گزارش
نشست روشنگری و بصیرتی
نشست
boletنشست روشنگری و بصیرتی
حوزه امام جواد(ع)سرچهان
یادداشت و گفتگو
همیشه پایِ «امام رضا» در میان است!
دل نوشت مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس؛
boletهمیشه پایِ «امام رضا» در میان است!
سالهاست در فضای شهدا هستم و آرزویم شهادت است
مصاحبه با همسر اولین طلبه شهید مدافع حرم محمد مسرور
boletسالهاست در فضای شهدا هستم و آرزویم شهادت است
کد خبر: ۶۵۰۲۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۲
شهدای شاخص دانش آموزی استان فارس
برای دریافت شهدای شاخص دانش آموزی سال 1394 بسیج دانش آموزی استان فارس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

زندگينامه دانش آموز شهيد حسين همتي – شهيد شاخص استاني قشر دانش آموز

شهيد حسين همتي جشني و شهیده راضيه كشاورز

مرداد ماه 1348 در طایفه جشني (طایفه ای عشایری در شمال شرقی استان فارس) و در خانواده ای متدین و مذهبی کودکی ديده به جهان گشود که نامش را میرزا حسین نهادند.از کودکی دوست داشتنی و گشاده رو بود و به عنوان یک کودک باهوش و مودب مورد علاقه ایلاتیها بود.دوران کودکی را با همه شیرینی ها و تلخی ها سپری کرد و قدم در محیط علم و دانش نهاد.

حسین با توجه به مشکلات فراوان جهت تحصیل علم و دانش در آن زمان به خصوص برای عشایر و روستائیان، از همان ابتدا با جدیت و کوشش مشتاقانه قدم در مسیر فراگیری علم و دانش نهاد و لحظه ای از آن غفلت ننمود.

در ابتدای ورود به دبستان،به دلیل نبود مدرسه ابتدایی،چند ماهی در دبستان کمیل روستای"سنکر گمبان" درس خواند بعد از آن به ارسنجان رفت و در دبیرستان عسکری به تحصیلاتش ادامه داد.از همان ابتدای تحصیل با سختی ها و مشکلات فراوانی مانند دوری از خانواده،نبودن مسکن و غذای مناسب،دشواری تردد به محل زندگی و.....رو به رو بود ولی مشکلات زندگی کوچکتر از آن بود که بتواند او را از ادامه تحصیل باز دارد.در این مدت همراه با دوستانش در منزل اجاره ای زندگی نمود و با تمامی مشکلات آن هم برای یک دانش آموز هفت ساله،در کلیه درس ها با موفقیت قبول شد.علاوه بر درس خواندن در فعالیت های انفرادی و گروهی شرکت میکرد.زمانی که در دبیرستان عسکری درس می خواند هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود و در بیشتر شهر ها تظاهرات و راهپیمایی به اوج خود رسیده بود،او با سن کمی که داشت همراه با دوستان در راهپیمایی ها شرکت می کرد و از همان روزها روحیه انقلابیش شکل می گرفت.

پس از مدتی دبستان عشایری در روستای"بکهدان" از روستاها ی طایفه جشني تاسیس گردید و حسین به آن روستا سفر نمود،حسین بقیه سال های دوران تحصیل ابتدایی را در آنجا گذراند.پس از مدتی انقلاب به پیروزی رسید.او در این زمان فعالیت های اسلامی را انجام می داد.مثلا ظهرها دانش آموزان را جمع می کرد و نماز جماعت تشکیل می داد و برای آنان از رساله ی امام (ره) یکی دو مسئله را بازگو می کرد صبح ها نیز در مراسم صبحگاهي بجای برنامه های غیر اسلامی سرودهای انقلابی را با دانش اموزان می خواند.

در درس و مطالعه فردی موفق بود و به دیگر دوستانش هم کمک می کرد و آنها را به درس خواندن تشویق می نمود هر پنج شنبه و جمعه با معلم و برادرش کتابهای مناسب را انتخاب می کرد و به روستاهای منطقه"سرحد" و عشایر اطراف می رفت و کتابها را بین دانش آموزان تقسیم میکرد و یک هفته بعد کتابهای توزیع شده را جمع آوري می نمود.او در غیاب معلمان به نمایندگی از دانش آموزان مدرسه را اداره می کرد و نمی گذاشت مدرسه تعطیل بماند.

بعد از اتمام دوران ابتدایی به تحصیلات دوران راهنمایی ادامه داد و وارد مدرسه راهنمایی شهید بهشتی(سالار سابق)ارسنجان شد.در زمانی که وارد مقطع راهنمایی شد انقلاب پیروز شده و تحولات عظیمی در مراکز آموزشی روی داده بود جنگ در شهریور 59 13شروع شد و در این مقطع از زمان حسین فعالیت خود را بیشتر کرد و در مدرسه سه سال راهنمایی هم درس خواند و هم در جبهه با دشمنان اسلام و انقلاب جنگید و هر دو سلاح یعنی قلم و اسلحه را با هم به دست گرفت و این سعادت بزرگی بود که نصیب حالش گردید.

سال اول راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و در سال دوم به دلیل شرکت در جبهه های حق علیه باطل نتوانست به طور مستقیم در کلاس حضور یابد و در جبهه به صورت غیر حضوری درس هایش را ادامه داد.

در سال سوم راهنمایی دو نوبت در جبهه شرکت کرد و مانند سال قبل موفق به شرکت در امتحانات نوبت دوم نشد و در نوبت سوم در امتحانات شرکت کرد و با توجه به تمام مشکلات یک لحظه هم درس را رها نکرد.

در مدرسه کارهای هنری مانند تئاتر و سرود اجرا می کرد و مسئول کتابخانه و عضو انجمن اسلامی مدرسه بود. معلمانش در این دوران همه از او تمجید می کنند و او را میستايند.معلم اجتماعیش می گوید:در ایمان ایشان قوی و سیمای نورانی داشتند،افکار شهید همتی نشات گرفته ازرهبر بزرگ انقلاب اسلامی ا یران بود و ایشان علاقه خاصی به حضرت امام (ره) داشتند.

با توجه به اینکه آن موقع ،جنگ بود حسین هیچگاه درس را رها نکرد هربار که به جبهه می رفت کتابهایش را می برد و در آنجا در فرصتهای مناسب مطالعه می کرد.علاوه بر مطالعه کتابهای درسی ،قرآن،نهج البلاغه، مفاتیح و کتابهای شهید مطهری و .....را مطالعه می کرد و به مطالعه خیلی علاقه مند بود.علاقه زیادی به معلمان خویش داشت و هیچ گاه بی احترامی از سوی او نسبت به معلمان سر نزد حسین در طول سه سال راهنمایی دو بار عازم جبهه شد بار اول که میخواست به جبهه اعزام شودحدود سیزده سال داشت و با مشکل کمی سن مواجه شد از شناسنامه کپی گرفت و تاریخ آن را عوض کرد.قبل از اعزام به جبهه وصیت نامه ای را در تاریخ 29/8/61 نوشت و جهت آموزش دوره 45 روزه به مرکز آموزشی نزدیک شهرستان مرودشت رفت و پس از آموزش از مقر صاحب الزمان (عج)با گردان 1014 عازم اهواز و به پادگان شهید دستغیب و از آنجا به مقر شهيد دست بالا واقع در عین خوش شد. در این مقطع حسین به صورت سطحي زخمی شد و در این اعزام سه ماه و هجده روز در جبهه بود.بار دوم به اندیمشک رفت در لشکر 19 فجر آموزشی شهید دست بالا ،گردان حبیب این مظاهر گروهان بقیه الله،رسته 1 بود و دومین وصیت نامه اش را در دشت عباس نوشت.(5/12/62)

حسین پس از گذراندن تحصیلات راهنمایی با شور و اشتیاق بیشتری تحصیلات متوسطه را آغاز کرد این مرحله از تحصیلات حسین نیز به دو قسمت سنگر مدرسه و سنگر جبهه تقسیم می شود. در امتحان ورودی دبیرستان عشایری شهید بهشتی شیراز شرکت کرد و قبول شد و عازم شیراز شد.دوری از خانواده و مشکلات دیگر او را از این امر مهم باز نداشت.سال اول و دوم دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت.و هم چنان به فعالیت های علمی،فرهنگی خود در شیراز ادامه می داد.هر بار که به جبهه اعزام می شد کتابهای درسی را همراه می برد و مطالعه می کرد حتی آخرین بار که به جبهه رفت و شهید شد کتابهای درسی اش همراهش بود بعد از شهادت تعدادی از کتابها با چند شمع و وسایل دیگر در کیفش بود. آن موقع او در مجتمع های آموزشی رزمندگان درس می خواند در سال اول و دوم طرح کار خود را در حرفه ی برق و الکترونیک گذراند و در این حرفه با درجه عالی قبول شد.

حسین در دوران متوسطه سنگر مهم جبهه را رها نکرد و با عشق و علاقه فراوان به عنوان یک بسیجی در این سنگر حضور یافت.او در زمانی که در دبیرستان عشایری شهید بهشتی شیراز درس می خواند در تاریخ 18/3/65 تقاضای اعزام به جبهه نمود و گواهی اشتغال به تحصیل از دبیرستانش گرفت تا در جبهه در مجتمع آموزشي رزمندگان به تحصیلات ادامه دهد.برای بار آخر در تاریخ 24/10/65 تقاضای اعزام به جبهه نمود و در همین اعزام در تاریخ 12/11/65 به مقام والای شهادت نائل آمد.هنوز حال و هوای حسین در بار آخر دیدار در خاطره ی اهالی روستای اسلام آباد نقش بسته است ،حال و هوای حسین در بار آخر ملکوتی بود و تبسمي دلنشین بر لبانش نقش بسته بود.این شهید بزرگوار به عنوان یک بسیجی از سپاه ارسنجان همراه با رزمندگان دیگر به مقر صاحب الزمان (عج) شیراز رفت و از آنجا به تیپ 35 امام حسن (ع) در 75 کیلومتری اهواز اعزام شد.در آنجا در گردان قمر بنی هاشم قرار گرفت و به عنوان تیربارچی انتخاب گردید.در شب عملیات و در معراج بهشت شلمچه،در مسئولیت تیربارچی و پس از شرکت در چند عملیات،در عملیات کربلای 5 به آرزوی خود می رسد و در حالی که یک لحظه تیربارش گیر می کند و در عین رفع گیر،با اصابت تیر مستقیم دشمن به سر،پس از حدود نیم ساعت به فيض عظیم شهادت آن آرزوی دیرینه اش رسید و امروز در روستای اسلام آباد به عنوان تنها شهید این روستا در کنار مدرسه "شهید همتي " مدرسه اي كه به نام اين شهيد والا مقام است ،مثل ستاره ای نامش،یادش و آرامگاه ملکوتی اش در حال درخشش است.

شهيد حسين همتي جشني و شهیده راضيه كشاورز
نشسته از سمت راست – نفر سوم

ويزگي هاي بارز شهيد حسين همتي در يك نگاه :

* مبارزه با رزيم شاهنشاهي در دوران ابتدايي و فعال در عرصه مبارزه با ر‍ژيم طاغوت

* موسس كتابخانه سيار در ايلات و روستاهاي اطراف در آن زمان و تحت شرايط سخت

* دانش آموز فعال در عرصه فرهنگي چه در مدرسه و چه در روستا

* عضو انجمن اسلامي دانش آموزان شيراز

* نفر دوم مسابقات ناحيه دو شيراز

* نويسنده و بازيگر تئاتر

* دانش آموز نمونه علمي در رشته رياضي فزيك

* سخنران و مداح

* اهل قلم بودن و نوشتن مطالب جذاب و رسا و....

* داشتن روحيه مديريت با توجه به سن كم

شمه اي از وصيتنامه شهيد:

خدايا تو را شكر مي گويم كه سعادت پيدا كردم و توانستم راهي را انتخاب كنم كه حسين بن علي(ع) و يارانش و پيروان حقيقي اش انتخاب كرده اند.

با حفظ حجاب اسلامي ، اين روش هاي غلط لباس پوشيدن را از بين ببريدو نگذاريد كه جامعه اسلامي آلوده باشد، همين مسئله خود يك مبارزه بزرگي است .

حتما هر كجا هستيدو در هر شغلي كه هستيد، فكر اسلام باشيدو ازاسلام دفاع كنيدو بجنگيد نقشه هاي دشمنان را نقش بر آب كنيد.

در سنگر مدرسه درس بخوانيد و به فكر آينده مملكت اسلامي و اسلام باشيد قلم را اسلحه خود و ورق كاغذ را صحنه مبارزه قرار دهيد و اينگونه براي دفاع از اسلام و براي شكست دشمنان اسلام مبارزه نماييد.

به وصيت نامه شهدا گوش فرا دهيد و به آنها عمل كنيد كه آنها چيزي جز حقيقت و چيزي جز اسلام نميگويند.





زندگينامه شهيده دانش آموز راضيه كشاورز- شهيد شاخص استاني قشر دانش آموز


مادر تازه از سفر سرزمين عشق كربلا باز گشته بود و هنوز هم بوي بين الحرمين ميداد آرام شروع كرد به صحبت كردن ، اشك در چشمانش حلقه زده بود ، ناگهان سمت نگاهمان به طرف اتاقي رفت كه از آن بوي ياس به مشام ميرسيد اتاق آسماني شهيده راضيه كشاورز... روي تخت خوابش پر بود از مدال و لوح افتخار...از دور بچه ها ميديدند و آرام اشك ميريختند و به حرف هاي مادر گوش مي دادند ....

نماز ظهر را در اتاق شهيده خوانديم حال و هواي چادر نماز و كتاب مناجات و عهد نامه راضيه ما را منقلب كرده بود بچه ها آرام زير لب مي گفتند : اي كه مرا خوانده اي راه نشانم بده....

بسيجي شهيده راضيه كشاورز در تاريخ 11/6/1371در شهرستان مرودشت و در خانواده اي مذهبي كه پدرش نيز از يادگاران دفاع مقدس مي باشند ديده به جهان گشود ، تحصيلات ابتدايي را تا سوم ابتدايي در دبستان شهداي كمپ پتروشيمي در شهرستان مرودشت وچهارم و پنجم ابتدايي ، تحصيلات راهنمايي و دبيرستان را در شيراز ادامه داد.عضو فعال بسيج و دانش آموز ممتاز علمي با معدل بالا بود . از نظر اخلاقي همين بس كه او داراي مقام حجاب و عفاف برتر درآموزشگاه بود. كسب مقام هاي عالي و برتر در مسابقات قرآن ، در مسابقات ورزشي كاراته در سطح استان و كشور ( داراي كمر بند مشكي دان يك كاراته ) از فعاليت هاي اجتماعي اين بسيجي شهيده بود .در تربيت او نور قرآن اثر داشت و بدون اينكه كلاس قرآني رفته باشد از صوت قرآن خوبي برخوردار بود بسيار خوب قرائت مي كرد و مشغول حفظ قرآن بود .او در همان سال شهادت براي مسابقات كشوري قرآن كريم انتخاب شده بود.اهل كار فرهنگي بود و در مدرسه ساعات بيكاري را صرف دوستاني ميكرد كه از لحاظ درسي ضعيف بودند . تا اينكه در يكي از روز هاي بهار سال 1387و در حادثه بمب گذاري ايادي استكبار جهاني در حسينيه سيد الشهداء شيراز به قافله شهدا مي پيوندد. عاشق واقعي حضرت زهرا (س) بود و در عمل نشان داده بود ارديبهشت ماه قصد زيارت كربلا را داشت كه خودش كربلايي شد. با جراحت فراوان و پهلويي شكسته 18 روز در بيمارستان ماند او به مادر سادات اقتدا كرده بود و روز هجدهم بستري مصداق آيه " يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه..." گرديد. «روحش شاد»

وي‍‍ژگي هاي بارز شهيده راضيه كشاورز :

* بسيجي فعال و عضو بسيج دانش آموزي

* شركت در مسابقه نهج البلاغه و كسب مقام

* داراي مقام حجاب برتر در مدرسه

* دانش آموز ممتاز علمي با معدل بالاي 19و تحصيل در رشته تجربي

* نفر برتر مسابقات قرآن بسيج

* شركت در مسابقات درس هايي از قرآن كريم

* كسب مقام برتر قرآن كريم در مسابقات ناحيه و شركت در مرحله پنج گانه

* نفر اول مسابقات كشوري المپياد بانوان پتروشيمي در رشته كاراته انفرادي

* كسب مقام دوم گروهي در مسابقات كاراته المپاد كشوري بانوان پتروشيمي

* در حال حفظ قرآن كريم و حفظ دو جزء قرآن

* كسب مقام اول در رشته قرائت در مسابقات كشوري صنعت نفت

* داراي كمربند مشكي دان يك كاراته

* فعال در عرصه فرهنگي

* عنوان شهيده برتر جوان در جشنواره حضرت علي اكبر (ع)

* چاپ شرح حال شهادت و دل نوشته شهيده با امام زمان (عج) در كتاب مهر مادر ( چهل روايت از ارادت شهدا به مادرشان حضرت زهرا (س) و عنايت حضرت به شهدا ) گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي

* مسلط به زبان انگليسي و پشت سر گذاشتن دوره هاي آموزش زبان با نمرات بالا

* داراي ذوق هنر نقاشي

*روايت گري مادر شهيده در مدارس و هدايت شدن دانش آموزان به صراط مستقيم با معرفي الگوي شهيده

لبيك سرخ فاطمي اينجا كنار سجده ات

دشت اقاقي ها همه در انتظار سجده ات

عهدتووذكرلبت يابن الحسن يابن الحسن(عج)

تا آسمانها مي رود درهر بهارسجده ات

گفته ها و نوشته هاي شهيده :

* در ابتداي كتا بهاي درسي اش فرموده حضرت امام (ره) را نوشته بود: "عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نكنيد"

* گوشي كه صداي حرام بشنود صداي امام زمانش را نمي شنود و چشمي كه حرام ببيند امام زمان (عج) را توفيق پيدا نمي كند ببيند.

* خدايا ....آمريكاي جهانخوار از بين برود و مردم بي گناه فلسطين از دست اسراييلي ها نجات بده

* اشك هايم هر جمعه صفحات دعاي ندبه را خيس مي كند من آنها را جلوي پنجره اتاقم مي گذارم تا بخار شود و به ديدار خدا رود به اميد روزي كه شمشيرم بالا رود و بر سر دشمنانتان فرود آيد.

* چشمان انتظار كشيده من هر جمعه به يادت اشك ميريزد و پاهايم سست مي شود تا به مهديه نزديك خانمان بروم.

* بيا و مرا صدا كن دستهايم را بگير و بلند كن مرا ، مرا با خود به دشت پر گل اقاقي ها ببر.

* آقا تو رو خدا توفيق اشك ريختن تو اين دعاها به من بده هر شب هم به ياد خانم فاطمه زهرا (س) شبي 5صفحه قرآن بخونم.

* تسبيحات خانم فاطمه زهرا (س) را همراه با الگو برداري از حجاب و عفاف و ادب و اخلاق سرلوحه زندگي خود قرار دهم.

* مي خواهم با درس خواندنم به انقلاب خدمت كنم .با درس خواندن شكرگزار زحمات والدين باشم.

شهدا اصحاب آخر الزماني سيد الشهدا هستند و راه آنها عشق و اطاعت است و وفاداري

سيد شهيدان اهل قلم شهيد مرتضي آويني



نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: 1
انتشار یافته: 1
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
13:20 - 1394/09/17
0
0
سلام لطفا به جای نوشته و متن عکس بگذارید
نام:
ایمیل:
* نظر: