وسوسه می کند که با امروز و فردا کردن عمل را به تاخیر بیندازد.در روایات داریم که با استعاذه به خداوند متعال و همچنین اهمیت ندادن به وسوسه های شیطانی، می توانیم به مرور شیطان را ناامید سازیم.در این مورد خاص یعنی «عمل»،امام علی علیه السلام راهکار بسیار جالبی را بیان می کنند و آن اینست که از کارهایی که می ترسیم،یا به نوعی برایمان به مرور زمان معضل شده است،خودمان را در آنها بیندازیم.گاه دیده می شود که شخص بیست سال است که می خواهد کاری را انجام دهد ولی هنوز حتی مقدمات آن کار،مثل ثبت نام اولیه، را انجام نداده است.بازندگان بیشتر در مورد عمل کردن رؤیا بافی می کنند ولی برندگان وقتی که یقین دارند که آن عمل درست است عمل می کنند .همانطور که در سرمقاله نیز گفته شد:« ما می توانیم»، چونکه مؤمنین و شیعیان به گفته خداوند«اعلون» هستند  و برتر هستند، پس باید اهداف بزرگ را در نظر گرفت و سپس با توکل به خدا وند به دنبال رسیدن به آنها رفت. مجموع اعمال انسان یکی از مهمترین چیزهایی است که شخصیت انسان را می سازد و همین شخصیت خودش باعث چگونگی اعمال انسان است.یعنی اعمال بد یا اعمال نیک(مثل توبه و استغفار و تغییر)اعمال آینده انسان را نیز می سازد. قل کلٌّ یعمل علی شاکلته و ربّک اعلم بمن هو أهدی سبیلا؛ (سوره مبارکه اسراء/84)بگو همه کس طبق شاکله­ اش عمل می ­کند و پروردگارت به کسی که راه یافته ­تر است، داناتر است.

عمل و شخصیت در سیکلی تقویتی مدام یکدیگر را تقویت می کنند .وقتی کارهای مفید و نیکی را که انجام می دهیم، شاخص شخصیت و وجود ماست ؛پس وقتیکه شخص کاری نمی کند شخصیت خود را تباه کرده و عمرش را بیهوده به هدر داده است،عمری که هر یک روزش ،یک روز نیست بلکه میلیاردها روز است،و میلیاردها روز برای تقریب به ذهن است و گرنه هر یک روزش یک ابدیت است، چون در مقابلش ابدیت را می دهند .حتی وقتی که انسان شغلی ندارد باآموزش دیدن ومهارت آموزی و سرمایه گذاری بر روی تواناییهای خودش می تواند آینده خودش را با گذشته اش بسیار متفاوت کند. پس هیچ زمانی و هیچ کار مفیدی را نباید دست کم گرفت.گاهی حتی یک لحظه بوی ابدیت می دهد و یک عمل کوچک، مثل جرعه ای آب به حیوانی دادن یا سنگی را از سر راهی برداشتن، موجب رضایت پروردگار و وارد شدن به بهشت می شود.

امام خمینی (ره) می فرمایند که هر کس در هر جایی که هست در صورتی که کارش را به خوبی انجام دهد ،تکلیف از او ساقط است و مقام معظم رهبری می فرمایند که هر کجا که هستید، همانجا را مرکز عالم بدانید . گرچه یک رهرو واقعی تمام امور غیرضروری را کنار می گذارد و همواره خویشتن را به کارهای اصلی محدود می کند(قانون20/80) اما انسان باید هر عمل ضروری هرچند به ظاهر کوچک را به نوعی انجام دهد که گویی آخرین مبارزه اش بر روی زمین است،البته برای پیدا کردن کارهایی که ضروری است باید دانش مان را بیفزاییم. به طور مثال تفریح نیز برای یک خانواده و جامعه از اعمال ضروری است.از دیگر سو باید اعمال غیر ضروری را بشناسیم؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ورود در کارهایی که به او مربوط نیست را بر خود حرام کرده بود.راه رسیدن به اهداف تنها عمل کردن است ؛امام علی علیه السلام می فرمایند: که عمل تورا به هدف می رساند و هرکس که به دنبال هدفی رفت و عمل کرد یا به آن رسید و یا به قسمتی از آن. در مورد عمل چند چیز بسیار مهم است:

 1-یقین به درستی آن با تحقیق و تفکر، مشورت کردن(به خصوص در کارهای مهم واجب است)،به کار بردن علم و تدبیر و دیدن تمام جوانب(تفکر سیتمی) ،2- تاخیر نکردن و اینکه کارهایی را که بیشترین اولویت را دارد سریعا با بسم الله الرحمن الرحیم(تاثیرش اعجاب انگیز است)  و توکل به او شروع کردن (یادمان باشد کار را آن کرد که شروع کرد) ؛توکل باعث می شود از بزرگی کار نترسیم و به سمت کارهای عاقلانه بزرگ و حتی به ظاهر نشدنی برویم، 3- متقن و محکم و به خوبی انجام دادن کار.4-دعا و درخواست توفیق؛اگر آیه قرآن را باز بخوانیم که «اگر دعاهای شمانبود خداوند به شما توجهی نمی کرد» هرگز دعا را فراموش نمی کنیم)، 5-پذیرش مسئولیت عمل بصورت کامل .

مگر غیر از این است که غربی ها با :1 - به دنبال علم و عمل رفتن 2- صرف فعل خواستن ،اعتقاد به ما می توانیم و به تبع آن جسارت در دیدن افق های وسیع ، وارد شدن به  کارهای جدید و نوآوری 3- نخبه پروری و حتی جذب نخبگان از سراسر دنیا به اهدافی  بزرگ، مثل پا را  بر روی کره ماه گذاشتن، رسیده اند و سلطه خود را به جهان تحمیل کرده وحتی به مستضعفان عالم زور گویی می کنند.«جیم کالینز» در کتاب «خوب به عالی»،500 شرکت برتر دنیا ،طبق مجله«فورچون»، را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که مهم نیست در چه زمینه ای می خواهید عالی شوید ،مهم اینست که از نخبگان و  آدمهای عالم و دانشمند استفاده کنید.برای همین است که در روایات داریم که هرچیزی را جبرانی است  به جز از دست دادن عالم که با ازدست دادن او ،ثلمه ای بوجود می آید که جبران نمی شود.

 عالم پروری و نخبه پروری شاهراه پیشرفت یک کشور است.مثل چین  که با نخبه پروری،هموار کردن راه برای کارآفرینان و تولید کنندگان، بالابردن مداوم کیفیت،گسترش روز افزون صادرات(که به قول مقام معظم رهبری وزارت امور خارجه در این زمینه نقش بسزایی دارد) و جذب وسیع سرمایه ها و کارخانجات خارجی به کشورش، درحال تبدبل شدن به اقتصاد اول دنیا است و فقر را در کشورشان به شدت کاهش داده اند.آنها با لطایف الحیلی کارخانجات و سرمایه های کشورهای دیگر را وارد کشور خود کرده اند و در واقع این کارخانجات هم در آن کشورها کالا تولید می کنند و هم خودشان آن را صادر می کنند و در این بین برای جوانان چینی تولید اشتغال کرده اند و همچنین تکنولوژیهای نو را به چین وارد کرده اند؛اما همانطور که در سخنان مقام معظم رهبری در روز جهانی کارگر (صفحه11 همین نشریه)آمده است،آمریکا با ایران هراسی می خواهد از اینکه  سرمایه های خارجی وارد ایران شود، جلوگیری کند که به حول و قوه الهی ما باید بر این مانع نیز غلبه کنیم.

غربیها کار محوری و اصالت عمل را حتی در فیلم هایشان برای مردمشان تبلیغ می کنند .یک مثال کوچکش در فیلم پدر خوانده است که دون کورلئونه به بچه هایش می گوید که بعد از مرگم بر روی تابوتم بنویسید که کار مهمترین چیز است.(چون حتی خانواده در گرو کار است) که البته ما این نگاه افراطی را قبول نداریم و اسلام دین تعادل است و می گوید که شبانه روزت را چند قسمت کن: برای کار،با خانواده بودن،عبادت،تفریح،با برادران دینی بودن،استراحت. حتی معصومین علیهم السلام می فرمایند که با تفریح برای انجام کارهایت توان بگیر.به نظر می رسد حتی پل صراط نیز نشانه ای از دکترین تعادل در اسلام است که طبق آن برای رسیدن به سعادت باید حتی در بسیاری از کارهای خوب نیز تعادل داشت.

 

Rounded Rectangle: اصالت عمل یا  اصالت جلسه

اصالت عمل یا اصالت جلسه:


گاهی در بعضی ادارات می بینیم که زنان و مردان بالغ هفته های متمادی دور یکدیگرنشسته و راجع به جزئی ترین مطالب و اولویت ها و تصمیمات و... بحث می کنند. اما امام علی علیه السلام سخن را مصداق دارویی می داند که کم  آن مفید و بسیار آن کشنده است .درمورد جلسات نیز چنین است. هرچیزی به حد تعادل آن خوب است . شاید یکی از اساسی ترین کارکرد های آن مشورت باشد که در مورد تصمیمات مهم بسیار خوب است که البته این چند شرط دارد که اولاً اعضای جلسه بدون ترس بتوانند صحبت کنند(به اصطلاح سازمان پلی فونیک و چند صدایی باشد) که درمان این  خود سانسوری احتیاج به درمان فرهنگ سازمانی دارد و زمان بر است؛ ثانیاً در مورد مسائلی باشد که اولویت بالایی دارد و به عبارتی تعداد جلسات نیز به اندازه باشد نه اینکه کل سال با جلسات کم بازده بگذرد. با توجه به نبود چند  صدایی در جلسات و کمبود روحیه انتقاد پذیری در بین بعضی از مسئولین و مدیران، این کارکرد جلسات بطور کلی ابتر میشود و معمولا شرکت کنندگان در جلسات سعی می کنند که ساکت باشند و برای خود دردسر درست نکنند، چون از قبل نظرات و شخصیت مسئولین جلسه را می دانند و به نوعی از قبل خودسانسوری کرده و خود را با نظرات رئیس هماهنگ می کنند و بعد از جلسات، افراد وقتی که بطور خصوصی صحبت میکنند، در مورد بی فایده بودن این جلسات و اینکه فقط باعث هدر دادن وقت می شود و حتی در مورد ابلهانه بودن آنها با یکدیگر صحبت می کنند .چون در بسیاری از موارد می دانند که تصمیماتی را که حاصل هفته ها بحث در جلسات می باشد اشخاصی با  هوش متوسط می توانند ظرف نیم ساعت اتخاذ کنند. کسانی که علی رغم این بازیها، جلسات و کمیته بازی و بوروکراتیک بودن بیش از حد سازمان(در حد فشل شدن سازمان)  و... همچنان این روشها را می پسندند و هیچ انتقادی  نیز نمی کنند و حتی از آنها  خوششان  می آید به دو علت است ؛ یک: اینکه چنانچه این جلسات وکمیته بازیها و مباحث وقت گیر نباشد.کار دیگری ندارند؛ثانیا: آنها در سازمان با شور و شوق فراوان به دنبال اهداف شخصی  و پیشرفت و ترفیعات شخصی خود هستند و بالندگی سازمان کوچکترین اهمیتی برایشان ندارد.

انسانهایی که دلشان می خواهد کاری انجام دهند از اینکه بنشینند و صحبت های تکراری  کنند و در آخر هم محصولی را برداشت نکنند پرهیز می کنند . آنها به جای آنکه  در چرخه  بی پایانی دور خود چرخیده و  تمام وقت، راجع به برنامه هایی با گزارش گیری های صوری صحبت کنند، دست به اقدامات مفیدی می زنند.بطور مثال فکر کنید که اعضای مرکزی یک حزب و جبهه  انتخاباتی در طول چند سال مرتباً جلسات مختلفی را برگزار کنند و بودجه ی هنگفتی را مصرف کنند و سپس درانتخابات هر دوره در جذب آرای مردمی عقبگرد داشته باشند، آیا بالاخره نباید به خود بیایند و روشهای جدیدی را ارائه دهند یا حداقل بودجه ها را مصرف نکنند.به نظر می رسد چنین مشکلاتی بیشتر مربوط به بعضی از شرکتهای دولتی باشد چون شرکتهای خصوصی با توجه به بودجه محدود به محض اینکه ببینند مثلا  در تولید محصولاتشان یا سهمشان از بازار یا شبکه توزیع یا مزیت رقابتی شان،... دارند دچار مشکل می شوند، سریعا تغییر مسیر می دهند و خود را اصلاح می کنند، تا به بقا و بالندگی و پیشرفت و افزایش مشتریان خود کمک کنند.

در جلسات مختلف در ادارات دولتی، افراد دغدغه ای در مورد صرف بودجه ها و زمان و امکانات سازمان ندارند و راجع به موضوعات مختلف ساعت ها بحث می کنند و گویی اصلا نتیجه برایشان مهم نیست و خود جلسات است که اولویت و اصالت دارد. گاهی از دل جلسات کمیته هایی ویژه برای برای نتیجه گیری یا  مطالعه در مورد موضوع مزبور بیرون می آید و بازهم هفته ها و ماه ها طول می کشد و دوباره به مجمعی یا کمیسیونی عرضه می شود ؛ دوباره در کمیسیون بحث شده و سپس به کمیسیون ویژه بعدی ارجاع می شود. خلاصه، گویی هر عملی انجام می گیرد تا موضوع به مرحله اقدام و عمل نرسد.گاهی موضوع آنقدر بی اهمیت است که یک کارمند ساده و عادی می تواند در مورد آن تصمیم گیری کند .

اشخاص عادت کرده به بی عملی با هر حیله ای به این مراحل دامن می زنند و جلسات مختلف را برگزار می کنند، جلساتی که گاهی حتی به اندازه چند تلفن چند دقیقه ای، موثر و مفید نیست .چرا نباید بتوان در جلسات دولتی و خصوصی صریحاً نقاط اهرمی و بسیار موثر(با داشتن تفکر سیستمی) را نشان داد و از هشتاد درصد کارهای بیهوده جلوگیری کرد(قانون20/80) .همواره بازی کمیته و جلسه تحت لوای پیشرفت و  تصمیمات  جمعی و بالا بردن راندمان و کارایی شکل می گیرد اما وقتی که تعداد جلسات از حد تعادل  و حد کفایت خارج می شوند، خود به عنوان آسیبی برای بالا بردن راندمان خواهند بود .

باید به این نکته توجه کنیم که هرچه سازمان و نهادی بزرگتر باشد؛  مقدار  ضوابط و تشکیلات ((بوروکراتیک)) بیشتری تولید می کنند. این سازمان ها به وسیله تعداد بسیار زیادی قسمت ، آژانس ، بخش ، گروههای فرعی ،کمیسیون ها و کمیته ها و غیره اداره می شوند . هرکدام از گروههای مزبور دارای رئیس کل و روسای جزء خود است که سعی می کنند که پست و قدرت خود را حفظ کند و هرگز به فکر چابکی و ارزش آفرینی و  بهبود کارایی سازمان نمی افتند. آنها هرگز مایل نیستند که جایگاه و پست و مقام خود را به خطر بیاندازند و همواره در حال وحشت از دست دادن شغل خود هستند و به علت ترس از شماتت بالا دست، مدام موثر نبودن جلسات و بعضی از اعمال را پنهان می کنند و از ارائه پاسخ های سرراست و مستقیم و کارآ با بازدهی بالا ابا دارند.               

آنها در تمام طول عمر خود بوروکرات بوده اند و اعتیاد شدید به کاغذ و نامه دارند . در چنین سازمانهای گاه تعمیر یک خط تلفن یا کامپیوتر،روشن کردن شوفاژخانه در شروع فصل سرما و غیره به کاغذ بازی های فراوان احتیاج دارد .

درمورد  هر سازمانی من جمله سازمانهای دولتی می توان گفت که این انسانها و نیروهای آن سازمان هستند که سازمان را به گردش در می آورند و اگر این انسان هارا از سازمان ها بگیریم ، سازمان بجز تعدادی اتاق و کامپیوتر و دفاتر و کاغذ و تجهیزات بی مصرف چیزی ندارد؛پس تلاش برای استفاده از پتانسیل های واقعی و ویژگیهای منحصر به فرد هرشخص در سازمان می تواند بیشترین سود را برای سازمان داشته باشد و این کار به نوعی مثل جستجوی گنج است.

 

مهندس سیاوش سرحدی
نام:
ایمیل:
* نظر: