نفوذ و انتخابات؛ چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی انقلاب اسلامی

این نوشتار درصدد تبیین یکی از چالش‌های فراوری انقلاب اسلامی بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری است و آن‌هم بحث «نفوذ» است که ایشان بعد از پسا برجام در اکثر سخنرانی‌هایش به آن اشاره داشته‌اند و به‌نوعی برای جلوگیری از «نفوذ» به‌عنوان چالش فراروی انقلاب و راه جلوگیری از «نفوذ» هم به دو مؤلفه «انقلابی گری» و استکبارستیزی که به‌عنوان جهاد کبیر تلقی کرده و به آن اشاره داشته‌اند.

در یک بررسی اجمالی تاریخ انقلاب صدر اسلام و جنبش‌های سیاسی معاصر ایران مشاهده خواهیم کرد که در انحراف آنان «نفوذی‌ها» تأثیر جدی داشته‌اند. هرچند که در انحرافات انقلاب‌ها عوامل مختلفی ازجمله عدم توجه به توصیه رهبران، تجدیدنظر در گفتمان انقلاب، دنیاپرستی و اشرافی گری، کینه و حسد برخی از خواص نقش داشته‌اند ولی در این نوشتار فقط به نقش نفوذی‌ها در انحراف و شکست انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی می‌پردازد.

همان‌طور که ذکر شد انقلاب صدر اسلام با نفوذ عده‌ای فرصت‌طلب بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) به‌تدریج ارزش‌ها، آرمان‌ها و اهداف انقلاب پیامبر به فراموشی سپرده شد و افرادی همچون حضرت علی (ع) را خانه‌نشین و ابوذر را تبعید و اصحاب خاص رسول‌الله را منزوی کرده و افرادی همچون کعب‌الاخبار و ابوهریره‌ها و خاندان بنی‌امیه به‌عنوان وزیر و مشاور کار به‌جایی رساندند که بعد از 50 سال در عاشورای سال 61 آن واقعه دل‌خراش کربلای حسینی پیش آمد و با اتهام عدم تمکین و بیعت با خلیفه مسلمین یزید میگسار. امام حسین (ع) را برای رضای خدا به شهادت رساند و اهل‌بیت عصمت و طهارت که آیه تطهیر «انما یرید الله لیذهب انکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا» درشان آن‌ها بود به اسارت بردند.

در تاریخ معاصر ایران در نهضت‌های مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت هم شاهد به انحراف کشاندن این نهضت‌ها به‌وسیله عوامل نفوذی انگلیسی‌ها بودیم. در نهضت مشروطیت بعد از مهاجرت کبری، عده‌ای روشنفکر فرصت‌طلب وابسته به دربار انگلیس به سفارتخانه بریتانیا پناه بردند و این امر باعث شد که یکی از رهبران نهضت بنام آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری به جرم مشروطه مشروعه به دار آویخته شود و رضاخان مستبد انگلیسی به قدرت برسد. کشور از دامن استبداد قاجاری به استبداد پهلوی بیفتد.

در نهضت ملی شدن صنعت نفت بعد از قیام 30 تیر 31 به رهبری آیت‌الله کاشانی و به قدرت رسیدن مجدد دکتر مصدق به نخست‌وزیری، متأسفانه با اشتباه محاسباتی دکتر مصدق تمایل به آمریکا پیدا کند. و بکار گرفتن افراد نفوذی همچون سرلشکر وثوق و سرتیپ متین دفتری. انگلیسی که از در بیرون رانده‌شده بود با کودتای 28 مرداد 32 از پنجره وارد شود.

اما نفوذی‌ها بعد از پیروزی انقلاب برای منحرف کردن انقلاب از مسیر اصلی خود نیز نقش زیادی ایفا نمودند که با هدایت امامین انقلاب و حضور مردم درصحنه تاکنون توفیقی نیافته‌اند.

با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت گروه‌های لیبرال مسلک غرب‌گرا در دولت موقت آمریکایی‌ها به‌زعم خود با این فکر واهی که می‌توانند مثل انگلیس‌ها که نهضت‌های مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت را منحرف نمودند، با کنار آمدن با دولت موقت و عوامل نفوذی خود ازجمله عباس امیر انتظام و قطب‌زاده و... انقلاب اسلامی را منحرف نمایند و از طرفی دیگر با استفاده از عوامل نفوذی خود دست به تحریک قومیت‌ها زده که شاید بتوانند کشور را با بحران تجزیه روبرو ساخته و کشور را، بالکانیزه کنند. در این راستا با شکل‌گیری حزب خلق مسلمان در تبریز و ارتباط با دفتر آیت‌الله شریعتمداری (احمد عباسی داماد وی) ایشان را در مقابل حضرت امام قرار دهند. که نامبرده با کودتاچیان همکاری و بعد از افشای تبانی وی با کودتاچیان از حضرت امام و ملت عذرخواهی می‌کند. سپس با عوامل نفوذی در دفتر آیت‌الله منتظری (مهدی هاشمی برادر داماد منتظری) نامبرده را در مقابل حضرت امام و نظام قرار می‌دهند که این ترفند هم با حکم تاریخی حضرت امام مبنی برعزل وی از قائم‌مقامی خنثی می‌شود. باز شاهد عوامل نفوذی منافقین در به شهادت رساندن شهید بهشتی و 72 تن، در دفتر ریاست جمهوری افرادی همچون کشمیری که منجر به شهادت شهیدان رجایی و باهنر می‌شود.

و بعد از رحلت امام، باز شاهد ترویج گفتمان لیبرالیستی از سوی گروه‌های تکنوکرات به بهانه سازندگی کشور بعد از جنگ تحمیلی که یکی از آرمان‌ها و اهداف نظام و مطالبات مردم بود با نسخه‌ی اقتصاد سرمایه‌داری که منجر به اشرافی گری، تجمل‌پرستی و شکاف طبقاتی در جامعه شد. و سپس با نفوذ حلقه کیان و تجدیدنظرطلبان روبرو بوده و به بهانه توسعه سیاسی، فرهنگ غربی و سبک زندگی غرب در کشور ترویج شد و فتنه کوی دانشگاه، و فتنه 88 در کشور توسط این گروه در کشور رقم خورد. و باز شاهد حلقه انحرافی در دولت دهم بودیم که بجای مکتب اسلام و گفتمان حضرت امام و رهبری، مکتب ایرانیان مطرح و منجر به خانه‌نشینی 11 روز رئیس‌جمهور وقت شد.

و متأسفانه در دولت یازدهم، با شعار اعتدال باز شاهد عوامل نفوذی به بهانه تعامل با قدرت‌های بزرگ، اشتباه محاسباتی، چهره دشمن این مرزوبوم یعنی آمریکا را بزک‌کرده

و به گذشت قریب چهارسال از عمر این دولت با کوتاه آمدن از دستاوردهای صنعت هسته‌ای که رهاورد شهیدانی همچون شهریاری، رضایی‌نژاد، علی محمدی، احمدی روشن و.... بود. بنا به اعتراف اکثر دولت‌مردان هیچ‌چیز نصیب ایران نشد که هیچ، بلکه آمریکایی‌ها به دنبال امضای برجام ۲، ۴، ۳ و.... هستند که با مدل فشار تسلیم به سبک برجام هسته‌ای درتلاش. هستند که ایران از صنعت موشکی خود، حمایت از محور مقاومت، دست بردارد و آنگاه‌که ایران از قدرت داخلی و خارجی خلع سلاح کردند بتوانند سلطه خود را دوباره به ایران احیاء نمایند.

موارد فوق که مختصری از توطئه‌هایی بود که عوامل نفوذی چه به‌صورت آگاهانه یا ناآگاهانه کشور با آن روبه‌رو بوده است و بدین منظور است که مقام معظم رهبری مکرر در پسابرجام روی مسئله «نفوذ» تأکید داشته و به مسئولین امر هشدار می‌دهند که هدف آمریکا در برجام بحث نفوذ است که بتواند در کشور رخنه کرده و جای ‍‍‍‍‍پایی باز کند و راه برون رفتن از این موضوع هم ایشان دو مسئله مهم انقلابی گری و استکبارستیزی (جهاد کبیر) اعلام کرده‌اند.

انتخابات آینده فرصتی است که مردم بصیر و آگاه و ولایتمدار به‌دوراز حب و بغض‌های حزبی، گروهی، شخصی، کسی را انتخاب کنند که کاملاً معتقد به گفتمان امامین انقلاب بوده و منویات مقام معظم رهبری را اجرایی و عملیاتی کرده و دارای روحیه انقلابی. مدیریت جهادی، پرچم‌دار جهاد کبیر و استکبارستیز بوده و مرعوب غرب قرار نگیرد.