آخرین اخبار
کد خبر: ۴۵۷۷۳
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۲
در حالي که يک لحظه از درس و فراگيري علوم مختلف غافل نبود هميشه جوهره ناب وجود خود را نشان مي داد. در حالي که يک لحظه از درس و فراگيري علوم مختلف غافل نبود هميشه نفس گرمش به اسم اسلام و جبهه زنده مي شود و هميشه از خانواده تقاضا مي کرد تا به او اجازه دهند به جبهه برود.
به گزارش تنویر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شهدای فارس، شهيد سيد فرج آل علي هاروني فرزند سيد حاجي در سال 1351 در يک خانواده مذهبي و مستضعف در روستاي کتوري در منطقه سر پنيران در يک منزل حقير و قديمي و گلي پا به عرصه گيتي گذاشت.
وضعيت خانوادگي ايشان در آن زمان گوياي مشقت هاي بسياري بود که خانواده داشت پدر پير و زحمتکش وي با دست هاي پينه بسته اش زندگي آنها را اداره مي کرد تا ايشان را به سن دبستان رساند. دوران ابتدايي را در دامان پر عطوفت خانواده و نزد پدرش سپري کرد.

 اخلاق و رفتار حسنه وي از همان دوران کودکي کاملاً مشهور بود. پس از گذراندن مرحله مقدماتي پا به عرصه محيط مدرسه راهنمايي گذاشت و از آنجا بود که رشد عقلي خود را آغاز کرد و شخصيت سراسر مظلومش ساخته شد. در حالي که هنوز به سن تکليف نرسيده بود فرائض ديني از جمله نماز و روزه را انجام مي داد و آنها را بر خود واجب مي دانست و به خودسازي و پرورش روح خود مشغول بود .

 در مدرسه راهنمايي شهيد علي خسرواني روح پاکش با کلام قران آشنا شد و به يادگيري کتاب آسماني همت گماشت و علاقه وافري به آيات قران نشان داد. اخلاق و رفتارش بين اقوام و دوستانش نشانگر شخصيت والاي وي بود. در عين حال که يک انسان کامل بود يک ورزشکار و فوتباليست نمونه نيز به شمار مي رفت و در ميدانهاي مختلف ورزشي جوهره ناب وجود خود را نشان مي داد . در حالي که يک انسان کامل بود يک ورزشکار و فوتباليست نمونه به شمار مي رفت و در ميدانهاي مختلف ورزشي جوهره ناب وجود خود را نشان مي داد.

در حالي که يک لحظه از درس و فراگيري علوم مختلف غافل نبود هميشه جوهره ناب وجود خود را نشان مي داد. در حالي که يک لحظه از درس و فراگيري علوم مختلف غافل نبود هميشه نفس گرمش به اسم اسلام و جبهه زنده مي شود و هميشه از خانواده تقاضا مي کرد تا به او اجازه دهند به جبهه برود. ولي ضوابط بسيج و سن کم وي برايش محدوديت ايجاد مي کرد ولي همواره آتش عشق به جبهه و جنگ در درونش شعله ور بود و با اين محدوديت و ممنوعيت دست از علاقه اش بر نمي دانشت زيرا مي دانست سرانجام جاني را که به عاريت گرفته پس خواهد داد دوران سه ساله راهنمايي را با نمرات بسيار عالي گذارند و با شور و شوقي که نبست به معلمي داشت و در امتحان تربيت معلم شهرستان مرودشت شرکت کرد و بعنوان يکي از نفرات اول شناخته شد .

 از آن پس به عنوان دانشجوي تربيت معلم مشغول به تحصيل شد. آري معلمي زيبنده وي بود ولي روح ملکوتي او تحمل قفس دنيا را نداشت و براي پرواز بسوي عالم معني بي تابي مي کرد و منتظر لحظه اي بود تا زهراي بتول (س) آموزش نظامي را فرا گرفت و در تاريخ 4 خردادماه سال 1367  که در جبهه شلمچه هنگام پاتک دشمن وقتي با عجله اشتياق لقاي معشوق را داشت عينکش از روي چشمش به زمين مي افتد و مي شکند اما دست از مبارزه بر نداشت و در مقابل خصم بي دين و کافر ايستاد.

دشمن بعثي که نتوانسته بود رو در رو با وي مقابله کند از پشت سنگرش پيکر مظلوم سرباز حضرت زهرا ( س ) را نشانه رفت و وي را به شهادت رساند پيکر مطهر اين شهيد دهيد پس از تشييع در گلزار شهداي قادر آباد به خاک سپرده شد.
نام:
ایمیل:
* نظر: