به گزارش تنویر، يكي از مهمترين مسائلي كه امروز در نبردهاي نوين به عنوان عاملي تعيينكننده مطرح شده، توانمنديهاي سايبري دو قدرت متعارض است.
اهميت
اين مسئله از آنجا ناشي ميشود كه بخش عظيمي از امور روزانه و حتي حياتي
جامعه بشري از طريق نرمافزارهاي رايانهاي و همچنين فضاي مجازي كنترل
ميشود. امروز آنچنان دامنه اين مسئله گسترده شده است كه حتي خصوصيترين
امور انسانها از جمله عشق، عقايد سياسي و حتي گفتوگوهاي روزمره از طريق
اين فضا كنترل ميشود. در چنين شرايطي هر گونه اختلال در توان سايبري و
همچنين فعاليت شبكههاي مجازي ميتواند تا سر حد فلج كردن امور يك كشور نيز
پيش برود؛ امري كه حتي بدون شليك يك گلوله و از طريق ويروسهاي رايانهاي
يا حملات در فضاي مجازي ميتواند روي دهد.
نكته غامض در اين
ماجرا اينجاست كه هنوز حقوق و قوانين و همچنين مرزهاي نبردهاي سايبري به
درستي شناخته نشده است. از آنجا كه تمام اين نبرد ميتواند در شبكههاي
مجازي اتفاق بيفتد، در دنياي واقعي نميتوان مشابهي را براي آن يافت، به
عنوان مثال يك حمله سايبري چه زماني ميتواند به عنوان يك حمله حقيقي به
فضاي حاكميتي يك كشور شناخته شود.
آيا حق اقدام
متقابل براي كشوري كه مورد حمله سايبري قرار گرفته وجود دارد يا اين حمله
بايد تنها در فضاي مجازي پاسخ داده شود. اين نكته را در نظر بگيريد كه گاه
شناختن منشأ يك حمله سايبري ميتواند بسيار سخت و حتي غيرقابل رديابي باشد.
بسياري از اخلالگران رايانهاي با استقرار در مناطقي كه نظم و قانون به
صورت ناقص در آن اعمال ميشود، خود را از دسترس عدالت دور ميكنند. با در
نظر گرفتن چنين پارامترهايي است كه ميتوان با قاطعيت گفت پيروزي در
نبردهاي سايبري ميتواند حتي برنده جنگ را در دنياي واقعي مشخص ميكند. در
اين ميان نگاهي به تجارب كشور ما ميتواند به راحتي ضرورت آمادگي براي چنين
نبردهايي را به تصوير بكشد.
امريكاييها چه در سر داشتند
ايران
از جمله كشورهايي بوده است كه بارها و بارها در معرض حملات سايبري
تروريستي با هدف اخلال در توان ملي قرار گرفته است. هيچ كس نميتواند از
ياد ببرد رژيم صهيونيستي و ايالات متحده امريكا در قالب طرحي به نام المپيك
هدف قرار گرفتن زيرساختهاي هستهاي ايران را با ويروسي به نام استاكسنت
آغاز كردند.
اين ويروس رايانهاي به صورت مشترك توسط آژانس
امنيت ملي امريكا و واحد جنگ سايبري در سيستم اطلاعاتي رژيم صهيونيستي
طراحي شد و يك ناقل آلوده به شبكه تجهيزاتي صنعت هستهاي ايران منتقل شد؛
نكتهاي كه بنا به سخنان سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه ميتوانست به ايجاد
يك چرنوبيل دوم منتهي شود، البته در نهايت اين ويروس به دست متخصصان داخلي
كشورمان مهار شد اما به خوبي نشان داد چگونه يك ابزار رايانهاي ميتواند
بدون يك حمله مستقيم به مهمترين صنعت راهبردي كشور ضربه وارد كند.
امريكاييها در اين ميان حتي يك قدم نيز جلوتر گذاشته بودند، آن هم زماني
بود كه اطلاعاتي از طرحي به نانم نيترو زئوس در رسانههاي اين كشور منتشر
شد كه مربوط به يك حمله همهجانبه به زيرساختهاي حياني ايران در صورت شكست
مذاكرات هستهاي بود.
اين طرح در سالهاي
ابتدايي رياست جمهوري باراك اوباما تدوين و به منظور ايجاد يك گزينه براي
امريكا به جز جنگ براي مقابله و مهار برنامه هستهاي ايران طراحي شده بود.
در
اين طرح كه از سوي وزارت دفاع امريكا (پنتاگون) طراحي شده بود حملات
گسترده به زيرساختهاي شبكه ارتباطي، شبكه برق و دفاع هوايي ايران پيشبيني
شده بود.
اين طرح در سالهاي 2009 و 2010 بنا به دستور اوباما
به ژنرال جان آلن در فرماندهي مركزي ارتش امريكا به منظور تدوين يك طرح
حمله سايبري به ايران طراحي شد. علاوه بر طرح حمله سايبري نيترو زئوس،
سازمانهاي اطلاعاتي امريكا طرحي را به منظور نفوذ و از كار انداختن
تأسيسات هستهاي فردو ايران نيز آماده كرده بودند. بنا بر ادعاي رسانههاي
امريكايي طرح نيترو زئوس علاوه بر مقابله با دغدغه پيشرفت سريع غنيسازي
ايران اهداف ديگري نيز داشت كه شامل مقابله با احتمال حملات خودسرانه
اسرائيل به تأسيسات هستهاي ايران و نيز داشتن يك راهكار جايگزين غيرنظامي
به منظور مقابله با پيشرفت برنامه هستهاي ايران در صورت شكست رويكردهاي
ديپلماتيك بود.
امريكاييها طرحي نيز براي هدف قراردادن زيرساختهاي روسيه داشتهاند.
علاوه
بر رسانههاي امريكايي مقامات رسمي كشورمان نيز بارها به بحث حملات سايبري
و خطرات آن اشاره كردهاند. از جمله سردار جلالي رئيس سازمان پدافند
غيرعامل در اجلاس همايش پدافند غيرعامل گفت: تهديدات سايبري به سه دسته
كمخطر، با خطر متوسط و پر خطر يا سلاح سايبري تقسيم ميشود كه از نظر ما
دسته سوم خطرناك هستند، به دليل اينكه زيرساختهاي با اهميت كشور را تخريب
ميكنند.
وي افزود: بر اين اساس، طي سال گذشته بيش از ۵۰هزار
تك سايبري عليه كشورمان صورت گرفته كه ۹۴ درصد آنها جزو دو دسته اول و حدود
۶ درصد در بخش پر خطر بودند كه بخش عمدهاي از اين حملات نيز با اقداماتي
كه از قبل براي ايمنسازي زيرساختها انجام شده بود، كشف و خنثي شد و بقيه
تهديدات را نيز كنترل و مديريت خواهيم كرد.
ضرورت تدوين برنامهاي يكپارچه براي مقابله با تهديدات سايبري
با
چنين شرايطي روشن است كه بايد براي يك نبرد همهجانبه در اين حوزه آماده
بود، اما مشكل اينجاست كه نهادهاي مسئول از آشفتگي همهجانبهاي رنج
ميبرند. شوراي عالي فضاي مجازي به عنوان بالاترين نهاد حاكميتي در اين
زمينه بيشتر به تشكيل جلسات بسنده كرد و بار اين مسئله بر عهده ساير
نهادهاست، همين مسئله منجر به رويكردهاي متفاوت و چند پاره در اين حوزه شده
است. به نظر ميرسد شوراي عالي فضاي مجازي با كنار گذاشتن انفعال خود
برنامهاي همهجانبه براي مقابله با تهديدات سايبري در حوزه زيرساختي را
تدوين و اجرا كند.