همه چیز به هم ریخته است و همه نگران حال اطرافیان هستند . سلمان به خواهرش
معصومه می گوید:هرروز خبری بده تا بدونم سالم هستی.
معصومه
با دلواپسی می گوید:چه جوری؟
سلمان: روی یه کاغذ چیزی بنویس.
معصومه: آخر توی این
اوضاع کاغذ و خودکار از کجا بیارم؟
سلمان:
کوتاه بنویس،من زنده ام.............
حدود یک سال بعد از اسارت معصومه با خود فکر می کند، حالا که اجازه دادند برای ایران، یه نامه کوتاه بنویسد، چی بنویسد؟ یاد حرف سلمان می افتد و می نویسد:((من زنده ام)) کتاب ((من زنده ام)) خاطرات اسارت معصومه آباد برای همه، خواندنی است. حتماٌ یک بار خواندن آن را امتحان کنید.
عنوان: من زنده ام
نویسنده: معصومه آباد
شاخه بندی :دفاع مقدس
قیمت: ۴۵۰۰ تومان
/224224