کد خبر: ۱۱۰۴۱۳
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۱
یاداشت روز
به گزارش تنویر ، این حکمت از امیر مومنان علیه‌السلام در خطبه 103 نهج‌البلاغه است که فرمود «الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا يَعْرِفَ قَدْرَهُ». یکی از وجوه تمایز دانا با نادان این است که قدر و جایگاه خود را می‌شناسد. امیرمومنان در کلمه 149 از کلمات قصار نهج‌البلاغه، ما را به حکمت دیگری رهنمون شد و فرمود «هَلَکَ امْرُء لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ. آن کس که قدر و منزلت خویش را نشناخت، هلاک شد». برهمین منهج و مسلک، امام موسى بن جعفرعلیه‌السلام می‌فرماید «ما جَهِلَ وَ لا ضاعَ امْرُء عَرَفَ قَدْرَ نَفْسِهِ. کسى که قدر خود را شناخت، نادان و تباه نشد». بقا و بالندگی یا قهقرا و نابودی هر فرد و جامعه زنده به این است که درک درستی از قدر و قدرت و منزلت خود دارد یا نه. آنچه در عرصه سیاست خارجی ما و موفقیت‌ها یا ناکامی‌های آن می‌گذرد، حاصل فعالیت دو مشرب سیاسی عالم یا جاهل و غافل نسبت به موقعیت قدرتمند جمهوری اسلامی است.
روزگاری نه چندان دور (شهریور 1320) ایران ما از شدت بی‌کفایتی حاکمان، به‌اشغال بیگانگان در ‌آمد و تبدیل به ترانزیت تامین جبهه متفقین در نبرد سرنوشت ساز شد اما سران آمریکا و انگلیس و شوروی که در تهران گرد هم آمده بودند، شاه پهلوی را آدم حساب نکردند تا حتی در نشست خود راه دهند. این وضعیت رقّت‌بار در طول دوره قاجار و پهلوی، تبدیل به مظنّه سیاست ایران شده بود تا اینکه انقلاب اسلامی بر مبنای وقوف ملت ما به شان و جایگاه خود، عزت و اقتدارش را باز یافت.
آن اقتدار تا جایی فزونی گرفت که به ویژه در یک دهه اخیر، مهم‌ترین تحولات منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) غالبا بر اساس اراده سازنده جمهوری اسلامی و بر خلاف اراده بدخواهانه مثلث صهیونیسم مسیحی (آمریکا و انگلیس و اسرائیل) پیش رفته است.آخرین و پیچیده‌ترین نقشه صهیونیسم مسیحی را که ادامه نقشه شکست خورده «خاورمیانه جدید» بود ، می‌توان در ماجرای پیدایش و پیشروی برق آسای داعش در سوریه و عراق دید که مانند سرطان، این دو کشور را درنوردید. چیزی نمانده بود که دمشق و بغداد هم سقوط بکند و جنگ نیابتی صهیونیسم مسیحی، به سرانجام مدنظر آنها منتهی شود.
لشکر تا بن دندان مسلح و پشتیبانی شده داعش، تا چند ده کیلومتری مرزهای ایران هم آمد؛ درست زمانی که مذاکرات ایران و غرب به اوج حساسیت رسیده بود و آمریکا نیاز به برگ برنده داشت. یادمان نرفته که اوباما ( رئیس‌دولت پرورش دهنده داعش) تلویحا حق را به داعش داد و مدعی بود پیدایش و پیشروی این گروه، حاصل سرکوب سنی‌ها توسط دولت نوری مالکی است. (کسی هم نگفت تروریست‌های تاجیک و چچن و سعودی و انگلیسی و فرانسوی و... چه حقی در سرنوشت سوریه یا عراق دارند؟!)
در این شرایط دشوار، مردانی به غایت دانشمند و با شرف و شعور در تراز قاسم سلیمانی و حسین همدانی و هزاران گمنام مجاهد عراقی و لبنانی و سوری، کاری کارستان کردند. حکمت کار معجزه آسای فرزندان مقاومت که فراتر از داعش و جبهه النصره و احرار الشام، کمر صهیونیسم مسیحی را شکست، این بود که قدر و منزلت ایران عزیز و جبهه مقاومت اسلامی را شناختند و به لوازم این ایمان پایبند ماندند. بی‌خود نبود نشریه معتبری در تراز آمریکن اینترست در پایان سال 2016 میلادی از قول استراتژیست‌های غرب نوشت « ایران در طلیعه سال 2017 به هفتمین قدرت بزرگ دنیا تبدیل شده است». این نفوذ و اثرگذاری ایران انقلابی بود که خود را به عنوان امر واقع و غیر قابل سانسور، به راهبردپردازان غرب تحمیل می‌کرد.
با تاسف می‌توان گفت در برخی مذاکرات یا مواجهات دیپلماتیک مقابل آمریکا و غرب، این موقعیت منحصر به فرد قدرت جمهوری اسلامی از سوی برخی نمایندگان ما ناشناخته ماند و در تراز آن رفتار نشد. دقیقا از همین نقطه بود که مثلا برجام در تدوین و اجرا برخلاف منافع ما رقم خورد. طرف مقابل با پالس‌هایی که از برخی سطوح سیاسی یا دیپلماتیک ما دریافت می‌کرد، به این ادراک خطا رسید که طرف ایرانی خود را دست کم گرفته و در موضع ضعف می‌بیند؛ چنانکه به عنوان یکی از صدها سند ، وبسایت رادیو فرانسه 19 مهر 92 نوشت «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر می‌کند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»! مشابه همین لا‌طائلات را وزیر خارجه فرانسه در سفارت این کشور در تهران به تجار فرانسوی گفت. چرا چنین وقاحتی دست می‌داد؟ چون مثلا درست هنگامی که فقط در یک قلم سوء مدیریت و فساد، 8‌هزار میلیارد تومان از اموال صندوق ذخیره فرهنگیان مورد دستبرد قرار می‌گرفت، دولتمردی مدعی بود خزانه و صندوق‌ها خالی است!
اخیرا همزمان با تمدید تعلیق تحریم‌ها برای ۱۲۰ روز دیگر، دولت و مجلس نمایندگان آمریکا، تحریم‌های جدیدی را علیه ایران تصویب یا اجرا کردند. نظیر ممنوعیت فروش هواپیما که جزو تصریحات برجام است. بدین ترتیب همان معدود دستاوردهای محتمل توافق هم منتفی شده است؛ حال آنکه اولویت ما در ازای امتیازات واگذار شده در توافق، هواپیما نبود. این اتفاق، ادامه روند سیستماتیک نقض برجام است که با تصویب قانون محدودیت ویزا (علیه اتباع 38 کشور که به ایران سفر کنند) در کنگره و ابلاغ آن از سوی اوباما کلید خورد. نفس این قانون ، فاتحه دعوت سرمایه گذار خارجی به ایران را می‌خواند. سپس با تصویب تمدید 10 ساله قانون ایسا و همچنین تحریم‌های جامع «قانون ۲۰۱۷ مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ایران» روبرو شدیم که یقینا چیزی از امتیازهای نسیه واگذار شده به ایران در برجام باقی نمی‌گذارد. در همین دوره 20 ماهه، اعمال تحریم‌های جدید و متعدد علیه شرکت‌ها و افراد مرتبط با ایران، مصادره دارایی‌های ایران در آمریکا و اروپا ( 1/6 میلیارد دلار در لوکزامبورگ) و کارشکنی علیه شرکت‌ها و بانک‌ها و سرمایه گذاران طرف همکاری با ایران مواجه شده‌ایم.
اگر قرار بود آمریکا چنین رفتار عهدشکنانه‌ای داشته باشد - که از قرائن هم معلوم بود- چرا دولت و تیم مذاکره‌کننده ، امتیازات نقد یکجا ( در کمتر از 3 ماه) دادند و وعده‌های نسیه‌ای گرفتند که بعد از 20 ماه نه تنها نقد نشده، بلکه زیر ساخت تحریم‌های جدید هم چیده شده است؟ آیا از تیم ما زمان گرفتند تا بتوانند شبیخون بزنند؟ چرا تضمین کافی گرفته نشد؟ چرا در معامله با شیطان بزرگ به بدیهیات هر قرارداد مانند « توازن» و «همزمانی اجرا» و «برگشت‌پذیری تعهدات» (در صورت نقض عهد طرف مقابل) و «اخذ تضمین و ضمانت اجرا» و « مکانیسم حقوقی معتبر در صورت اختلاف و شکایت» اهتمام نشد تا امروز حریف نتواند ضمن حفظ پوسته برجام که به نفع اوست، آن را از درون بتراشد و بی‌محتوا کند؟ آیا طراحان ایرانی برجام، با وجود همه هشدار‌ها و انذارها، چنین روز‌هایی را پیش‌بینی کرده بودند یا نه؟!
سراغ مسائل پیچیده نرویم. کسانی که ادعا می‌کردند می‌خواهند به اندازه 100 تا 200 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی به کشور بیاورند، چگونه شرط «تمدید هر 4 ماه یک بار تعلیق تحریم‌ها» را پذیرفتند؟ با احتمال عدم تمدید تحریم‌ها در هر 4 ماه یکبار، کدام سرمایه‌گذار ریسک همکاری 5 یا 10 ساله را می‌پذیرد؟ چگونه چنین شرطی را قبول کردند، در حالی که خود تعهدات 8 تا 15 ساله می‌دادند؛ تعهداتی که لا‌اقل برای چند سال بازگشت‌پذیر نیست؟ بدتر از همه اینکه رسانه‌های زرد زنجیره‌ای از تمدید 4 ماهه تعلیق تحریم‌ها اظهار ذوق‌زدگی کردند و تصویب ممنوعیت فروش هواپیما به ایران برخلاف متن برجام را سانسور کردند. گویا به ظاهر‌سازی انتخاباتی به واسطه سلفی گرفتن با چند هواپیما به عنوان سمبل لغو تحریم‌ها نیاز داشتند و حالا ککشان هم نمی‌گزد که نقدترین وعده برجام، نسیه از آب در آمده است. این جریان زبان دراز و پرگو حالا ساکت است و درباره آبکش شدن برجام با رگبار انواع تحریم‌ها هیچ اعتراضی نمی‌کند. حداکثر تیتر می‌زنند «دنیا چشم به راه ملاقات احتمالی ظریف – تیلرسون»! یا از کنسرت گرفته تا حضور زنان در ورزشگاه و... برای مردم سرگرمی می‌سازند.
از محافل ماموریت‌دار که بگذریم، متاسفانه گویا صورت مسئله نزد برخی مدیران هم گم شده است. حقوق ما در برجام در حال تضییع است، آن و قت آمریکا طاقچه بالا می‌گذارد و طلبکاری می‌کند. اگر چنانکه برخی دولتمردان وانمود می‌کنند، بازگشت یا تشدید تحریم‌ها برایشان بی‌اهمیت است، پس اصلا چرا زیر بار هزینه‌های گزاف توافق کج و معوج برجام رفتند؟! اینکه مدیرانی در تراز آقایان صالحی و ظریف بگویند « حتی در صورت خروج آمریکا از برجام ، به تعهدات خود در برجام پایبند می‌مانیم» و «اروپایی‌ها به ما گفته‌اند حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود، به برجام ادامه خواهند داد»، یا آقای روحانی پیش از سفر به نیویورک بگوید « کشورهای مخالف برجام اگر اخلاق بدشان را کنار بگذارند می‌توانند کنار سفره برجام باشند»، دادن خاطر جمعی به طرف بدعهد و گستاخ‌تر کردن او به عهدشکنی بیشتر است.
گرفتن عکس یادگاری با امثال موگرینی ، چک بی‌محل است؛ هیچ جای دنیا ، آب نبات چوبی هم به این تصاویر و قول و قرارها نمی‌دهند. براستی اتحادیه اروپا یا فرانسه و آلمان کجا هستند؟ شاید بگویند چین و روسیه کجا هستند و درست هم بگویند؛ پاسخ همه این پرسش‌ها در یک پرسش اساسی‌تر نهفته است و آن اینکه دولت و وزارت خارجه ما کجاست؟ اگر طرف مالباخته مانند طرف راضی کلاهبرداری رفتار کند، توقعی نیست دیگران کاسه داغ‌تر از آش شوند. آنچه در ماجرای برجام - برخلاف روند کلی اقتدار جمهوری اسلامی- آزمودیم، تجربه‌ای گرانبهاست که اگر محترم شمرده شود، با همه خسارت‌هایش، برای کشور سودمند است. اما اگر متولیان امر بخواهند همچنان در بیراهه ره بسپارند، آنگاه با ملامت در پیشگاه تاریخ روبرو خواهند شد.
باید از کرختی بیرون آمد و ضمن برخورد پیشدستانه و نامتقارن‌، خباثت‌های حریف را هزینه‌دار کرد. این تنها راه مجرب در برابر گستاخی دشمن است. بالاترین مصلحت، انقلابی عمل کردن است. این به مفهوم بی‌هزینه بودن رفتار انقلابی نیست اما چنین هزینه‌ای بسیار کمتر از هزینه نشناختن اقتدار خویش و رفتارمنفعلانه است. به تعبیر رهبر انقلاب « اگر کوتاه بیاییم، دشمن جلوتر خواهد آمد؛ برجام را ببینید؛ آمریکا هر روز یک جلوه‌ای از شرارت خود را نشان می‌دهد و حرف امام را که آمریکا شیطان بزرگ است، اثبات می‌کند... مسئولان باید به سردمداران فاسدِ رژیم ایالات متحده آمریکا اثبات کنند که به مردم خود متکی هستند... ملت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانه خود خواهد ایستاد. در مسائل مهمِ مربوط به منافع ملی، عقب‌نشینی در قاموس جمهوری اسلامی معنی ندارد و پیش خواهد رفت. ملت ايران محکم ايستاده است و هر حرکت غلط نظام سلطه در قضیه برجام، با عکس‌العمل جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد».
نام:
ایمیل:
* نظر: