کد خبر: ۱۱۴۰۰۹
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۲
در اروپا و جهان غرب، تفکر دموکراسی به نوعی بازسازی و بازنمایی نهادهای دموکراسی یونان بود. در دوران رنسانس و نوزایی(قرون هفدهم و هجدهم) است که اندیشه های یونانی مجدد در اروپا مطرح می شود.
اساتید فارس؛ دکتر مجتبی اشرافی- کارشناس رسانه؛ انقلاب اسلامی هم چیزش را از دو منظر می بیند و ایدئولوژیش را ازمنظر همین دو دیدگاه تعریف می کند؛ یکی میراث بری قیام امام سوم شیعیان، حضرت امام حسین(ع) و دیگری انتظار و آمادگی برای ظهور امام قائم و مهدی زمان(عج). و حتّی بر همین مبنی هم می توان جمهوریت و اسلامیتِ حکومت شکل گرفته از دل انقلاب اسلامی 1357ه.ش. را تعبیر و تفسیر کرد.

اگرچه الگوی ناقصی از منش لیبرالیستی با تعریفی خاص از دموکراسی و البته با محوریت جمهوری در ترکیب با نظام اسلامی، تشکیل حکومتی تحت عنوان جمهوری اسلامی در ایران بعد از انقلاب اسلامی 1357ه.ش. را داده است، لذا نمی توان این دو خصیصه ی جمهوریت و اسلامیت نظام فعلی ایران را از یکدیگر تمیز و تشخصی داد.

در  انواع حکومت جمهوری، دموکراسی مطرح است و آنچه از مفاهیم چندگانه ی دموکراسی به ویژگی های فکری و وضعیت جامعه ی ایران بعد از انقلاب 57ه.ش. نزدیک تر است، مفهوم «برابری ذاتی انسان ها» به عنوان پیش فرض دموکراسی می باشد.

در مجموع، در این برداشت از دموکراسی، «برابری انسان ها» را به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفته ایم و نیازی به استدلال و یا اثبات آن دیده نمی شود. کما این که این اصل یعنی اصل « برابری انسان ها» در مدرنیسم هم پذیرفتنی است. بسیاری بر این عقیده اند که ریشه ی مدرنیسم در ادیان ابراهیمی است.

 اسطوره ی آفرینش انسان در ادیان ابراهیمی، بر مبنای خلقت همه ی انسان ها از یک مرد و یک زن (آدم و حوا) استوار است. و این یعنی اینکه همه ی انسان ها با هم برابر هستند.

در اروپا و جهان غرب، تفکر دموکراسی به نوعی بازسازی و بازنمایی نهادهای دموکراسی یونان بود. در دوران رنسانس و نوزایی(قرون هفدهم و هجدهم) است که اندیشه های یونانی مجدد در اروپا مطرح می شود.

اروپا دموکراسی یونانی را از منظر یک اسطوره –روح یک ملت، نمونه ی آرمانی که تاریخ را تغییر می دهد. نگاه می کند. و با وقوع رنسانس در اروپا، اسطوره ی دموکراسی یونانی جانی دوباره می گیرد. و حتی امروزه هم اندیشه های یونانی در تدوین و تکوین مفهوم امروزی دموکراسی بسیار حائز اهمیت است.

در اروپا اشراف خود را از همه برتر می دانستند. بعد بورژوازی شکل گرفت و گفت که همه ی انسان ها با هم برابر هستند، و البته منظورش از این برابری، برابری همه ی انسان ها نبود، بلکه برابری بورژواها با اشراف بود؛ اما همین بورژوازی بعدها زمینه ساز نظریه پردازی « برابری انسان ها » شد.

در جایگاه مفهوم بخشی به اصالت فکری و دینی و معرفت بخشی به نظام ترکیبی جمهوری اسلامی، و تعریف و عینیت یافتن این نظام در قالب دموکراسی –به همان مفهوم برابری انسان ها- که مد نظر ما است، نیاز به بازسازی و بازتولید برخی از اسطوره ها احساس می شود. و از آن جمله است: باز تعریف روایتِ قیام امام حسین(ع) بر علیه یزید زمان خود.

روایت قدیم: امام حسین (ع) خون خداست و از اول قرار بوده است که شهید شود. حضرت محمد(ص) از پیش خبر داده بوده است که حضرت امام حسین(ع) ، شهید می شود و این قیام امام(ع)، عملی آگاهانه بوده است.
شبیه همان روایت کاتولیک های مسیحی از مصلوب شدن حضرت مسیح(ع) است.

کاتولیک های مسیحی اعتقاد دارند که انسان ها ذاتاً شرور و گناهکارهستند و حضرت مسیح(ع) به دنیا آمده که کفاره ی گناهان انسان ها را بدهد و از آن پس هر کس که بدنیا آمد در همان بدو تولد غسل تعمیدش می دهند و می گویند که هرکه مسیحی بشود - چون جور گناهانش را حضرت مسیح(ع) کشیده- بعد از مرگ بهشتی است و به بهشت می رود، و صلیبی که حضرت مسیح(ع) به دوش می کشد، نماد گناهان انسان هاست و حضرت مسیح(ع) مصلوب شد تا کفاره ی گناهان انسان ها را بدهد.

روایت جدید: امام حسین(ع) با یزید بیعت نکرد، یزید بدون بیعت گرفتن از همه ی مردم، حاکم شده بود و به نوعی مشروعیت نداشت. مردم کوفه از امام حسین(ع) می خواهند که بیاید و حاکم شود، امام هم قبول می کند و به سمت کوفه حرکت می کند. امّا مردم کوفه از نظر خود برمی گردند و از ترس یزید و حاکم دست نشانده ی یزید به امام حسین(ع) پشت می کنند و حتّی وقتی امام حسین(ع) می خواهد که برگردد، راه را بر او می بندند و در لشکرکشی با یزید و حامیانش مشارکت می کنند و امام حسین(ع) را مجبور به بیعت کردن با یزید می کنند. امام حسین(ع) بیعت با یزید را نمی پذیرد و یزید و حکومتش را نامشروع می داند و هدف از قیام خویش را امربه معروف و نهی از منکر (واقعیت شریعت اسلام) می داند، لشکریان یزید هم به واسطه ی این که این قیام را ضد مشروعیت حکومت یزید و برملاکننده ی فساد حکومتی یزید و اطرافیانش می دیدند،  امام حسین(ع) و یارانش را شهید و اهل بیت حضرت(ع) را به اسارت می برند. این عدم پذیرش بیعت از طرف حضرت امام حسین(ع)  به نوعی تأکید بر اصل برابری انسان ها دارد و می خواهد بگوید که بیعت کردن امری اجباری نیست و مردم و حتّی امام حسین(ع) حق دارند که با یزید بیعت نکنند و این خود خصلتی دموکراتیک گونه دارد. و امّا خباثت یزید و عاملان حکومتی اش در به شهادت رساندن امام(ع) و یارانش، حرکتی ضد انسانی و ضد دموکراتیک بود.

بنابراین علیرغم تبیین و تعریف مشروعیت و توجیه اصالت حاکمیت بر مبنای  مشروعیت الهی، مقبولیت و تأیید مردم هم در اجرایی کردن و دادن شکل ظاهری به حاکمیت دین مؤثر است و می توان مردم سالاری دینی را در این ترکیب محتوای مشروع و ظاهر مقبول جستجو نمود و تحقق آن را از درکنارهم قرار دادن مشروعیت و مقبولیت انتظار داشت.
برچسب ها: اساتید فارس
نام:
ایمیل:
* نظر: