کیمیای محبّت

آقای محمدی ری شهری در کتاب  کیمیای محبت  زندگی نامه ی یکی از بندگان صالح خدا، مرحوم شیخ رجبعلی خیاطّ (نکوگویان) را نوشته است.  بزرگترین هنر جناب شیخ وافرادی مثل او دستیابی به کیمیایی محبت خداست.

خود جناب شیخ می فرمود: (حقیقت کیمیا تحصیل خود خداست.... محبت به خدا، آخرین منزل بندگی است...میزان ارزش اعمال،میزان محبت عامل به خداوند متعال است.)

فردی که شغل و زندگی ساده داشت ؛ اما در مراحل درک وطریقت از خیلی افراد پیشی گرفته است . برای آشنایی دو  مثالاز کتاب را برای دوستانم ذکر میکنم.

(آزردن کودک ، صفحه 130)     یکی از شاگردان  بزرگوارشیخ گفت: فرزند دو ساله ام در منزل ادرار کرده بود ،ومادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید. خانم پس از یک ساعت تب کرد، تب شدیدی که به  پزشک مراجعه کردیم ودر شرایط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه  وداروشد. ولی تب قطع نشد، مجدد به پزشک مراجعه کرده و چهل تومان هزینه درمان شد که در آن روزگار برایم سنگین بود.

شب هنگام جناب شیخ را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم همسرم نیز در ماشین بود.شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه ها تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمی شود. شیخ نگاهی کرد وخطاب به همسرم فرمود: «بچه را آن طور نمی زنند،استغفار کن، از بچه دلجویی کن وچیزی برایش بخر، خوب می شود.»چنین کردیم تب او قطع شد.

اول پول نمک را بدهید        یکی از اردتمندان شیخ می گوید: جمعی بودیم که همراه شیخ به قصد دعا و مناجات به کوه بی بی شهربانو رفتیم. نان وخیاری گرفتیم واز کنار بساط خیار فروش، قدری نمک برداشتیم و بالا رفتیم، آن جا که رسیدیم شیخ گفت:« برخیزید برویم پایین که ما را برگردانند. می گویند اول پول نمک را بدهید، بعد بیایید مناجات کنید.»

  کیمیای محبت، یادنامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (نکوگویان) نویسنده: محمدی ری شهری

/224224