پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
berooz
۱۷:۲۷:۵۹
کد خبر: ۱۰۵۱۰۳
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱
شهید حجت الاسلام فقیهی:
شهيد حقوق دان، حجت الاسلام فقیهی در بخشی از وصیت نامه خود نوشت: از شما انتظار دارم که راه حق و صراط مستقیم اسلام که امروز خلاصه در خط امام می‌گردد و همیشه در خط مجتهد جامع‌ الشرایط خلاصه می‌باشد، از دست ندهید.



به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج حقوق دانان از فارس؛ تنها خداست که می ماند و همه از اوییم و به سوی او می شتابیم؛ چه زیباست که  شهید راه حق شدن و به گفته ی امام راحل " شهادت عزت ابدي است ".

 

جنگ تحمیلی اتحاد ایرانی اسلامی را به جهانیان نشان داد، چرا که در آن هشت سال دفاع مقدس همه ی اقشار جامعه ی جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب، با هم متحد شده و به دفاع از کشور در مقابل اتحاد مستکبرین جهانی، پرداختند.

 

از جمله اقشاری که در راه دفاع از انقلاب، شهدای بسیاری داده است، اقشار حقوق دان می باشد؛ حجت الاسلام و المسلمين شيخ احمد فقيهي از بزرگان شهدای حقوق دان فارس می باشدکه او را همچون شهید بهشتی می دانند.

 

 

وی در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۱۰ در شهر کوچک استهبانات استان فارس به دنيا آمد. مرحوم فقيهي در دامان خانواده اي مذهبي و معتقد شروع به رشد و پرورش کرد. پدرش مرحوم ملا حسين کاسبي جزء بود که مقدار مختصري درس عربي خوانده و با قرآن و دعا آشنا بود.

 

 

دوران نوجواني چند سالي نيز در مغازه خياطي به عنوان شاگرد مشغول بکار بود و ارشاد تبليغ را نيز با مختصر اطلاعاتي که از مکتب خانه و مدارس بدست آورده بود شروع کرد .

 

 

فعاليت اجتماعي ، بخصوص تبليغ در سنين نوجواني در مناطق کوچک و در برابر افراد کاري بسيار سخت و مخالف برانگيز بود. اين فعالیتها در آن سنين نشان دهنده روح پر تلاش و فعال و جرات ايشان بوده است . تحصيلات علوم ديني را در استهبان شروع و در شهرهاي شيراز و قم و نجف ادامه داد.

 

 

درس عربي را در دوران نوجوانی نزد حجت الاسلام و المسلمين مرحوم حاج محمد صادق پيشوا آموخت و بنا به گفته افرادي که با او همدرس بوده اند، جديت و نشاط بسياري از خود نشان مي داده است. از اين سال به بعد ابتداي دوران طلبگي مرحوم فقيهي و هجرت ايشان به شيراز جهت تحصيل است.

 

 

شهيد فقيهي ظاهرا تحت راهنمائي و کمک مرحوم حاج شيخ نصر الله ساجدي که از علماي بزرگ و مجهول القدر اين شهر بود، با ايشان نسبت خوبي داشت، به شيراز رفت و در مدرسه آقا بابا خان مشغول ادامه دروس مقدماتي شد.

 

 

وی در شيراز در خدمت مرحوم آقاي شيخ علي موحد و مرحوم ساجدي و نيز از حضرت حجه الاسلام آقاي صمدي که از دوستان و رفقاي دوران تحصيل ايشان بوده، استفاده نمود و پس از اتمام دروس مقدماتي جهت تکميل آن به قم رفت.

 

 

حجت الاسلام فقيهي به همراه يکي از دوستانش بعد از چند سال براي ادامه تحصيل به نجف عزیمت کرد و هزينه سفر را از فروش کتاب هايش بدست آورد و در جوار تربت پاک حضرت امير المومنين عليه السلام به تکميل دروس سطح در نزد اساتيد فن پرداخت؛ همچنین در نجف و قم علاوه بر تحصيل به خود سازي و کسب فضايل اخلاقي اهميت مي داد.

 

 

چنانچه دوستان و آشنايان دوران تحصيل ايشان مي گويند، مرحوم فقيهي اهل عبادت و راز و نياز و نماز شب بود، به زيارات اهميت مي داد و براي زيارت مرقد مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام از نجف پياده به کربلا مي رفت.

 

 

زندگي مرحوم فقيهي در اين مدت معمولا با ماهي ۱۵ تومان روزي ۵ ريال و کمک مختصري که از پدرشان مي رسيد تامين مي شد، اين کمک ها استمرار نداشت و بر طبق گفته دوستان و آشنايان، زندگی شهيد بزرگوار توام با سختي و شفقت و قناعت بوده است.

 

 

وی در نجف به تحصيل خود تا اتمام دوره سطح و شروع درس خارج ادامه داد و از محضر اساتيدي چون آيه الله سيد اسداله مدني استفاده نمود و چند ماهي نيز از درس خارج فقه حضرت آيه العظمي خوئي استفاده کرد و سپس بعد از پنج سال تحصيل در نجف به وطن بازگشت؛ البته در اين بازگشت قصد ترک تحصيل نداشت ولي مشکلات بعدي زندگي و مسائل اقتصادي و علاوه بر اين رواج کارهاي تبليغي به وي اجازه مراجعت و ادامه تحصيل را نداد.

 

 

اولين فعاليت منسجم مرحوم فقيهي که در نوع خود براي مردم شهر کاملا جديد بود، جلسه ی دعا بود. جلسه ای که در سال هاي ابتدا در منازل و سپس در مساجد بطور سيار تشکيل مي شد. مسلما مرحوم فقيهي اين مجلس را آگاهانه و براي اهدافي که تنها دعاي ساده نبود تشکيل داد. دعا و نيايش با پروردگار يکي از سنگرهاي بسيار قوي براي شيعه در طول تاريخ بوده است.

 

 

يکي ديگر از فعاليت هاي مهم مرحوم فقيهي کمک در تشکيل و همچنين اداره جلسه جوانان در شب هاي شنبه بود. اين جلسه در ابتدا به صورت قرائت قرآن در منزل خودشان و با توسعه آن بصورت جلسه اي بسيار پر بارو سازنده در آمد. در ادامه جلسات در منازل اشخاص و افراد خير انديش برگزار مي شد و این جلسه در حد ظرفيت و توانایي شهر بسيار مفيد و سودمند و برآورنده نيازهاي فکري جوانان بود.

 

 

از زمان ظهور نهضت در مرحله جديد و شروع آن در سال ۵۶ در قم تا اربعين شهداي يزد، احساس ناراحتي و شرمندگي، از عدم اجراي وظايف انقلابي - ديني در بسياري از افراد به خصوص جوان ها کاملاً هويدا و آشکار بود، نخستين اعتراض علني و ظاهري مردم به مناسبت اربعين شهداي يزد در مسجد جامع برقرار شد.

 

 

در اتفاق مرحوم شهيد فقيهي پيشگام و رهبر بود، از قبل جلساتي به منظور هماهنگي و جمع آوري نيروها با ديگر روحانيون داشت و در جواب سفارش شهرباني که آيا سخنراني خواهي کرد فرموده بود: من از مردم هستم و اگر از من بخواهند صحبت خواهم کرد.

 

 

وی در مواقع مختلف و بخصوص انتخابات گوناگون و سرنوشت ساز در رفراندوم جمهوري اسلامي و قانون اساسي و مجلس خبرگان و غيره با سخنراني مردم را راهنمائي و ارشاد مي کردند.

 

 

شهید فقیهی مسئوليت قضاوت را در دادگاه انقلاب در تاريخ ۱۱/۱۰/۱۳۵۸پذيرفت و شروع به کار کرد و چون از ياد گرفتن عار نداشت دیری نپاییدکه به کارها مسلط شد و بر امور اداري آگاهي حاصل نمود.

 

 

وی به قضاوت شهرهاي استهبانات، يزد، فسا و داراب منصوب شده بود و با وجود کثرت کارها و پرونده ها و خستگي روزانه در عين حال هميشه عادت داشت تا نيمه هاي شب پرونده ها را به دقت مطالعه کرده و خلاصه برداري نمايد و صبح با اطلاعات کامل و تسلط کافي بر محتويات آن به محل کار مي رفت؛ بخاطر احتياط زياد و مطالعه جدي همه موارد ظاهرا هيچ يک از احکام صادره از ناحيه ايشان توسط مقامات مسئول لغو نشده و همگي تائيد می گرديد.

 

 

 

صبح روز ۱۷ مردادماه ۱۳۶۰، صفیر ۲۰ گلوله در شهر کوچک استهبان پیچید و خبری همه را شوکه کرد: حاج آقای فقیهی را ترور کردند. برای کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند می‌دانستند که اجر و ارج او با کمتر از شهادت داده نمی‌شد.

 

 

با اینکه شهادت او قبلاً با نامه‌ای از طرف منافقین به اطلاع او رسانده بودند، اما از مسیر عدالت عقب ننشست. حتی وقتی به او اطلاع دادند که طبق اطلاعات واصله در روزهای آینده ممکن است او را ترور کنند، جز خنده و آرامش چیزی از او ندیدند. او سال‌ها از خدا این را خواسته بود: «و قبلاً فی سبیلک فوفق لنا» و در وصیت‌نامه‌شان هم که شش‌ماه قبل نوشته بود ذکر کرده بود که «…از کشته شدن هراس و بیم ندارم»

 

 

روز قبل از شهادت، یکی از دوستانش به ایشان گفته بود بیایید با خودرو بروید و او رد کرده بود: «آنچه خدا بخواهد آن اتفاق خواهد افتاد» و کوچکترین اضطرابی نداشت.

 

 

فردا در حالی که در حال رفتن به محل کار بود، بعضی از پاسدارانی که باید او را همراهی می‌کردند خواب بودند. ایشان اجازه نداد آنها را بیدار کنند و با دو نفر از پاسداران از منزل خارج می‌شود. در بین راه تیم ترور که از شهر دیگری ماموریت رفته بودند با اسلحه یوزی به سمت ایشان تیراندازی می‌کنند و به همراه دو پاسدار همراهشان (شهید زهری‌زاده و شهید میرزایی‌فرد) به شهادت می‌رسانند.

 

 

بخشی از وصیت نامه شهید فقیهی به شرح زیر می باشد:

 

 

در خاتمه یادآور می‌شوم به فرزندانم و فرزندزادگانم که اکنون تمام ملت ایران در حال مبارزه و جنگ با دشمنان اسلام‌اند، بنابراین همه در جبههٔ حق علیه کفر قرار گرفته‌ایم چه آنان که در مرزند و چه کسانی که در پشت سر آنان‌اند و دستور این نبرد هم از ناحیهٔ نایب بر حق امام زمان (عج) صادر گردیده، پس اگر غالب بر دشمن خونخوار شدیم و سرنگون ساختیم پیروز هستیم و اگر در این راه جان ناقابل خود را از دست داده و به سعادت بزرگ شهادت نایل آمدیم، باز هم پیروز شده و افتخار بزرگ داریم.

 

 

اینجانب هم از مردم جدا نیستم و آنچه تاکنون توانسته‌ام انجام وظیفه در هر موقعیت حساس نموده‌ام و از کشته شدن هراس و بیم ندارم و در مسند قضایی آنچه از خودم اطمینان دارم سوء استفاده علیه فردی از مردم نکرده‌ام و با علم و آگاهی و توجه، حکم ناحقی صادر نکرده‌ام و تا آن­جا که در توان داشتم بررسی و تحقیق نموده‌ام و اگر موضوعی به اشتباه فهمیده و بر من ثابت گردیده باز بر اساس علم و تحقیق قدم برداشته و حکمش در اسلام مشخص است و در نزد خدای بزرگ معلوم است که امید اصلاح امر و عفو و گذشت از جانب او دارم و با خوش­بینی به سوی خدای خود می‌روم. ان­شاءالله.

 

 

و از شما انتظار دارم که راه حق و صراط مستقیم اسلام که امروز خلاصه در خط امام می‌گردد و همیشه در خط مجتهد جامع‌­الشرایط خلاصه می‌باشد از دست ندهید و ناآگاهانه و بدون اطلاع حرف نزنید و فریب افراد بی­سـواد و دور از خطهٔ اطلاعات نخورید که در پیش وجدان و خدا و خلق شرمنده و رسوا خواهید گردید و در جهان دیگر به عقوبات شدید الله دچار می‌شوید. 

نام:
ایمیل:
* نظر: