به گزارش تنویر ،
چندين سال است كه مسئله آب به عنوان يك تهديد جدي ذهن مسئولان و مردم
را به خود مشغول كرده است. بسياري از استانها به دليل كثرت بهره برداري از
منابع آبي دچار كسري قابل توجه در حوزه منابع زير زميني هستند. انتقال آب
از منابع پرآبتر نيز با اعتراضات گسترده به خصوص از سوي مردم و نمايندگان
روبه رو شده است، البته در اين ميان كسي هم توضيح نميدهد كه مبناي اين
انتقال آب چه بوده و آيا ميتوان انتظاري در خصوص تجديدنظر در مورد برخي از
پروژههاي بدون مطالعه كه تأثيرات مخرب و فراواني بر محيط زيست كشورمان
ميگذارد، داشت، البته در كنار هياهويي كه مسئله آب به خصوص در بين نهادهاي
تصميم گير از جمله مجلس و دولت جلب كرده در خارج از مرزهاي ايران نيز برخي
با دقت در حال پيگيري تأثير بحران آب بر ساز و كارها و همچنين واكنش نظام
جمهوري اسلامي ايران به اين مسئله هستند.
جالب اينجاست كه اغلب اين اظهار نظرها با هدف بررسي تأثير بحران آب بر استحكام ساختاري نظام جمهوري اسلامي ايران انجام ميشود.
آب سوريه را به هم ريخت
واقعيت
اينجاست كه بحران آب و تأثير آن بر منطقه خاورميانه سال هاست در ليست
موضوعات مورد علاقه نهادهاي غربي قرار دارد، به خصوص آنكه بسياري بر اين
باورند از مهمترين عوامل گسترش نا آراميها در كشور سوريه خشكسالي
گستردهاي است كه در سالهاي گذشته در اين منطقه جريان داشته است.
جان
كري وزير خارجه سابق امريكا از اولين مقامات اين كشور بود كه به اين نكته
اشاره كرد و بحث تأثير خشكسالي را در ناآراميهاي سوريه مورد تأكيد قرار
داد. وي طي سخناني در سال 2014 در پاريس تأكيد كرد: سوريه درست پيش از
آغاز درگيريها با بدترين خشكسالي ثبت شده در اين كشور مواجه شد و به اين
ترتيب نزديك به 5/1ميليون نفر از روستاهاي سوريه به بخشهاي شهرنشين آن
هجوم آوردند.
خشكسالي شديد بين سالهاي ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، قطعِ
ناگهاني يارانههاي دولتي و افزايش شديد قيمت سوخت كه براي پمپاژ آب از
چاههاي عميق حياتي بود، نهايتاً به فروپاشي كامل كشاورزي در منطقههاي
شرقي سوريه انجاميد. همزمان زوالِ اكوسيستم منطقه به حدي بيسابقه رسيد. يك
روزنامهنگار محلي در شرق سوريه كه در سال ۲۰۰۹ خطاب به گروه بينالمللي
بحران كه تحت نظر جوروج سوروس سرمايه دار یهودي فعاليت ميكند، گفت:
خشكسالي، در واقع بر اين فاجعه مصنوعِ انسان نور افكند و آنچه تا ديروز
ديده نميشد را علني كرد. تركيبِ بحران اكوسيستم و زوالِ كشاورزي و
دامداري، بحران انساني بيسابقهاي را در نواحي روستايي و غيرشهري سوريه
ايجاد كرد كه منجر به جابهجاييهاي داخلي گسترده جمعيت شد.
در
سال ۲۰۰۸، سوريه كه تا پيش از آن به استقلال غذايي شهرت داشت و حتي صادر
كننده غذا نيز بود، وادار شد براي اولين بار دست به دامان كمكهاي اضطراري
بينالمللي غذا شود. جالب اينجاست كه بيشترين تحقيقات بينالمللي در اين
باره به وسيله انديشكده غربي در اين رابطه صورت گرفته است.
همچنين
مؤسسه بين المللي آب استكهلم در اين باره مينويسد: يافته هاي برخي از
منابع علمي نشان مي دهد خشكسالي طولانيمدت در سوريه كه بيش از پنج سال طول
كشيده، منجر به كاهش قابل ملاحظه توليدات كشاورزي و افزايش بيكاري و
مهاجرت در اين كشور شده بود، به طوري كه حدود 1/5 ميليون نفر از جمعيت
روستانشين براي يافتن كار به شهر ها از جمله شهر هايي كه شورش ها در مارس
۲۰۱۱ از آنجا آغاز شده بود، مهاجرت كرده بودند.
خشكسالي در ايران و نارضايتي جوانان
جالب
اينجاست كه برخي از نشريات غربي به دنبال انطباق شرايط ايران با سوريه و
به خصوص رابطه آن با برخي اعتراضات هستند. نشريه نيويورك تايمز در همين
باره مينويسد: ايران جديدترين نمونه از كشوري است كه در آن وقوع بحران آب
منجر به نارضايتي عمومي شده است، اين بهويژه در شهرهاي كوچك اين كشور
مصداق بيشتري دارد. مزارع خشك شدهاند و درياچهها به شورهزار تبديل
گشتهاند. ميليونها نفر به مراكز استانها و شهرهاي بزرگ مهاجرت كردهاند
و بيكاري منجر به افزايش نارضايتي ميان جوانان شده است. تقريباً ۱۴ سال
است كه ايران با خشكسالي مواجه است. همچنين يكي از دانشكدههاي امريكايي
نيز به بررسي دورههاي خشكسالي با تغييرات سياسي و اعتراضات در ايران
پرداخته است، تمام اينها سيگنال هايي جدي از رصد تحولات اجتماعي در ايران
مرتبط با اين موضوع هستند.
موج سواري غربي بر اعتراضات آبي
مي
توان دلايل مختلفي درباره اين توجه مطرح كرد. شايد جديترين فرضيه را
بتوان بهره برداري امنيتي در موقع لزوم از چنين اتفاقي ذكر كرد. همان گونه
كه در رويدادهاي اخير نيز برخي سرويسهاي بيگانه تلاش كردند با موج سواري
از برخي اعتراضات صنفي سراغ بيثباتسازي كشور بروند.
جمع بندي
مقامات امنيتي كشورمان نيز حاكي از دخالت سرويسهاي بيگانه با استفاده از
فضاي مجازي در اين ماجرا بود. اما سؤال اينجاست كه راهكار مقابله با چنين
وضعيتي چيست. آيا ميتوان تنها به تدابير امنيتي تكيه كرد.
دولت بايد سراغ امور زيربنايي برود
شايد
جديترين راهكاري كه براي مقابله با چنين سوءاستفادههايي با توجه به
نمونههاي قبلي مؤثر به نظر برسد، تلاش دولتمردان براي اجراي پروژههاي جدي
در اين حوزه به جاي تكيه برامور زودگذربه خصوص با مصرف انتخاباتي است.
طبيعي است كه موعد انتخابات موعد وعده سياستمداران براي مردم باشد.
از
سوي ديگر دولتها به شدت به دنبال اين هستند تا با اجراي پروژههاي زود
بازده كارنامه خود را غني كنند تا بتوانند رأي فراواني را از مردم جمع
كنند. اين در حالي است كه ساماندهي اموري همچون آب و پروژههاي آبي نياز به
فعاليتهاي گسترده و چندين ساله دارد.
اين پروژهها اغلب بسيار
پر هزينه هستند و در مدت زمان يك دولت نيز به پايان نميرسند. همين مسئله
سبب شده تا بحث توجه جدي و زيربنايي به اموري همچون آب به فراموشي سپرده
شود. همين مسئله يكي از آسيبهاي جدي در حوزه مديران ماست كه نياز مند توجه
جدي به خصوص در حوزه مديريت جهادي و فراموش كردن مسائل فرعي است.
رهبرمعظم
انقلاب اسلامي بارها دلسوزانه تذكر دادهاند كه سرگرم شدن به اختلافات
فرعي و سطحي در داخل كشور و در مقابل هم قرار دادن و تعارض ايجاد كردن و
غافل شدن از خطوط و مسائل اصلي، يكي از مصاديق چالش داخلي است.
از
دست دادن انسجام ملت از چالشهاي ماست. دچار شدن به تنبلي، دچار شدن به
كم كاري و دچار شدن به يأس و نااميدي. بايد عزم داشته باشيم، عزم ملي و
مديريت جهادي ميتواند اين گرهها را باز كند.
حالا در مسئله آب
نيز به عنوان يكي از چالش هايي كه در مقابل كشور قرار دارد، بحث مديريت
جهادي و توجه به امور زير بنايي و نه مسائل سطحي و زودگذر ميتواند چاره
كار باشد.
نهادهاي فرا قوهاي نيز نهايت همكاري را با دولت در
اين خصوص داشتهاند كه به عنوان مثال ميتوان با موافقت مقام معظم رهبري با
برداشت نزديك به 8ميليارد دلار براي جلوگيري از هدررفت آبهاي مرزي و
همچنين اختصاص 200ميليون دلار به پروژههاي آبخيزداري اشاره كرد.
حالا
وظيفه دولت است تا با تلاش حداكثري و در مدت زمان باقي مانده از عمر دولت
يازدهم به صورت جدي به فكر حل مشكلات زير بنايي باشد تا از تلاش كشورهاي
بيگانه براي سوء استفاده و موج سواري در چنين مواردي جلوگيري كند.