شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
berooz
۱۲:۱۹:۰۶
کد خبر: ۷۲۶۹۹
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰


5


شهید سید یونس حسینی آغوزینی در سال ۱۳۱۱ در روستای آغوزین از توابع شهرستان رودبار در خانواده ای کشاورز و متدین چشم به جهان گشود . پدرش میر محمد علی کشاورزی تهیدست بود که زندگی را به سختی می گذراند . اما با آن وضع توانست فرزندی را پرورش دهد و تربیت نماید که باعث افتخار و سربلندی اسلام و خانواده خویش گردد. سید یونس وقتی که نوجوانی۱۲ ساله بود در مکتب خانه روستای آغوزبن زیر نظر جناب میرزا بلال طالقانی به فرا گرفتن قرآن کریم پرداخت . از آنجایی که دارای هوش و استعداد سرشار بود ، در فرا گرفتن این کتاب الهی به سرعت پیشرفت نمود ، در ماه مبارک رمضان و ایام محرم روحانی به نام جناب سید رحمان سیاهپوش قزوینی که در این روستا منبر می رفتند متوجه استعداد سرشار ایشان شده و از پدرش جناب میر محمد علی خواستند که ویرا همراه خود جهت ادامه تحصیل به قزوین ببرند .اما چون پدر سید یونس از نظر مالی بسیار تنگدست بود . اظهار داشت که نمی تواند هزینه تحصیلی او را بپردازد . لذا با کمک مردم آن روستا و جناب سید رحمان قزوینی ، سید یونس را به قزوین بردند و در یکی از حوزه های قزوین به مدت ۲ سال تحصیل علوم دینی کرد که در این مدت پیشرفت بسیار چشمگیری داشت . سید در زمان تحصیل در قزوین با یکی از طلبه های اهل روستای کلیشم رودبار به نام مرحوم جناب ضیاء باقری که هم حجره بودند بهاتفاق ایشان به مشهد مقدس عزیمت کرده و در حوزه های علمیه مشهد حدود ۲ سال از محضر اساتید آن حوزه ها استفاده کردند . در دوران تحصیل در مشهد مقدس فعالیت سیاسی ایشان علیه نظام شاه شروع شد و به علت فعالیت زیاد توسط ساواک دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفتند . شدت شکنجه به اندازه ای بود که ایشان حتی از نوشتن نیز برای مدتی محروم شدند . وقتی که جهت مدوا به پزشک مراجعه می کند . پزشک معالج خطاب به ایشان گفت : شما به حکومت چه کار دارید؟ شهید درپاسخ گفتند: که قرآن به ما دستور می دهد با ظلم و ستم مبارزه کنیم .بعد از اینکه سید بهبودی نسبی پیدا کرد دوباره به وسیله ساواک به مدت سه ماه به منطقه چابهار تبعید شد. سید بعد از اینکه از تبعید گاه به محل سکونت خود مراجعت نمود . بعد از مدت کوتاهیتصمیم عزیمت به قم جهت ادامه تحصیل در مدرسه فیضیه را گرفتند.در این زمان خانواده شهید با رفتن ایشان به قم مخالفت کردند . مادر سید به هنگام عزیمت ایشان به قمخطاب به او گفت : شما را می کشند و مردم ما را سرزنش می کنند . سید در پاسخ به مادرش گفت: هر کس بعد از شهادت من شما را سرزنش کرد …… کنید و خدارا شکر کنید که چنین فرزندی داشتید تا تقدیم جامعه و مملکت اسلامی کنید . بعد از عزیمت به قمحدود ۷ سال در مدرسه فیضیه زیر نظراستادی همچون امام خمینی به کسب تحصیل علوم دینی پرداخت .سید با توجه رویه افشاگریهای حضرت امام فعالانه به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی برخواست رابطه چندین بار توسط ساواک دستگیر ، زندانی و شکنجه شد . شهید سید یونس در زمان تحصیل در حوزه علمیه قم با جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای قدس امام جمعه کلاچای آشنا و هم حجره شدند که در این دوران نزدیک ترین فرد به …… بودند . بقیه خصوصیات و مبارزات سید را از زبان حاج آقا قدس می نویسیم .سید یونس از شاگردان برجسته حضرت امام بود . ضمن اینکه درس ما در زمینه شعر و دعا و روایات نیز کار می کرد و به حفظ آیات قرآن کریم می پرداخت.۱- نقل قول از برادر شهید سید یونس:سید در زمان تحصیل در قم در یکیاز ماههای مبارک رمضان در منطقهد حومه رامسر منبر می رفت . طرز برخورد ، معاشرت و روشنگریهای ایشان مردم منطقه را منقلب کرده بود . افرادی که در تهران با ایشان تماس داشتند همه …… او بودند . درعین حالی که از نظر مالی در نهایت تنگدستی بود و درآمدش از درآمد ماه رمضان و محرم بود . اما نسبت به مسائل دنیوی بی اعتنا بود . تقریباً به همه مسائل پشت پا زدهبود . سید ضمن پیشرفت فوق العاده در امور تحصیلی همانند سایر طلاب در مبارزه علیه رژیم پهلوی بسیار فعال بود . مبارزات ایشان تا قیام ۱۵ خرداد و حمله کماندوهایشاه به مدرسه فیضیه ادامه داشت. در روز حمله گارد به مدرسه فیضیه سید به مبارزه با نیروهای گارد پرداخت . آقای قدس ادامه می دهند: وقتی که شب بعداز حمله سید یونس به حجره آمد خیلی مضطرب بود . ایشان اهل ترس و خوف نبود . جوان شجاع و بی باکی بود ، اما آن روز اینقدر از کماندوها چوب خورده بود و معلوم نبود در کجا گیر افتاده بود که حالت ضعف اعصاب و شوکه داشتنمی توانست خودش را کنترل نماید . سید بعد از حمله کماندوها به مدرسه فیضیه یک روز با همان وضعیت در قم ماند . سایر طلاب دیدند اگر سید با این وضعیت در قم بماند از بین خواهد رفت و نیز به علت جو اختناق حاکم در آن روز کسی نمی توانست او را به دکتر برساند . چون اگر می فهمیدند که او در جریان مدرسه فیضیه اینطور شده دوباره او را دستگیر می کردند . لذا عده ای از دوستان طلبه ایشان از جمله آقای قدس صلاح دیدند ایشان را به قزوین که به زادگاه سید ) رودبار( نزدیک بود بفرستند تا به وسیله آشنایان و نزدیکانی که در آنجا داشت خود را به دکتر برساند. از این رو قرار شد یک یا دو نفر از طلاب همراه سید تا قزوین بیایند اما سید نپذیرفت و گفت که می تواند به تنهایی به قزوین عزیمتکند . بعد از عزیمت ایشان به قزوین دیگر دوستان وی در قم به علت محدودیتهایی که از طرف رژیم برای آنها ایجاد شده بود نمی توانستند از اوضاع و احوال ایشان باخبر شوند . از طرفی می دانستند که با آن وضعیت نمی تواند ادامه حیات دهد. لذا به همین وضع نگران حال سید بودند . سید بعد از حرکت به شهرستان قزوین از آنجا عازم زادگاه خود یعنی روستای آغوزبن رودبار شد. وی مدت دو روز درروستا ماند و در روز ۱۷ خرداد خرداد ۴۲بعد از نماز صبح دار فانی را وداع گفت و به لقاءپروردگار خویش پیوست . پیکر مبارک این شهید بزرگوار را در قبرستان امام زاده حسین آغوزبن زادگاه شهید به خاک سپردند. یک روز قبل از شهادت خود ، وصیت نامه نوشت وبنا به اظهارات برادر ایشان ، وصیت نامه خود را داخل قرآن گذاشت . اما چون بعد از شهادت سید خانه ایشان دچار حریق شد همه مدارک از جمله وصیت نامه ایشان از بین رفت و امکان دسترسی به آن برای ما وجود نداشت . بعد از شهادت سید یونس آقای قدس به روستای آغوزبن رفته و از پدر و مادر ایشان دلجویی به عمل آورد . پدر شهید سید یونس به اتفاق آقای قدس به دیدار حضرت امام رفتند و امام بعد از عرض تسلیت و دلجویی خدمت جناب میر محمد علی ) پدر سید یونس ( وقتی که دید ایشان در حال گریه هستند خطاب به ایشان فرمود: ) این گریه برای شما نیست ، این گریه برای من است که بهترین عزیزم را از دست دادم من سید یونس رودباری را از فرزندم بیشتر دوست داشتم . به هنگام فرارسیدن چهلمین روز شهادت شهید سید یونس حسینی حجه الاسلام و المسلمین ، جناب آقای قدس خدمت حضرت امام رسیدند و در مورد این مراسم کسب تکلیف نمودند . حضرت امام خطاب به آقای قدس فرمودند: ) آنچه صلاح است آنجا بگویید ( آقای قدس به اتفاق جمعیاز طلاب حوزه علمیه قم به روستای آغوزبن رودبار عزیمت کرده و ضمن برگزاری مراسم با شکوه چهلمینروز شهادت شهید سید یونس ، جنایات رژیم پهلوی در مدرسه فیضیه را افشا، کرده و همه مردم آن منطقه را با نحوه شهادت سید یونس مطلع نمود.خصوصیات اخلاقی شهید سید یونس از دیدگاه آقای قدس:سید از نظر تقوی ، قداست ، پرهیزگاری و توجه به خویشتن فوق العاده بود ، به اندازه ای برای بعضی از امور مقید بود و پافشاری می کرد که حتی ما ناراحت می شدیم . ساعاتی که در حجره تنها بود معمولاً مشغول حفظ آیات قرآن و اشعار بود . با آنکه صوت بسیار زیبا و دلنشین داشت اما هرگز با صدای بلند چیزی نمی خواند . هیچوقت اوقات خود را به بیهودگی نمی گذراند. جوانی آزادمنش و آزادیخواه بود ، هرگز تملق کسی را نمی کرد ، از طرفی اهل جسارت نیز نبود بلکه اهل معاشرت و آداب و اخلاق اسلامی بود . وقتیکه از مردم روستای محل تولد سید در مورد ایشان سوال می کردیم مردم می گفتند : ایشان از جوانان برجسته و مورد احترام ما بود ، وقتی که شبهای ماه مبارک رمضان آقا مناجات می خواند همه ما مجذوب وی می شدیم و مناجاتش را با جان و دل گوش می کردیم . یکی از دانش آموزان کلاس پنجم در انشای خود به نقل از پدرش نوشته بود : روزی آقا سید یونساز قم به محل ما آمده بود و در داخل محل قدم می زد ، در همین حال متوجه شد که چند نفر از اهالی روستا با هم رابطه خوبی ندارند. آقا ناراحت شدند وبه هر طریقی که شد بین آنها رابطه دوستی برقرار کرد. آری مردان خدا اینگونه اند . هر جا نشانه و اثری از کینه و دشمنی ببینندمی دانند که آنجا محل زندگانی شیطان است آنجا جایی است که تخم کین و اختلاف پاشیده شده و مردم مسلمان را به جان هم انداخت .پس با تمام توان می کوشندتا دوباره بین آنها برادری و اخوت ایجاد کنند . و همه آنها را به یکدلی و صمیمیت دعوت می کنند. و چون در راه حق قدم برمیدارند از یاری خدا برخوردارند . و همیشه در کار خویش موفق هستند که سید نیز از همین جماعت بود . مردان خدا به فکر خدا و برای خدا قدم بر می دارند و به دنیا پشت کرده اند و از آن فقط به عنوان یک وسیله استفاده می کنند . چنان که می بینیمشهید بزرگوار سید یونس بعد از شهادتش فقط حدود ۴۰۰ یا ۵۰۰ تومان و یک جلد قرآن کریم و چند کتاب علمی از مال دنیا داشت و همه آن کتابها را بنا به گفته برادرش وقف مسجد محل نمود و چه سبکبال دنیا را به سوی معبود حقیقی خویش ترک نمود . پروردگارا ما را نیز این گونه بمیران . ما از این قبیل غنچه های نشکفته و چه مدت کمی بعد از شکفته شدن بسیارازدست داده ایم. امثال شهید سید یونس حسینی گلهای نشکفته ای بودند که هنوز نتوانستند مجال آن را پیدا کنند که کاملاً در این جهان قدم گذاشته و از معلومات و سجایای اخلاقی ایشان بهره برداری شود . و نیز شهید مطهری ها را از دست دادیم که بعد از انقلاب اسلامی مدت کمی توانستند معلومات و علم خود را اظهار دارند و الگویی برای دیگران باشند.خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرمامنبع : کتاب یاس حنفیه نوشته ی کامبیز فتحی لوشانی

نام:
ایمیل:
* نظر: