گزارش
شهدای شاخص سال 1396سازمان بسیج مستضعفین معرفی شدند
شهدای شاخص سازمان بسیج؛
boletشهدای شاخص سال 1396سازمان بسیج مستضعفین معرفی شدند
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
مجموعه بیتهای بارانی ۳ منتشر شد
boletمجموعه بیتهای بارانی ۳ منتشر شد
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
یادداشت و گفتگو
حاج محسن سلام...
دلنوشته ای از حاج خیر الله مزارعی در وصف شهید حججی:
boletحاج محسن سلام...
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
رابطه نمازاول وقت و رزق و روزی
یادداشت،
boletرابطه نمازاول وقت و رزق و روزی
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
کد خبر: ۱۰۹۴۲۳
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۳
دلنوشته ای از حاج خیر الله مزارعی در وصف شهید حججی:
حاج خیر الله مزارعی: حاج محسن تو در عمل به ما آموختی که پیروان اهل بیت و ولایت هرگز زیر بار ظلم نمی روند و در دفاع از ارزشها وآرمان ها ذره ای کوتاه نمی آیند.
به گزارش تنویر فراشبند حاج خیر الله مزارعی جانباز ورزمنده ی سر افراز 8 سال دفاع مقدس اهل روستای خوشاب شهرستان فراشبند در دلنوشته ای به شرح زیر راه شهید محسن حججی را راه حسین ابن علی (ع) خواند:

 

رفتید بی صدا وسبک بال مثل ابرها      ما ماندیم ویاد شما، یادتان بخیر

مرداد ماه گرم 96 از نیمه گذشته بود و ما طبق معمول دل مشغول دنیای خودمان بودیم.

ما اینجا زندگیمان را می کردیم و تو وهمرزمانت آنجا جنگتان را..

به ان تصویر پر پیام که خیره می شویم انگار بیش از 14 قرن است که محسن حججی را می شناخته ایم .

در حالی که ما قبل از شهادت ایشان را اصلا نمی شناختیم. همیشه سربلندی وعزت مردمت را میخواستی و هرگز به ملت وکشورت پشت نکردی حتی در آن لحظات سراسر مظلومیت اسارت نیز به دشمنانت پشت نکردی.

تو قهرمان ملی و مذهبی ایران زمین هستی چه بخواهی وچه نخواهی...

می دانی چرا چنین میگویم...چون تو در اسارت دشمن هم که بودی مثل سایر آزادگان صبور ومظلوم دوران پرخاطرات دفاع مقدس 8 ساله، به ما درس شجاعت، غیرت و صبر وعزت دادی. تو در عمل به ما آموختی که پیروان اهل بیت و ولایت هرگز زیر بار ظلم نمی روند و در دفاع از ارزشها وآرمان ها ذره ای کوتاه نمی آیند.

نگاه پر معنایت به ما آموخت که در راه رضای خدا هرگز تردید به دل راه ندهیم.

آری فرزندان مکتب خمینی(ره) تا آخر پای آرمان هایشان می ایستند واز شهادت نمی هراسند.

تورا حاج محسن صدا می زنم میدانی چرا؟ چون

کربلا و سوریه بیت الحرامی دیگر است     حاجیانش را مرامی دیگر است

ت به طواف کعبه ی عشق رفتی و مثل سایر شهیدان جانت را قربانی راه جانان کردی.

حاج محسن خطابت می کنم چون در عمل ثابت کردی که عباس حرم حضرت زینب(س) و مظلومان هستی . آری ، نمی شناختمت خبر شهادتت که پیچید روستای محل تولد وزادگاهت، قلب تپنده ی ایران زمین شد وفرزند خردسال نازنیت جگر گوشه ی همه ی ایرانیان.

همه ی جوانان ایران محسن حججی شدند و پوشیدن لباس سبز سپاه و خاکی بسیج را آرزو و افتخار خود می دانند.

نمی دانم چرا آن نگاه پر معنا وغریبانه ی آخرینت ما را به یاد اسرا وشهدای کربلا وعاشورا انداخت، البته دلیلش روشن است، اسارت، غربت دستهای بسته و بیابان های بی آب وعلف، لبهای خشکیده از شدت گرما وتشنگی وخستگی جنگ، سرزمین شام ودفاع از مظلوم، سرباز ولایت بودن، عزت واقتدار در عین مظلومیت، سرخم نکردن جلوی دشمن، خیمه های آتش گرفته، غروب غمگین آفتاب، دود وخون گرد وغبار و آتش، زیر بار نرفتن پیروان اهل بیت (ع) همه و همه دلیل این مدعاست.

حاج محسن نام قشنگت دلم را تا مدینه هم پرواز داد، کوچه ی بنی هاشم، خانه ی مولا علی(ع)، آتش و درب خانه و محسن زهرا(س) و مادر مظلومه ات.

نگاه معنا دارت صلابت شهیدان را به ما یاد آور شد و اینکه کشور و مکتب ما چقدر عزیز بوده و هستند که ما عزیز ترین عزیزانمان را فدایش کرده ایم.

نمی دانی نگاه معنا دارت چه مسئولیت سنگینی را بر دوشمان گذاشت. نگاهی که صدها حرف برای گفتن و هزار حرف برای نگفتن داشت.

حاج محسن، گرچه فضای  تیغ دولبه ای است که باید با احتیاط به آن نزدیک شد اما خون پاکت و پیام شهادتت این روزها فضای مجازی را به فضای حقیقی و از تهدید به فرصت تبدیل کرده است. ای کاش همه ی ما همیشه از این فضا برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت اینگونه استفاده ی بهینه می کردیم.

حاج محسن دوست داشتم نظر استاد محمود فرشچیان بزرگترین طراح تابلوهای آیینی مینیاتوری جهان را در مورد تابلو وآن تصویر ماندگار آخرینت بدانم که آیا انتخاب نام "تابلو عزت" در شان آن تصویر ماندگار تاریخی بوده است یا خیر؟ افسوس که به ایشان دسترسی ندارم....

برادر شهیدم، جوانان غیرتمند وطنت نخواهند گذاشت این استقلال وعزت واقتار وامنیت پایدار کشور که ثمره ی خون شماست از دست برود.

آنها خوب می دانند که ما این نعمت ها را گران به دست آورده ایم و آن را از دست نخواهیم داد.

حاج محسن جمعی لشکر 8 نجف اشرف اصفهان بودنت مرا به سالهای دفاع مقدس برد ویاد مرد شهید بی ادعا حاج احمد کاظمی در درونم غوغایی بپا کرد.

حاج محسن، من از دیار 255 شهید دفاع مقدس وشهدای مدافع حرم قلم به دست گرفته ام تا درد دلهای درونم رابا جوهر قلم به سفیدی کاغذ امانت بدهم . شهر و دیار مظلومم وشهیدان عزیزش را در دیار باقی خواهی شناخت.

شهیدان مظلوم پاسدار مدافع حرم از شهر و دیارم، شهید حجت باقری، شهید سجاد دهقان و سردار شهید حاج هدایت الله غلامی همه از همرزمانت در دفاع از حریم آل الله بوده اند.

محسن شهیدم: وقتی اولین بار آن صفحه ی پرپیام و مظلومانه،  فضای مجازی را معطر به عطر حضور شهدا کرد و آن تابلو را دیدم این جمله به همراه جاری اشک بر زبان جاری شد که: نسیمی جان فزا می آید  ، بوی کرببلا می آید.

صحنه خیلی تکان دهنده بود، صلابتت و آن حرامی تکفیری گرگ صفت ترسناک که پشت سر، قهرمان وسردار سپاه ما را تعقیب می کرد وشاید هم جسارتی از جنس ضرب وشتم.

حاج محسن عزیز شما سرو خون و جان بدهید تا دنیا پرستان هم جولان

خبر شهادتت که پیچید جوانان دست به کار شدند و بر سر در تمام کوچه ها و خیابان های شهر و روستا ها عکس های معصومانه ومظلومت بود که خود نمایی میکرد.

گویی همه ی جوانان ما محسن حججی شده بودند و حرامیان روزگار را تعقیب می کردند.

جوانان ایران زمین نخواهند گذاشت گرد فراموشی بر راه و مرام شهدا وامام شهدا بنشیند وآنها نخواهند گذاشت خون پاک شهدای مظلوم مدافع حرم و مدافعان وطن پایمال شوند.

حاج محسن مسئولین نظام اسلامی چون می دانند همه ی جوانان ایران زمین حاج محسن حججی هستند قدر آن ها را خوب می دانند و مشکلاتشان را به یاری خدا حل خواهند کرد.

حاج محسن میدانی کینه ای که حرامیان تکفیری داعش و فرقه های نوظهور آینده و استکبار جهانی و خائینین منطقه ای آنه از شما دارند دلیلش چیست؟

چون شما پیروان راستین اهل بیت(ع) هستید و عاشورایی و انقلابی مانده اید وهمیشه وسط میدان بوده اید وهستید و اکنون هم که دیگر میداندارو علمداروسردار ژنرال سپاه ما و محور مقاومت لقب گرفته اید.

محسن جان آنها کینه ی پیروان ولایت را از مسجد کوفه و عاشورا در دل داشته ودارند.

واین قصه سر دراز دارد...

سیلی 14 قرن پیش را هم داعشیان  آن روز زدند، فرق شکافته ی مولایمان علی (ع)، تشت پر از خون جگر امام حسن(ع) و حادثه ی کربلا را هم همه وهمه داعشیان آن روز رقم زدند.

در دفاع مقدس 8 ساله به خوبی فهمیدم که مذهب منهای بصیرت وآگاهی یعنی داعش.

حاج محسن قبل از آنکه در دهه ی هفتاد متولد شوی جوانان ومردان مرد کشورت 8 سال با دست خالی با داعشیان آن روزگار در آن جنگ نابرابر جنگیدند. مظلوم بودیم اما مقتدرو سربلند.

شاید دستهایمان نمک نداشت اما قلب هایمان هم اینهمه ترک نداشتند.

حاج محسن آن روزها نبودی هموطنانت بی ادعا مردانه جنگیدند و هزار هزار شهید شدند، به لطف خدا، نه خم به ابرو آوردند، نه خسته شدند ونه ذره ای از آرمان ها و ارزشها کوتاه آمدند ویک وجب از خاک کشورمان را به دشمن ندادند.

محسن عزیز آن زمان نبودی که ببینی داعشیان آن زمان با جوانان و نوجوانان اسیر ومجروح ما چقدر بد رفتاری میکردند...

پیکر های بی جان مجروحین و اجساد مطهر شهدایمان را در میدان های جنگ با شنه های تانک آسیاب می کردند.

همان کاری که در دفاع مقدس با اجساد شهدا ومجروحین واسیران در بند ها و در دفاع از حرم و حریم جمهوری اسلامی با شما عزیزانم انجام می دادند که در روضه ها شنیده بودیم این مظلومیت های پیروان اهل بیت (ع) از عاشورا و کربلا شروع شده بودند.

و حالا وحالاها هم ادامه دارند....

حاج محسن نبودی، هموطنانت نام زیبای" تابلو عزت"را برای آن تصویر ماندگار تاریخی ات انتخاب کردند.

برادر شهیدم: در آن نگاه آخر از چشمانت خواندم که در آن لحظات وثانیه ها شاید این جملات سید شهیدان اهل قلم، حاج مرتضی اوینی (ره) را از نظر می گذراندی که : در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود.هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند .

وشاید خطاب به شهدا می گفتی: ای شقایق های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را در دل دارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید.

شهید عزیز: از همان لحظه که چشم به لنز دوربین دوختی و با لحنی صادقانه و با اقتدار گفتی : حکمت وزیدن باد رقصادندن شاخه ها نیست، بلکه امتحان ریشه هاست ، فهمیدم عزمت را جزم شهادت کرده ای...

از وقتی شنیدم در صحن وسرای امام رضا(ع) از آقا عاجزانه درخواست وآرزوی شهادت کرده ای و چه زود دعایت مستجاب شد فهمیدم هم مستجاب الدعوه بوده ای و هم نفس گرمی داشته ای و هم لیاقت شهادت را.

وآن وقت که نوشتی ان شاء الله شهادتم صدق گفتارم را گواهی می دهد، فهیمدم آسمانی هستی..

شهادتت در دلهامیان قیامتی به پا کرد. دلهامیان سوخت قلبهایمان را جریحه دار کرد، طوری اشک ها جاری بود که انگار تمام جوانان ایران زمین را سر بریده باشند.

محسن جان: آن روزها دیگر اختلاف نظر های سیاسی، جناح های سیاسی، احزاب و... معنا نداشت. گویی قطره قطره ی خون پاک تو وشهدای مظلوم مدافع حرم وسایر همرزمانت تزریق غیرت در رگهامیان بود.

خون تمام ایرانیان بجوش آمد.

امام باز هم میگویم در آن صحنه ی تکان دهنده آن نگاه معنا دارت به دوربین، قلبهایمان را آزرد.

حاج محسن نبودی ببینی که شهادتت چه همدلی و وحدت ملی خاصی ایجاد کرد، گویی تمام جوانان ایران زمین حاج محسن حججی بودند.

حاج محسن عزیزم: ما خیلی به شهدا مدیونیم و خوب میدانیم که این دین از جنس حق الناس است .

حرفی برای گفتن ندارم فقط عبارت (شهدا شرمنده ایم....) برای لحظاتی آراممان می کند واینکه نمیدانیم چرا قیامت نیامده از شهدا شرممان می آید ..

خدایا کشور حضرت ولی عصر(عج) را با دعای ولی عصر تا ظهور ولی عصر با عزت واقتدار و سربلند نگه دار.

خدایا تورا به قطره قطره ی خون شهیدان قسم، جوانان عزیز ما را خود حافظ و نگهبان باش .

 

آی مردم وای بر فریادمان              دسته گلها می روند از یادمان

مبادا از شهیدان دور گردیم               به ذلت رهسپار گور گردیم

کوفیان عهد نمودند که سر را ببرند       کوفیان عهد شناسند وسر رابردند

 

التماس دعا....

با آروزی توفیقات وتقدیرات زیبای الهی

دیار شهیدان- فراشبند فارس- روستای خوشاب- خیر الله مزارعی

 

 

انتهای پیام/

نام:
ایمیل:
* نظر: