آخرین اخبار
کد خبر: ۳۲۲۵۹
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۰
شهید چمران بسیار ولایی و گوش به فرمان امام بود. رفتار بسیار آرامی داشت و واقعا برای همه مثل رفیق می ماند و اینطور نبود که رابطه خاص فرماندهی داشته باشد.
به گزارش تنویر به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس ایران ترابی از زنان حاضر در دوران دفاع مقدس بود که دوشادوش مردان در صحنه‌های جنگ و دفاع در جبهه‌ها حضور داشت. او در ابتدا با شروع وقایع پاوه به عنوان امدادگر به کردستان رفت و با حمله صدام به ایران برای رسیدگی به مجروحین به خوزستان سفر کرد. وی با حضور در جبهه ها در کنار شهیدانی چون چمران، اصغر وصالی و دیگر حماسه سازان پاوه و سوسنگر فعالیت داشت.

اولین برخودرتان با شهید چمران کجا و چطور بود؟

سال ۵۸ بود که شهید چمران را در مقر سپاه و ژاندارمری با اونیفرم نظامی و سر و صورت خاکی دیدم. در اولین برخورد باهم سلام و علیک کردیم و همه نیروها وارد دفتر شدند تا چمران در خصوص وضعیت منطقه پاوه توضیحاتی دهد. همانجا شهید چمران به نیروها گفت که تنها مقر سپاه، ژاندارمری و فرمانداری  دست نیروهای ما است و بقیه مناطق به دست ضد انقلاب افتاده. شهید چمران بسیار ناراحت بود چرا که امکانات ضعیفی داشتیم و تردد زمینی و هوایی وجود نداشت.

برخورد شهید چمران با رزمنده چطور بود؟

برخورد خوبی با رزمنده ها داشت. همانطور که همیشه شهید چمران را می بینیم بسیار ملایم و آرام با دیگران و به خصوص با رزمنده ها صحبت می کرد. اگر قرار بود کاری انجام دهد از همه نظرخواهی می کرد و این طور نبود که خودش به تنهایی تصمیم گیری کند.

در برخورد هایی که با شهید چمران داشتید چه ویژگی بارزی را در او دیدید؟

شهید چمران بسیار ولایی و گوش به فرمان امام بود. رفتار بسیار آرامی داشت و واقعا برای همه مثل رفیق می ماند و اینطور نبود که رابطه خاص فرماندهی داشته باشد. همه شهدا از جمله شهید اصغر وصالی، شهید صیاد شیرازی و حاج حسین خرازی خودشان را در حد یک رزمنده می دیدند و این تواضع خصلت همه رزمنده ها و فرماندهان ما بود.

چقدر روحیه عرفانی شهید چمران در مبارزات ایشان تاثیر گذار بود؟

اگر شهید چمران فردی متکی به خدا و ولایت نبود هیچ گاه نمی توانست در ماجرای سوسنگرد تنها با دو تن از همرزمانش که یکی از آنها نیز شهید شد در مقابل عراقی ها و تانک و توپ  دشمن ایستادگی کند. اگر اتکا به خدا نبود هیچ گاه همچین حماسه ای اتفاق نمی افتاد. شهید چمران و دیگر شهدا حضور خدا و امدادهای غیبی را در منطقه احساس کردند و به آن یقین داشتند.

همیشه جمله به امید خدا و به یاری خدا بر زبان شهید چمران بود. در زمان حضورش در سوسنگرد از مسئله خیانت بنی صدر بسیار ناراحت بود. همیشه می گفت: "این خائن با ما همکاری نمی کند و میخواهد خوزستان سقوط کند. ما نباید بگذاریم خوزستان سقوط کند."

اگر شهید چمران جنگ آب را راه نمی انداخت و سد را نمی شکاند تا آب هرز مانع از پیشروی تانک های دشمن شود اهواز و سوسنگرد سقوط می کرد چرا که دشمن تا پشت اهواز آمده بود.

شما دلیل حضور فردی چون شهید چمران در صحنه مستقیم جنگ را با وجودی که می توانست خارج از منطقه جنگی فرماندهی کند چه می دانید؟

شهید چمران خود داوطلب حضور در جبهه شد و با اینکه وزیر دفاع، نماینده مجلس بود و می توانست در تهران بماند هنگامی که احساس خطر کرد تمام پست ها را کنار گذاشت و به منطقه عملیاتی رفت و خود سلاح به دست گرفت و جنگید. واقعا در صحنه جنگ سوسنگرد ایشان به تنهایی جنگید.

بزرگترین درسی که شهید چمران می تواند به جوانان بدهد چیست؟

متواضع بودن شهید چمران بزرگترین درس است. با وجودی که ایشان بالاترین مدرک را در رشته فیزیک داشت و پیشنهاد هایی هم از دانشگاه های معتبر آمریکا برای قبول پست ریاست دانشگاه داشت اما ایشان قبول نکرد و هر زمان که در لبنان، ایران و در هرجا که اسلام را در خطر دید حاضر شد. کردستان مدیون افرادی چون شهید چمران، شیرودی و دیگر شهیدان هستند. همین فداکاری چمران و احساس مسئولیتش نسبت به اسلام از چمران چنین مردی ساخت.

در پایان خاطره ای از شهید چمران به یاد دارید؟

صحنه ای از شهید چمران را به خاطر دارم که بسیار تلخ بود. شبی که شهید تندگویان به اسارت درآمدند فرماندار و استاندار در بیمارستان سوسنگرد جمع شدند. شهید چمران بسیار ناراحت بود. تاب ه حال او را انقدر ناراحت ندیده بودم. وقتی با ایشان حرف می زدیم نمی توانست صحبت کند. آن شب شهید چمران خیلی سعی کرد تا شهید تندگویان را نجات دهد حتی گروهی را به فرماندهی شهید اصلانی تا مرز فرستاد تا اگر تندگویان را از مرز خارج نکرده اند آزاد کنند ولی متاسفانه شهید تندگویان از مرز خارج شده بود. آن شب برای همه و به خصوص برای شهید چمران بسیار تلخ گذشت.


نام:
ایمیل:
* نظر: