کد خبر: ۶۶۵۴۹
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۴
مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
غلامرضا صفرپور نوشت: ایرانی که یک روز به عنوان ژاندارم و حافظ منافع غرب در منطقه محسوب می شد، بعد از انقلاب اسلامی به عامل تهدید برای منافع غرب تبدیل شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسیج اساتید فارس، غلامرضا صفرپور مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز نوشت: با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج ایران از اردوگاه غرب، یکی از ارکان و پایه های مهم دکترین دو ستونی آمریکا در منطقه فرو ریخت. ایرانی که یک روز به عنوان ژاندارم و حافظ منافع غرب در منطقه محسوب می شد، بعد از انقلاب اسلامی به عامل تهدید برای منافع غرب تبدیل شد. ناتوانی واشنگتن در جلوگیری از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و اشغال افغانستان از سوی شوروی سابق موجب شد که کشورهای جنوبی خلیج فارس از آمریکا سلب اعتماد کنند. به طوری که مرکز مطالعات استراتژیک ملی آمریکا در گزارشی در خصوص کاهش نفوذ این کشور در خاورمیانه نوشت : « حرمت و اعتبار مانند ظرف چینی است که به آسانی می شکند و این چیزی است که آمریکا با پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خلیج فارس از دست داده است.( 1)

به همین جهت کارتر برای جلب اعتماد رهبران کشورهای منطقه و حفظ موازنه قدرت در ژانویه 1980 (دی ماه 1958) دکترین خود را چنین اعلام کرد : «هر نوع تلاش نیروهای خارجی به منظور تسلط بر منطقه خلیج فارس به عنوان تجاوز به مافع حیاتی آمریکا تلقی می شود و چنین تجاوزی با هر شیوه ضروری از جمله نیروی نظامی دفع خواهد شد».(2)کارتر برای تحقق دکترین خود، نیروهای واکنش سریع تشکیل داد و پایگاه های نظامی خود را در کنیا، دیه گورسیا در اقیانوس هند فعال ساخت . آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش نمود با استفاده از عناصر لیبرال در دولت موقت تجربیاتی که از تحولات گذشته ایران از جمله نهضت مشروطیت و صنعت نفت داشت، انقلاب اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف سازد. اشغال لانه جاسوسی و نام گرفتن این حرکت به انقلاب دوم از طرف حضرت امام (ره) موجب پایان پذیرفتن حاکمیت دولت موقت شد که می خواست با سیاست های گام به گام، انقلاب اسلامی را از اهداف اصلی خود منحرف و دور سازد. آمریکا پس از این که نتوانست از دولت موقت برای احیای آبروی از دست رفته خود استفاده کند به تحریم های سیاسی، اقتصادی، بلوکه کردن دارایی های ایران در خارج، طراحی حمله به طبس و حمایت از گروهک های ضد انقلاب و کودتاچیان نوژه روی آورد و سرانجام با چراغ سبز نشان دادن به صدام که به حالت کودتا گونه ای با کنار زدن حسن البکر رئیس جمهور عراق به قدرت رسیده بود، به جمهوری اسلامی تیر خلاص زده و غرور ملی تحقیر شده اش را در ایران را جبران نماید. اقدام مشترک دو دولت- آمریکا و عراق در حمایت از کودتاچیان نوژه و تأکید آمریکایی ها بر واگذاری نقش جدید به عراق به منظور وادار کردن ایران به پذیرش خواسته ها و نظرات آنان سبب گردید که رژیم عراق بی درنگ پس از شکست کودتا، مقدمات لازم را برای جنگ با انتقال نیرو به مرزها و گسترش درگیری های مرزی که از فروردین ماه 1358 شروع کرده بود، فراهم سازد.(3) برژسنیکی مشاور امنیت ملی کارتر در تیر ماه 1359، برنامه مذاکره محرمانه مقام های عالی رتبه آمریکا و عراق را برای مقابله با ایران طراحی کرد، به گزارش روزنامه نیویورک تامیز هدف از این دیدار بحث و مذاکره درباره راه های هماهنگ کردن فعالیت های آمریکا و عراق در مخالفت با سیاست های ایران بود.

؟ صدام را نیروی متعادل کننده آیت اله خمینی تلقی می کرد.(4) ملاقات محرمانه صدام و برژسینکی در مرز اردن و اعلام این که استراتژی آمریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولت هایی که توان عملیات نظامی علیه ایران را دارا هستند، مورد توجه قرار دهند.(5) یا اینکه تضاد قابل ملاحظه ای بین ایالت متحده آمریکا و عراق نمی بینیم .(6) این اعلام نظرها از سوی ؟ مشاور امنیت ملی آمریکا به منزله چراغ سبز نشان دادن به عراق بود و این تلقی را در صدام به وجود آورد که در صورت حمله به ایران مورد حمایت آمریکا قرار خواهد گرفت.(7) با شروع جنگ، هر چند که آمریکا اعلام بی طرفی کرد، ولی سخنگوی وزارت خارجه اش اعلام نمود : «بی طرفی آمریکا دلیل بی تفاوتی آن نیست و ایالت متحده برای تضمین تداوم جریان نفت در مقابل تهدیدهای خارجی از نیروهای نظامی استفاده خواهد کرد.» (8)

یکی از روش های حمایت آمریکا از عراق در جنگ از طریق کشورهای عرب حوزه خلیج فارس انجام گرفت. در این راستا آمریکا تنها یک هفته پس از شروع جنگ، تعداد پنج فروند آواکس هایی که در اختیار نیروی ناتو در اروپا بود را به عربستان سعودی گسیل داشت . و تعداد کشتی های جنگی غرب در خلیج فارس را به مدت سه هفته به شصت فروند افزایش داد. ضمناً آمریکا موافقت خود را با فروش میزان قابل توجهی تسهیلات و تجهیزات نظامی به عربستان سعودی اعلام کرد. سه ماه پس از تجاوز عراق به ایران و زمین گیر شدن نیروهای عراقی در خاک ایران و از طرف دیگر موضع گیری دولت آمریکا مبنی بر مخالفت با تجزیه ایران،(9)طارق عزیز ، معاون نخست وزیر عراق ملاقات صدام حسین و برژسینکی را در اختیار مجله فرانسوی فیگارو قرار داد تا به عنوان اعتراض عراق به موضع گیری آمریکا در قابل آن کشور افشا و منتشر شود تا آمریکا را وادار به حمایت های جدی از عراق نماید. بخشی از گزارش فیگارو به شرح زیر است : (10)

«جریان ایران و عراق در واقع از ژوئن گذشته 1980 (تیرماه 1359)، زمانی آغاز شد که ؟ به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور ایران و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین کاملاً حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا با آرزوی عراق در مورد شط العرب (اروند رود) و احتمالاً برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفت نخواهند کرد. و بالاخره این اقدامات به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد و پیش بینی ها چنین بود که اگر بغداد پیروز شود، ایران بی ثبات می شود و نظام جمهوری اسلامی از میان می رود و یک دولت طرفدار غرب جای آن به قدرت می رسد».

باروری کارآمدن ریگان، سیاست حمایت از عراق به صورت آشکارتری دنبال شد. دولت ریگان در طول جنگ جهت رسیدن به یک اتحاد نظامی و دیپلماتیک با عراق علیه ایران، احتمالاً به این دلیل که دولت ریگان سعی داشت به منظور باز داشتن ایران انقلابی از متزلزل کردن همسایگان که از لحاظ استراتژیک و مسائل نفتی بسیار مهم و محافظه کار و موافق غرب هستند، مبادرت ورزید. بر این اساس، دولت ریگان به عنوان بخشی از این تحول تدریجی در رفتار ضد ایرانی خود در مارس 1982 (اسفندماه 1360) عراق را از لیست رسمی دولت های به اصطلاح حامی تروریسم خارج ساخت، بدون این که عراق سیاست های گذشته خود را در این خصوص تغییر داده باشد.(11) از این رو دولت آمریکا به ملت های دوست خود در خلیج فارس اطلاع داد که شکست عراق از ایران با منافع ایالت متحده مغایر و اقداماتی اتخاذ شده تا از این امر جلوگیری شود. (12)

در پاسخ به درخواست های مکرر صدام حسین بر توسعه روابط دو کشور، ریگان در دسامبر 1982 م. آمادگی خود اعلام کرد. معاون وزیر خارجه را برای بررسی اوضاع عراق به بغداد فرستاد. وی پس از بازگشت از منطقه تأکید کرد و گفت : آمریکا نگران پیروزی ایران در جنگ با عراق است. (13)سرانجام در پی سفر طارق عزیز به واشنگتن و ملاقات با ریگان در کشور با انتشار بیانیه ی مشترکی، سرگیری روابط سیاسی خود را رسماً اعلام کردند و پس از هفده سال مناسبات دیپلماتیک را در سطح سفیر از سر گرفتند.(14) به دنبال این زمینه سازی ها، ریگان در ماه دسامبر 1983 (آذرماه 1362) دونالدرا ؟ فرستاده ویژه خود را با پیام مکتوب به بغداد فرستاد و به صدام حسین پیشنهاد کرد که مناسبات دو کشور از سر گرفته شود. صدام حسین نیز از این پیشنهاد به گرمی استقبال کرد و در فوریه 1984م (بهمن ماه 1363) ، ریچارد مورفی معاون وزارت امور خارجه رسماً به بغداد سفر کردو به این ترتیب بود که روابط دیپلماتیک دو کشور به طور رسمی از سر گرفته شد.

نگرانی اصلی آمریکا این بود که پیروزی های ایران به سرنگونی رژیم عراق و تشکیل یک حکومت اسلامی جدید منجر شود. علاوه بر این ، پیروزی ایران در این جنگ، جوامع شیعی لبنان و کشورهای خلیج فارس را به صورت رادیکال در خواهد آورد. (15)

بر این اساس آمریکا، اطلاعات نظامی که توسط ماهواره های جاسوسی یا از طریق هواپیمای آواکس به دست می آورد، به طور مستقیم در اختیار عراق قرار می دهد.

طبق حقوق بین الملل، چنین اقدامات و فعالیت های آشکارا موجب اقدامات خصمانه ای می شود که ایران را محقق می سازد که به مقابله برخیزد. (16) زمانی که نشانه های پیروزی نظامی ایران در جبهه های نبرد نمودار گردید، به ویژه بعد از فتح خرمشهر به منظور کاستن از قدرت نظامی ایران عملیاتی را آغاز کرد که به نام عملیات استوار معروف شد.

این طرح عبارت بود از برنامه دیپلماسی آمریکا برای ممانعت از رسیدن تجهیزات نظامی به ایران و اجرای آن بر عهده ریچارد مروفی معاون وزیر امور خارجه آمریکا گذارده شد. وی در گزارش 16 ژوئن 1987 به سنای آمریکا چنین اظهار می داد (17): عملیات انسداد از جنبه های مختلف با موفقیت همراه بوده است؛ زیرا طی سال های 86-1985 (65-1364) دستیابی ایران به سلاح های اصلی جنگ با عراق را پیچیده تر، طولانی تر و گران تر کرده است.

آمریکا در راستای تحریم تسلیحاتی ایران و تقویت عراق در ژوئن 1982، اجازه فروش شش فروند هواپیمای ترابری را به عراق داد و در فوریه 1983 نیز یک شرکت سازنده هلی کوپتر اجازه یافت تا 45 فروند هلی کوپتر را به عراق بفروشد. این هلی کوپترها از نوعی بودند که قابلیت استفاده های نظامی را نیز داشتند.(18) در سال 1984 م (1363) به دنبال عملیات استانج، بسیاری از کشورها از فروش سلاح و قطعات یدکی به ایران خودداری ورزیدند و عراق تنها منطقه امید فروشندگان بین المللی اسلحه در آمد.

قسمت های اعظم ابزارهای ماشینی، کامپیوترها و ابزارهای آزمایشی مورد نیاز برای تولید موشک های دور برد، بمب گلوله ی توپ و تانک را به صورت قانونی از شرکت هایی خریداری کرد که همگی پروانه صادراتی داشتند. یک آمار تقریبی نشان می دهد که 445 شرکت غربی در این معامله شرکت داشته اند که یک سوم آنها شرکت آلمانی بودند. (19)

از این پس کشورهای اروپایی را به ارسال تسلیحات به عراق تشویق کرد و طرف دیگر امریکا جهت احداث خط لوله نفتی عراق به اردن یک وام 425 میلیون دلاری را در اختیار عراق قرار داد. علی رغم تحریم تسلیحاتی ایران و حمایت های همه جانبه شرق و غرب و برخی کشورهای عربی از عراق روز به روز ایران با هدایت رهبری حضرت امام (ره) و حضوره گسترده و ایثارگر مردم، پیروزی های متعدد در جبهه های جنگ و با تصرف فاو، موازنه در جنگ به نفع جمهوری اسلامی رقم خورد. از بعد سیاسی نیز با صدور عدم کفایت سیاسی بنی صدر از سوی مجلس و موافقت رهبری و نهایتاً فرار بنی صدر، صحنه ی سیاست ایران به صورت یکپارچه در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت.

علی رغم تلاش آمریکا جهت جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه، جذابیت انقلاب بویژه در لبنان و فلسطین تأثیر بسزایی گذاشت و موجب شکل گیری جنبش های اسلامی در مبارزه با اسرائیل شد. این مسائل ریگان را واداشت که در دوره دوم ریاست جمهوری خود تصمیم به بازنگری سیاست خود در قبال ایران بگیرد. شورای امنیت ملی آمریکا مأمور گردید که در این رابطه مطالعات لازم را به عمل آورد.

جریان ایران گیت

رابرت مک فاراین، مشاور امنیت ملی ریگان از کارشناسان خود خواست که بر روی دو مسأله که یکی ازآنها تجدیدنظر در روابط آمریکا و ایران و دیگری برای راه های آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان بود، مطالعات لازم را به عمل آورده و گزارش نماید. کارشناس روابط خارجی آمریکا در شورای امنیت ملی بعد از تحقیق و بررسی گزارشاتی ارائه دادند که مهم ترین مطالب آن بدین شرح بود : (20)

1.در جنگ بین ایران و عراق برنده نهایی اگر ایران نباشد،بازنده جنگ هم نخواهد بود.

2- آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان با توجه به نفوذی که جمهوری اسلامی ایران بر نیروهای حزب ا... دارد تنها از طریق رهبران ایرانی امکان پذیر می باشد.

3- با توجه به این که اکثر سلاح های استراتژیک جمهوری اسلامی بویژه هواپیماهای جنگی ایران ساخت آمریکا بوده و نیروهای ایرانی شدیداً به قطعات یدکی این سلاح ها نیازمند می باشند، این امر موقعیت خوبی برای آمریکا است.

نظر این کارشناسان چنین بود که با تأمین بخشی از نیازمندی های تسلیحاتی ایران، زمینه برای برقراری ر ابطه با این کشور و حتی آزادی گروگان ها فراهم خواهد آمد.

بعد از این گزارش، تلاش لازم برای ایجاد تماس با دولت مردان ایرانی در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت. هر چند که وزیر امور خارجه، جرج شولتز و وزیر دفاع با این پیشنهاد مخالف بودند؛ ولی ریگان دستور لازم جهت ایجاد رابطه و مذاکره با ایران را صادر کرد. سرانجام در تاریخ چهارم خرداد ماه 1365، هواپیمای حامل مک فارلین و همراهانش با مقداری قطعات یدکی سلاح های استراتژیک و همچنین هدایای دیگری همچون کتاب انجیل امضاء شده توسط ریگان و یک عدد کیک که به صورت کلیدی تهیه شده بود، در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست.

گرچه دولت مردان ایرانی به خاطر حفظ منافع کشور و نظام، مایل نبودند این سفر و مذاکره پنهانی با ایران علنی شود؛ ولی به دنبال دستگیری مهدی هاشمی و شایعه ارتباط دستگیری وی با برقراری رابطه با آمریکا و انتشار ماجرای سفر مک فارلین در روزنامه الشراع، چاپ لبنان جهت عدم سوء استفاده گروه های مخالف نظام، دولت مردان ایرانی تصمیم به افشای آن گرفتند که هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در سیزدهم آبان ماه 1365 در مراسم راهپیمایی مردم در جلو مجلس شورای اسلامی موضوع را چنین مطرح و تحلیل کردند. (21)

« ... یکی از هواپیماهایی که برای ما اسلحه می آورد اجازه عبور گرفت که وارد کشور شود و کسانی که به عنوان خدمه هواپیما اجازه ورود را گرفته بودند پنج نفر بودند، خلبان، کمک خلبان و افراد دیگری که معمولاً هستند. آنها در بدو ورود اسامی ایرلندی به ما داده بودند، وقتی که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد به ما اطلاع دادند این آقایانی که در فرودگاه از هواپیما پیاده شده اند می گویند ما آمریکایی هستیم و برای مسئولان کشور از آقای ریگان و مسئولان آمریکا پیام آورده ایم که با رؤسای قوا جلسه تشکیل دادیم و گفتیم این آقایان را فعلاً در فرودگاه توقیف کنید تا ببنیم مسأله آنها چیست ؟ ... هواپیمای آنان را به پایگاه نظامی منتقل کردیم و سه ساعت و نیم آنها را نگه داشتیم، آنها در فرودگاه معطل شدند و امام فرمودند تا ما توانستیم تصمیمی بگیریم و خدمت حضرت امام مسأله را عرض کردیم و امام فرمودند که با آنها صحبت نشود آنها را به هتل منتقل کردیم و در هتل ادعا کردند که آقای مک فارلین و یکی دو نفر دیگر از مشاورین ریگان در بین این افراد هستند که برای مقامات ایرانی پیام آوردند . آقای ریگان برای مسئولان کشور شما هدیه فرستاده اند، هدیه برای هر یک از ما یک عدد اسلحه کمری بود و گفتند که پیام راهم در ملاقات حضوری به شما می گوییم و یک عدد کیک را هم آورده بودند که به شکل کلیدی بود و می گفتند که این کلید فتح روابط ایران و آمریکا است... و ما گفتیم ما اسلحه و بالاتر از اینها را که پول آن را پرداخت کرده ایم از آمریکا طلب داریم، حالا شما اسلحه کلت برای ما می فرستید. هدیه از کسی قبول نمی کنیم و حرفی هم با کسی نداریم و شما باید توضیح دهید که چطور به صورت قاچاق وارد ایران شده اید. پاسپورت های آنها را گرفتیم و کپی آنها را هم داریم .

اقای هاشمی ادامه می دهد که :

«آنها خواستار آن بودند که یکی از مسئولان کشور آنها را بپذیرد، چون پیام آقای ریگان است، خوب است آقای رئیس جمهور بپذیرند گفتیم ایشان ملاقات نمی کنند، گفتند رئیس مجلس یا نخست وزیر بپذیرد و گفتیم هیچ کدام نمی پذیرند. آن وقت آقای مک فارلین عصبانی شده بود و گفته بود که شماها چقدر دیوانه اید. شانس در خانه شما آمده و مشکلاتتان را آماده ایم تا حل کنیم. فضای شما در تصرف هواپیماهای عراقی است. ما آمده ایم مشکلات شما را حل کنیم، شماها این طور عمل می کنید و گفته بود که من اگر رفته بودم روسیه پوست بخرم گورباچف روزی سه بار با من ملاقات می کرد. شما چه جور کسانی هستید که نماینده مخصوص رئیس جمهور آمریکا آمد؛ ولی یک کلام حاضر نیستند صحبت کنید آنها پنج روز در هتل ماندند و وحشت آنها را گرفته بود و بعد به ما اطلاع دادند که نیروهای واکنش سریع آمریکا به حالت آماده باش در آمده اند. که نمی دانیم درست بود یا نه .. بالاخره بعد از پنج روز آنها را مرخص کردیم.

افتخار سلاطین دنیا این است که با یکی از سردمداران آمریکا ملاقات بکنند ولی جمهوری اسلامی چون روی پای خودش ایستاده و به خدا اتکا کرده و آن قدر قدرت دارد که آنها می گویند و التماس می کنند و ما را به عنوان میهمانی که به میهمانی وارد شده، تحت فشار معنوی بگذارند ولی جمهوری اسلامی می گوید نه ما با کسی که آثار جنایتش اینجا و آنجا بلند است، نمی توانیم مذاکره کنیم .

بعد از اجرای این ماجرا رسانه های غربی از آن به عنوان ایران گیت که یادآور رسوایی ریچارد نیکسون در ماجرای واترگیت بود، نام بردند و موضوع به همین جا ختم نشد بلکه بسیاری از عوامل دست اندکاران آمریکا در حین رابطه از مشاغل خود بر کنار شده و مجبور به استعفاء گردیدند و مک فارلین نیز که از شدت شرمساری اقدام به خودکشی کرد که نجات داده شد و کمیسیون های متعددی مأموریت یافتند که موضوع را بررسی نمایند. (22)

پس از افشای ماجرای مک فارلین، هدایت سیاست خارجی آمریکا به دست جناح رادیکال تر دولت ریگان یعنی وزرای دفاع و امور خارجه افتاد که جهت موقعیت و اعتبار آمریکا نزد منتقدان عربی اش طرح حمایت جدی از آمریکا و تحریم همه جانبه علیه ایران برای پایان دادن به جنگ در پیش گرفتند و سعی کردند در شورای امنیت قطعنامه ای را درباره تحریم فروش اسلحه به ایران به تصویب برسانند که در این زمینه موفقیت چندانی کسب نکرد و کاسپار واینبرگر، وزیر دفاع آمریکا در برابر کمیته روابط خارجی سنای این کشور گفت : در صورتی که قطعنامه تحریم اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می شود و در واقع ریشه موجودیت ایران نیز به عنوان یک ملت به خشکی می گراید. (23)

حملات گسترده عراق به مراکز صنعتی و اقتصادی ایران در این مقطع با چراغ سبز آمریکا و حمایت و هدایت و اطلاعات این کشور انجام گرفت. به عنوان نمونه در طی بمباران نیروگاه نکا در آذر ماه 1365 هـ. ش (دسامبر 1986م ) ساندی تلگراف به نقل از دیپلمات های مستقر در بغداد نوشت : کمک اطلاعاتی آمریکا به عراق این کشور را قادر خواهد ساخت تا به تأسیسات اقتصادی ایران و نیروگاه نکا ضربه وارد کند.

در اثر تهاجمات هوایی گسترده عراق به مراکز صنعتی و اقتصادی ایران و به موازات آن تهدید شرکت های خارجی صادر کنند. نفت علیه آن و نیز کاهش قیمت نفت به کمتر از ده دلار وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت می گذاشت. بر این اساس کاخ سفید به منظور کسب ابتکار عمل در جنگ دو اقدام اساسی را در دستور کار خود قرار داد : (24)

1- گسترش حضور در خلیج فارس با اسکورت نفت کش

2- رهبری تلاش های بین المللی به منظور تصویب قطعنامه 598 در شورای امنیت.

پذیرش درخواست کویت برای به اهتراز درآوردن پرچم آمریکا برفراز نفت کش ها و اسکورت آنها از سوی آمریکا را می توان در این راستا به حساب آورد. علاوه بر این، ایالت متحده ضمن بهره گیری از تمامی امکانات خود از طریق رایزنی های پی در پی با همکاری نظامی قدرت های غربی، لشکر کشی بی سابقه جهانی را برای افزایش فشار بر ایران مورد اجرا گذاشت.

همچنان که کشورهای انگلستان، فرانسه، ایتالیا و بلژیک به بهانه اسکورت نفت کش ها و کشتی های تجاری افزون بر کشتی ها و ناوهای جنگی قبلی خود، ناوها، مین روب ها و کشتی های لجستیکی و پشتیبانی دیگری را به خلیج فارس اعزام نمودند. (25)

در مورد پیگیری هدف دوم : سیاست خارجی آمریکا پس از رایزنی های گسترده در سازمان ملل قطعنامه 598 شورای امنیت را در تاریخ 30 تیرماه 1366 هت. ش (20 ژوئیه 1987 م) به اتفاق آراء به تصویب رساند.

واشنگتن برای اعمال فشار به تهران «طرح تحریم تسلیحاتی» را به عنوان ابزار و ضمانت اجرایی قطعنامه 598 تسلیم شورای امنیت کرد. شوروی ابتدا با طرح تحریم تسلیحاتی ایران مخالفت کرد؛ ولی آمریکا پس از جلب نظر شوروی در مورد حل بحران افغانستان، توافق پنج عضو دائمی شورای امنیت در مورد پیش نویس قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران در اول بهمن ماه 1366 هـ. ش (20 ژانویه 1988) نیز حاصل شد. (26)

بدین ترتیب راه برای واشنگتن برای وارد ساختن فشار بر تهران به منظور پذیرش قطعنامه 598 هموار شد. پس از این دخالت نظامی ایالت متحده در خلیج فارس رویارویی مستقیم نیروهای آمریکا با جمهوری اسلامی ایران شروع شد. در تاریخ 30 شهریور ماه 1366 هـ. ش (21 سپتامبر 1987 م) دو فروند از هلی کوپترهای نیروی دریایی این کشور کشتی ایران اجرا و متلعق به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به اتهام مین گذاری بدون هیچ گونه هشدار قبلی مورد حمله قرار داند بر اساس بیانیه پنتاگون وزارت دفاع آمریکا در این حادثه چهار خدمه کشتی ایران شهید و چهار تن دیگر زخمی و ده نفر هم به گروگان گرفته شدند. سخنگوی کاخ سفید گفت که ریگان شخصاً دستور حمله به کشتی ایران را صادر کرد. (27)

در تاریخ هفدهم مهر ماه 1366 نیز هلی کوپترهای توپ دار آمریکای سه قایق کشتی ایران را غرق کردند و در بیست و هفت مهرماه همان سال چهار ناو آمریکایی دو سکوی نفتی ایران رشادت و رسالت را مورد حمله قرار داند و پس از حمله سخنگوی کاخ سفید با قرائت بیانه ای اعلام کرد که وی شخصاً دستور حمله را داده است.

در ماه آوریل 1988 م. (فروردین ماه 1367) نیز نیروی دریایی ایالت متحده در نزدیکی یک تنگه هرمز با کشتی های جنگی ایران درگیر شدند. هواپیماهای جنگنده اف 14 سه قایق ایرانی را غرق کرده و دو ناوچه ایرانی به نام های سهند و سبلان را از کار انداختند.(28) علاوه بر حضور نظامی گسترده خلیخ فارس و محدودیت برای صدور نفت ایران، با توطئه مشترک با عربستان در ظرف مدت هشت ماه ، قیمت هر بشکه نفت از 27 دلار در سال 1364 به 9 دلار در سال 1365 کاهش یافت. (29)در این رابطه یکی از سیاستمداران آمریکا به نام ویلیام فایر، عنوان می کند که آخرین شانش ما سقوط نفت است که ایران را ورشکست کند و ماشین جنگی وی از کار بیفتد وگرنه اگر عراق برود، فردا کویت و پس فردا شاهد شکست عربستان خواهیم بود و در تاریخ 29 اکتبر 1987 (1366) ریگان واردات از ایران را تحریم و صدور چهارده نوع کالای صادراتی استفاده بالقوه نظامی به ایران را ممنوع کرد.(30)

آمریکا پس از آن همه حمایت های اقتصادی و سیاسی و حتی استفاده از جاسوسان خود در ایران به عنوان ستون پنجم و از طریق جنگ نفت کش ها و حمله به مراکز صنعتی و اقتصادی و تحریم ایران و به زانو در آوردن ایران ناکام مانده بود، سعی کرد با ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و کاهش دادن حمایت های مردمی از جنگ، علاوه بر باز گذاشتن دست عراق در حمله به شهرها، در دوازدهم تیرماه 1367 با شلیک دو فروند موشک از رزم ناو وینسنس ، به سوی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران، 290 مسافر را قعر خلیج فارس کرد. برخلاف نظر مقامات آمریکایی، حادثه کاملاً عمدی و طراحی شده بود. چون به فرمانده ناو مدال شجاعت اعطا کردند، این امر ، نادیده گرفتن آشکار بر همه ارزش های انسانی، اخلاقی، و حقوقی بشر بود. به گفته سامرایی، رئیس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ در مصاحبه ای عنوان کرد : اگر حمایت غرب نبود، صدام نمی توانست جنگ را علیه ایران آغاز کند. و ادامه بدهد. وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین بر می شمارد : (31)

1- ارائه اطلاعات کامل از طریق ماهواره ها و وسایل الکترونیک مختلف و منابع انسانی به دست می آورد.

2- برانگیختن کشورهای منطقه بر اعطای کمک مالی به عراق .

3- تحریم جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن .

بعد از پایان جنگ که آمریکا نتوانسته بود به اهداف خود یعنی سقوط نظام جمهوری اسلامی دست یابد، با اعلام سیاست مهار دوگانه با ایران اسلامی وارد جنگ سرد شده تا شاید بزعم خود بتواند مانعی در روند رشد و توسعه اقتصادی کشور بعد از جنگ ایجاد کند که این روند هنوز ادامه دارد .که خوشبختانه با درایت امام گونه مقام معظم رهبری و حضور مردم صحنه توطئه آمریکا پس از جنگ نیز با شکست مواجه شده است.

انتهای خبر/224224
نام:
ایمیل:
* نظر: