کد خبر: ۱۲۲۸۱۷
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۹
مدیر‌کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان گفت: سردار سلیمانی برای نوع سنگ مزارش وصیتی داشته است که مطابق آن وصیت سنگ مزار آماده می‌شود. مرا در کنار قبر حسین پسر غلام حسین دفن کنید و بر روی سنگ قبرم بنویسید سرباز قاسم سلیمانی و از عناوین دیگر استفاده نکنید.
احمد گروهی با تسلیت شهادت سپهبد شهید سلیمانی اظهار داشت: این روزها قلب همه مردم ایران و جهان اسلام داغدار غم از دست دادن سرباز ولایت است.

وی با بیان اینکه سردار سلیمانی خود را به معنای واقعی کلمه سرباز ولایت می‌دانست گفت: بر همین اساس وصیت نامه‌ای نوشته که نزد خانواده است و مطابق آن عمل می‌شود.

مدیر‌کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان با اشاره به اینکه حاج قاسم سلیمانی در بخشی از وصیت‌نامه خود نوع سنگ مزارش را عنوان کرده است افزود: سردار سلیمانی در این وصیت‌نامه بر گذاشتن سنگ مزار بسیار ساده تاکید کردند.

وی با بیان اینکه محل دفن سردار سلیمانی نیز بر اساس وصیتش در کنار مزار شهید حسین یوسف‌الهی است خاطر‌نشان کرد: همسر سردار سلیمانی نیز تاکید داشتند که طبق وصیت‌نامه حاج قاسم سلیمانی عمل شود.

شهید یوسف‌الهی که بود که ‌حاج قاسم سلیمانی گفت "دوست دارم ‌من را در کنار او به خاک بسپارید‌"



شهید یوسف‌الهی که بود که ‌حاج قاسم سلیمانی گفت "دوست دارم ‌من را در کنار او به خاک بسپارید‌"

 شهید «محمّدحسین یوسف‌الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد اما خاطره‌ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.

شهید محمدحسین یوسف‌الهی، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح‌الله(ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انتهای خود کردند.

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی گفته است هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی می‌زند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید.

او در ادامه و در توصیف این شهید گفت که دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید.


اما اینکه شهید محمدحسین یوسف‌الهی که بود که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت «دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید».

همرزمانش می‌گویند حسین از عرفای جبهه بود و زیبا ترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی دید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود.

سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار می‌گوید: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.

من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟  گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه واز همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم!

حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گوید که ما در این عملیات پیروزیم.

می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتما از طریقی چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد.

گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم.

هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.

همان طور که گفتم همیشه به حرفی که می‌زد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: