کد خبر: ۱۱۳۷۳۹
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۶
مقاله؛
گفتت وگو درباره مهدویت، آخرالزمان و ظهور و قیام حضرت مهدی از روزهای آغازین بعثت نبی اکرم (ص) آغاز شده و در دوره های مختلف ادامه داشته است. ازدیدگاه تاريخيِ باور به منجي موعود، از بحث های مهمي است.که با بررسي توصيفي ـ تحليلي نخستين منابع تاريخي و روايي به اين نتيجه دست يافتيم كه اصالت اين آموزه و انتساب آن به شيعيان عصر حضور امامان معصوم(ع) از زمان اميرمؤمنان علي(ع) و در تمام طول عصر حضور قابل اثبات و ريشه‌يابي است.

بطوریکه سوء استفاده از جریان مهدویت، سکه‌ای رایج برای کسانی بود که می‌خواستند از اوضاع دشوار سیاسی آن دوره استفاده و عده‌ای را به دور خود جمع کنند. عده‌ای بعد از شهادت امام صادق(ع) این سخن را تبلیغ کردند که ایشان رحلت نکرده‌اند و ظهور خواهند کرد  گاهی عقاید مردم و شرایط زمانه، گفت وگو در این باره را به سوی انحراف می کشانده و لازم می شده است که فردی آگاه مسائل را برای دیگران تشریح کند. در میان امامان (ع)، موقعیت امام صادق (ع) در تشریح و تبیین وقایع مهم غیبت، ظهور و قیام و تکلیف مسلمانان در این خصوص بسیار برجسته است. این امام بزرگوار در زمان خویش تلاش کرد باور غیبت امام مهدی (عج) را رواج دهد و اندیشه اصیل مهدویت را در وجدان امتی برانگیزاند که همه چیز در آن آشفته شده و حق با فکر و خیال های باطل آمیخته شده بود. در چنین جامعه ای، اندیشه مهدویت دچار تضادها و تشویش هایی شده و ادعاهای باطل مهدویت ظهور کرده بود. از این رو امام صادق (ع) فضایی علمی را برای فهم فرایند غیبت فراهم آورد تا مردم بتوانند چهره واقعی غایب اهل بیت (ع) را بشناسند.
عصر امام صادق علیه السلام از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، فرصتی استثنایی برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام بود که آن حضرت نیز به خوبی از این موقعیت استفاده کرد و علوم مختلف و گوناگون را به شاگردانش تعلیم داد. از جمله مسائلی را که به بخوبی بیان و تثبیت نمود، مسئله غیبت امام مهدی علیه السلام و مسائل مربوط به مهدویت بود.

مهدويت در دوره امامت امام صادق(ع)
انديشة مهدويت در عصر امامت امام صادق(ع) نيز همانند دورة پدر بزرگوارشان، حضور پررنگي در جامعة شيعي داشت. در اين دوره نيز عوامل يادشده سبب پديد آمدن التهاب‌هايي در جامعة شيعي بود.
اعتقاد برخي به مهدويت محمد‌بن حنفيه در دورة امام صادق(ع) نيز ادامه داشت. حيان سراج كه از افراد اين فرقه است، نزد امام صادق(ع) رفت‌وآمد داشت. چند نقل از ملاقات و گفت‌وگوي او با آن بزرگوار نقل شده است كه امام(ع) در آنها بر وفات محمد‌بن حنفيه تأكيد كردند.( محمدبن عمر كشي، رجال‏الكشي، ص314ـ 316)
انحراف ديگر در انديشة مهدويت در اين دوره، مطرح شدن محمد‌بن عبدالله‌بن حسن به عنوان مهدي موعود است. كه باز نشان‌دهندة اين است كه موضوع مهدويت و ويژگي‌هاي مهدي موعود(عج) در ميان جامعة شيعه به معناي عام آن، كه غير اماميان را نيز شامل مي‌شود، چندان روشن نبوده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است. عبدالله‌بن حسن، فرزند خود، محمد را همان مهدي موعود معرفي كرد و عده‌اي از بني‌هاشم و شيعيان با محمد به عنوان مهدي بيعت كردند. محمد در زمان منصور عباسي قيام كرد و كشته شد.( محمدبن محمد نعمان مفيد، الارشاد، ج2 ص190ـ 193)
در روايتي آمده است كه زيد‌بن علي معتقد بود كه او قائم اين امت است. در اين نقل آمده است كه امام صادق(ع) فرمود: «دروغ گفته است. اين مقام را ندارد. اگر قيام كند، كشته مي‌شود.»( محمدبن ابراهيم نعماني، همان، ص229.) اين نقل با روايت ديگري سازگار است كه حمدبن عمر كشي، همان، ص350.)در آن آمده است كه زيد‌بن علي معتقد بود چهار امام وجود دارد كه دوران سه امام گذشته و چهارمين آنان، قائم ايشان است( البته سند هر دو حديث ضعيف است و يكي از راويان حديث اول، زيدي‌مسلك است. بعيد نيست كه اين روايات براي توجيه عقايد فرقة زيديه جعل شده باشد. زيديه بعد از اميرمؤمنان، امام حسن و امام حسين(ع) به امامت زيد‌بن علي معتقد شدند.( حسن‌بن موسي.نوبختي، همان، ص58ـ 59.)

ضعف و سپس سقوط حكومت اموي و گسترش قيام‌هاي مدعي بازگردان حكومت به اهل بيت(ع)، باعث شده بود كه برخي شيعيان نيز از اين جريان‌ها متأثر شوند و در انتظار قيام موعود منتظر باشند. عبدالرحمن‌بن كثير از امام صادق(ع) دربارة زمان قيام سؤال كرد و گفت: زمان آن به درازا كشيده و ديگر صبر براي آنان دشوار شده است. امام(ع) او را به صبر سفارش كرد(محمدبن ابراهيم نعماني، همان، ص198) پيرمردي از شيعيان امام صادق(ع) به ايشان عرض كرد: «الآن صد سال است كه هر ماه و سال منتظر قيام قائم شما هستم.» حضرت به او شمار ائمه و اسامي‌آنان را بيان كرد و فرمود همة ائمه، معصوم و مطهّرند.( علي‌بن محمد خزاز قمي، همان، ص264)
در روايتي آمده است كه يكي از شيعيان امام صادق(ع) به نام كرام به امام(ع) عرض كرد كه يكي از شيعيان شما (مقصود او خودش بود) عهد كرده است كه روزها روزه بدارد تا اينكه قائم‌آل محمد ظهور كند. امام صادق(ع) به او فرمود: «پس اي كرام روزه بدار!» امام(ع) در ادامه روز‌هايي را كه روزه‌گرفتن در آنها جايز نيست براي كرام بيان كردند و بعد به بيان اين مطلب پرداختند كه خداوند انتقام خون امام حسين(ع) را به دست حضرت مهدي(عج) خواهد گرفت كه دوازدهمين امام است(حمدبن يعقوب كليني، همان، ج1، ص534.) اين روايت ضمن آنكه نشان مي‌دهد سؤال‌كننده، چقدر در انتظار ظهور بوده است، مؤيدي است بر اين مطلب كه ائمه(ع) نيز سعي داشتند، روحية انتظار فرج را در مردم زنده نگه دارند به همين جهت در اين روايت آن حضرت با سؤال‌كننده، از دور بودن زمان قيام، سخن نمي‌گويند، بلكه به او چگونگي اداي عهدش را ياد مي‌دهند.
نا آگاهي برخي از شيعيان از جزئيات اين آموزه باعث شده بود كه توقع داشته باشند امام صادق(ع) همان مهدي موعود باشد. در نقلي آمده است كه ابوبصير سينه و كتف امام صادق(ع) را لمس و بررسي كرد؛ زيرا از امام باقر(ع) شنيده بود كه قائم(عج) داراي سينه‌اي فراخ است و بين دو شانه‌اش پهن است. امام صادق(ع) به او فرمود: «اي محمد! پدرم زره رسول خدا را پوشيد؛ ولي براي او بلند بود و بر زمين كشيده مي‌شد. من نيز آن را پوشيدم و براي من نيز بلند بود. اين جامه از آن قائم است. همان‌گونه كه از رسول خدا(ص) بود و با آن راه مي‌رود و او از جامه بلندتر است.»( محمدبن حسن‌بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص188-189.) از اين نقل به دست مي‌آيد كه ابوبصير نمي‌دانسته كه آيا امام صادق(ع) مهدي موعود است يا خير. اين نقل با نقلي كه در صفحات قبل آمد مخالف است. در آن روايت آمده بود كه ابوبصير به خوبي از شمار امامان و اينكه منجي منتظر چندمين نفر آنان است، آگاه بوده است(محمدبن ابراهيم نعماني، همان، ص96.)مقام علمي ابوبصير نيز مقتضي اين‌گونه آگاهي است.
يكي ديگر از شيعيان امام صادق(ع) از ايشان پرسيد: «آيا شما صاحب ما هستيد؟» امام(ع) فرمودند: «صاحب شما جوان است و من پير شده‌ام.»( عبدالله بن جعفر حميري قمي، قرب الاسناد، ‌ص44.)
عبدالله‌بن عطا از امام صادق(ع) دربارة قائم(عج) پرسيد. امام صادق(ع) فرمود: «به خدا قسم! من قائم نيستم و آن كس كه شما گمان مي‌كنيد هم قائم نيست، بلكه قائم كسي است كه ولادت او از نظرها مخفي است... .»( حمدبن ابراهيم نعماني، همان، ص169.).
پرسش‌هاي برخي شيعيان از قائم اهل‌بيت(عج) نيز گوياي ابهام جزئيات موضوع مهدويت نزد آنان است. در نقلي يكي از شيعيان از امام صادق(ع) پرسيد: «صاحب الامر كيست؟» امام با پيش‌گويي آينده، از جريان واقفه خبر دادند و فرمودند: «آنان بعد از مرگ من گرفتار فتنه مي‌شوند و مي‌گويند: او [امام كاظم] قائم است؛ در حالي كه قائم سال‌ها پس از من مي‌آيد.»( علي‌بن جعفر، مسائل ‏علي ‏بن ‏جعفر(ع)، ص319.)
.برخي از اصحاب امام صادق(ع) مانند حارث‌بن مغيره از غيبت قائم آل محمد(ص) خبر داشتند و از امام(ع) تكليف خود را در اين دوره پرسيدند(حمدبن ابراهيم نعماني، همان، ص159.)
يكي از اصحاب امام صادق(ع) قيام سيد يماني را بر يكي از قيام‌كنندگان در آن دوره تطبيق كرد؛ اما امام(ع) فرمود: «او سيد يماني نيست. يماني، علي(ع) را دوست دارد؛ ولي اين مرد، از ايشان بيزاري مي‌جويد.»( محمد‌بن حسن طوسي، الأمالي، ص661.) چنين نقلي نشان‌دهندة اين است كه علائم ظهور (مثل قيام سيد يماني) تا اندازه‌اي براي برخي از اصحاب شناخته شده بوده است.
گزارش‌هاي متعددي از امام صادق(ع) نقل شده است كه اصحاب خود را با معارف مهدويت آشنا كردند. بي‌ترديد اين سخنان حضرت باعث آشنايي عدة كثيري از اصحاب ايشان با اين امر شده است؛ اگرچه با توجه گستردگي و دشواري اين موضوع، انتظار نمي‌رود كه تمام اصحاب در اين‌باره اطلاعات كاملي داشته باشند.
در روايتي امام صادق(ع) به زراره دربارة عصر ظهور توضيح داده و فرموده‌اند: «... زماني كه قائم ما قيام كند، قرآن و آموزه‌هاي دين را آنچنانكه خداوند بر محمد(ص) نازل كرده است، به شما خواهد آموخت. در اين هنگام دانايان شما او را به شدت انكار مي‌كنند و جز از بيم تيزي شمشيري كه بالاي سر آنان است، بر دين خدا استوار نمي‌مانند. مردم بعد از پيامبر(ص) دين خدا را تغيير دادند و آن را تحريف كردند. برخي امور را به آن افزودند و پاره‌اي چيزها را از آن كاستند... .»( محمدبن عمر كشي، همان، ص138)
ابوبصير نيز از امام صادق(ع) پرسيد: «قائم شما اهل‌بيت كيست؟» حضرت فرمود: «پنجمين فرزندم از نسل پسرم موسي، قائم است» سپس امام صادق(ع) به توضيح دربارة دورة غيبت و ظهور امام منتظر(عج) پرداختند(محمدبن علي صدوق، كمال الدين، ج2، ص3454.) سيد حميري نيز از امام صادق(ع) دربارة مهدويت پرسيد و حضرت براي او توضيح دادند كه امامان دوازده نفرند و ششمين فرزند ايشان مهدي موعود است.
. غیبت حتمی است
زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَلِمَ قالَ اِنَّهُ یَخافُ وَاَوْمَأَ بِیَدِهِ اِلی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ؛ به راستی برای قائم غیبتی است قبل از اینکه قیام کند. عرض کردم: چرا [غائب می شود]؟ فرمود: به خاطر ترسی که دارد. و با دستش به شکم خویش اشاره کرد؛ یعنی [به خاطر[ کشته شدن.» البته منظور این نیست که حضرت از مرگ ترس دارد که بر اولیای الهی چنین ترسی راه ندارد؛ بلکه ترس از این دارد که با کشته شدن او، داستان عدل جهانی و آرزوی همیشگی بشریت تحقق نیابد.

نتيجه‌گيري
بحث مهدويت از دورة رسول خدا(ص) در سخنان ايشان مطرح بوده و در دوره ائمة(ع) ادامه يافته است. در تمام دوره‌هاي عصر حضور، اصل باور به وجود مهدي و منجي موعود را در ميان جامعة شيعه آشكارا مي‌توان ديد. بنابراين، در اصالت آموزة مهدويت و اعتقاد شيعيان عصر حضور به آن، به لحاظ تاريخي ترديد نيست.
ترديد‌ها و ابهام‌هاي برخي شيعيان عصر حضور در برخي جزئيات آموزة مهدويت، به معناي ابهام در اصل آن و تعميم اين ابهام به كل جريان تشيع نيست؛ بلكه چنان‌كه اشاره شد، اصل آموزة مهدويت، امري مسلم در جامعة اسلامي و شيعي بوده و برخي از اصحاب حتي از جزئيات آن نيز مطلع بودند.
وجود ابهام‌ها و ناآگاهي‌هايي دربارة برخي از جزئيات آموزة مهدويت در ميان برخي از شيعيان ـ مانند زمان ظهور و شناخت و تطبيق شخص مهدي موعود ـ انكارناپذير بوده كه البته با توجه به اوضاع آن دوره و ديگر عوامل، طبيعي و توجيه‌پذير به نظر مي‌رسد.
بايد توجه داشت كه نقل‌هاي تاريخي همواره بيانگر درصد فراگيري يك انديشه نيست. بسياري از نقل‌ها، بيانگر وجود فرد يا افرادي با يك انديشه است؛ اما ميزان معتقدان به آن را مشخص نمي‌كند. چه بسا كه تعداد نقل‌ها دربارة يك انديشة فراگير با يك انديشه نادر و حاشيه‌اي يكسان يا حتي به دلايلي نقل جريان نادر بيشتر باشد. به همين جهت تعدد نقل‌هايي را كه از ابهام‌ها يا انحرافات برخي افراد در جزئيات مهدويت حكايت دارد، با شيوع و گستردگي آن در جامعة شيعي مساوي نيست. مثلاً اوضاع دشوار سياسي براي ائمه(ع)، در بسياري از دوره‌ها، مانند دورة امامت امام هادي و عسكري(ع)، به گونه‌اي است كه با اينكه اعتقادات جامعة شيعي به طور نسبي به ثبات رسيده است؛ اما امكان نقل‌ و گزارش‌هاي متعدد از جزئيات اعتقادي شيعيان نبوده است و به جهت جذابيت يا دلايل سياسي، تنها برخي انحرافات گزارش شده است. چنان‌كه مثلاً انحرافات پديد آمده در جريان تشيع پس از شهادت امام عسكري(ع)، به تفصيل نقل شده‌ است، در حالي كه معتقدان به اين انحرافات بسيار اندك بوده و چنان‌كه گفته شد پس از مدتي نيز كاملاً از بين رفته‌اند. بنابراين، بايد توجه داشت كه در بسياري از موارد، گزارش‌هاي تاريخي، بيانگر درصد معتقدان به يك حادثه نيست، بلكه فقط از رخ دادن يك واقعه يا انديشه گزارش مي‌دهند.
اوضاع دشوار سياسي و ظلم و نظارت‌هاي حاكمان عصر حضور، به ويژه حاكمان اموي و عباسي، عاملي مهم در جلوگيري از رشد و گسترش معارف شيعي بوده است. در اكثر اين دوره‌ها، همت ائمه(ع) حفظ جان شيعيان و معارف اساسي تشيع مانند حفظ اصل امامت، و اعتقاد به مهدويت بوده است. بنابراين، طبيعي است كه نمي‌توان اوضاع آن دوره را با اوضاع عادي براي گسترش يك انديشه مقايسه كرد. با توجه به همين شرايط پيچيده و خطرناك، ائمه(ع) جز در برخي مقاطع كوتاه زماني، نتوانستند آزادانه به تبيين و بسط علوم خود بپردازند و در نتيجه ابهام‌هايي در ميان برخي از شيعيان و حتي برخي از اصحاب خاص ائمه(ع) دربارة برخي باورهاي شيعي مشاهده مي‌شودانشااله با مطلعه زندگانی ائمه اطهاربویژه حضرت امام صادق (ع) وبررسی دقیق دیدگاههای این امامام برجسته شیعه بتوانیم در زمینه توسعه فرهنگ مهدویت گام برداریم...
آجرک الله یا بقیه الله….شهادت مظلومانه ی صادق آل محمد را به پیشگاه داغدار اهل بیت امام عصر (عج) و شیعیان و محبین ایشان تسلیت می گوییم.


گردآوری:صدراله زین العبادی-کارشناس ارشدتاریخ تشیع


منابع
ابن بابويه القمي، علي‌بن حسين، الإمامة والتبصرة من الحيرة، قم، مدرسه إمام مهدي(ع) ، 1404ق.
برقي، احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، قم، دارالكتب الاسلامية، 1371ق.
‏تميمي مغربي، نعمان‌بن محمد، شرح الاخبار في فضائل الائمة الاطهار، تحقيق سيد محمد حسيني جلالي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، 1409ق.
حِميَري قمي، عبدالله‌بن جعفر، قرب الإسناد، تهران، كتابخانه نينوي، بي تا.
خزاز قمي، علي‌بن محمد ، كفاية الأثر، قم، بيدار، 1401ق.
خوئي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، چ سوم، قم، منشورات مدينة العلم، 1403ق.
‏صدوق، محمدبن علي، كمال الدين و تمام النعمة، قم، دار الكتب الإسلاميه، 1395ق.
صفار، محمدبن حسن‌بن فروخ، بصائر الدرجات، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي، 1404ق.
طوسي، محمد‌بن حسن، الأمالي، قم، دارالثقافة ، 1414ق.
ـــــ ، الغيبة، قم، مؤسسة معارف اسلامي، 1411ق.
علي‌بن جعفر(ع)، مسائل علي‌بن جعفر(ع)، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1409ق.
كشي، محمدبن عمر، رجال الكشي، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.
كليني، محمدبن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1365.
مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
‏مفيد، محمدبن محمدبن نعمان، الإختصاص، قم، كنگره جهاني شيخ مفيد، 1413ق.
ـــــ ، الإرشاد، قم، كنگره جهاني شيخ مفيد، 1413ق.
ـــــ ، الفصول المختارة من العيون و المحاسن، بي‌جا، المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، 1413ق.
نعماني، محمدبن ابراهيم، الغيبة، تهران، مكتبة الصدوق،1397ق.
نوبختي، حسن‌بن موسي، فرق الشيعه، نجف، المطبعة الحيدرية، 1355ق.

نام:
ایمیل:
* نظر: