یادداشت و گفتگو
قنوت سرخ
یادداشت/حسین قدیانی
boletقنوت سرخ
خطر جنگ، واقعی یا ساختگی؟
یادداشت/ دکتر شعبانعلی رمضانیان
boletخطر جنگ، واقعی یا ساختگی؟
می‌گفت هیچ وقت بسیج را رها نکنید
شهید مدافع حرم حسین معزغلامی؛
boletمی‌گفت هیچ وقت بسیج را رها نکنید
کد خبر: ۷۴۷۶۷
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۶
گزارش/
اعلان بنی‌سعود مبنی بر قطع روابط دیپلماتیک را می‌توان تازه‌ترین پرده از دشمنی‌های آنان با ایران برشمرد. اقدامی که برای فرافکنی و فرار از پاسخگویی در برابر عملکرد آنان در اعدام شیخ نمر صورت گرفته است.

آن روزها که اهالی مکه از شنیدن خبر گشودن اورشلیم بدست خسرو دوم (پرویز) شاهان‌شاه ساسانی، گرم پای‌کوبی بودند (۶۱۱ میلادی)، کسی حتی فکرش را هم نمی‌کرد که با ظهور اسلام بیابان‌گردان حجازی روزی در دروازه‌های شام پیشاپیش لشگریان قیصر مُهیای نبرد باشند. اما کمتر از چند دهه و با ظهور محمد رسول الله، همین اعراب بدوی دست‌خوش چنان رستاخیزی شدند که جز معجزه نمی‌توان نامی دیگر بر آن نهاد.  با وجود اینکه ظهور اسلام در حجاز مردم بدوی این منطقه بی اهمیت را به قدرتمندترین کشور آن روزگار تبدیل کرد، اما منطقه حجاز از اصل قافله جا ماند. با اینکه فتح ایران و سقوط شاهنشاهی ساسانی در سال ۳۰ هجری قمری با فرماندهی مستقیم خلیفه دوم از مدینه انجام گرفت، اما  از سال ۳۶ هجری که امیرالمؤمنین علی(ع) کوفه را برای مرکز حکومت برگزید، عملاً ثقل تاریخ اسلام در شام و عراق مستقر شد و جز ۲ شهر مدینه و مکه، دیگر مناطق حجاز از اهمیت خاصی برخوردار نبودند.

 

حمله خسرو پرویز

 

آن‌روزها این دو شهر مقدس اسلامی به عنوان دو شهر اصلی اسلام مورد علاقه مسلمانان بود. حداقل سالی یک بار بخش زیادی از مسلمین برای انجام فریضه حج به این سرزمین می آمدند و چند ماهی به علت راه‌های طولانی در آن می‌ماندند. ولی این دو شهر به علت در حاشیه ماندن، رونق سیاسی و اقتصادی سابق را نداشتند و فقط جنبه مذهبی آنها مد نظر سلاطین بود. حتی زمان تاخت و تاز مغول، چنگیز خان احتمالاً به علت مشکلات گرما و بُعد مسافت حتی خیال حمله به حجاز را در سر نمی‌پروراند.

 

جلوۀ نمادین این دو شهر تا تاریخ معاصر به عنوان دو شهر مذهبی ادامه یافت و کسی به فکر ایجاد حکومت و یا ایجاد پادشاهی در آن نبود. اولین نطفه تشکیل حکومت مستقل در حجاز با اتحاد محمدبن عبدالوهاب و محمدبن سعود و با هدایت مستر همفر جاسوس معروف انگلیسی بسته ‌شد. حکومتی که در واقع از اتحاد دو رُکن دین و سیاست که با شیخ و سلطان معنا پیدا می‌کرد به مرور زمان توانست با حمایت انگلستان و قدرت تازه به دوران رسیده‌ای به نام آمریکا بر حجاز مسلط شود.

 

 

 

قاجار و آل سعود

در دوران قاجار، ایران به‌جز راهی کردن حجاج که هر ساله به تعداد اندکی ــ به علت بُعد مسافت و سختی سفر ــ به مکه می‌رفتند کاری به این منطقه نداشت. البته در دوره‌ای که بنی‌سعود با فتوای شیخ وهابیشان به عتبات عالیات حمله کردند و شهر کربلا را غارت نمودند ایران با اعتراض به حکومت عثمانی که به علت ضعف، تسلط ناچیزی بر بین النهرین داشتند، نقش دیگری بازی نکرد. رضاقلی خان هدایت درباره هجوم ددمنشانه وهابی‌ها به کربلا می نویسد: «در اواخر سال ۱۲۱۶ صباح روز هجدهم ذی‌حجه، عید غدیر خم سعود و همراهانش بناگاه بر قلعه کربلای معلی، مشهد امام همام حسین بن علی(ع) تاختن کردند، شهر را بی خبر به تصرف درآوردند» طبق نوشته میرزا ابوطالب، حمله ویرانگرانه وهابی‌ها به کربلا، به اطلاع سلطان روم(پادشاه عثمانی) و پادشاه عجم(فتحعلی شاه) مکرر می‌رسید، ولی کسی از ایشان اقدامی نمی‌کرد؛ لذا عبدالعزیز وهابی دلیر گشته، به تقلید پیامبر خاتم(ص) به دعوت سلاطین عالم، نامه ها ارسال کرد، چنان‌چه ترجمه نامه‌ای که به پادشاه ایران نوشته، در آنجا ثبت است.

 

اولین روابط دیپلماتیک

پس از جنگ بین الملل اول انگلستان تلاش گسترده‌ای را برای تجزیه امپراطوری عثمانی آغاز کرد، در رأس این فعالیت‌ها به رسمیت شناختن خاندان شریف حسین در مکه بود. دو فرزند شریف نیز به عراق و شام رفتند تا حاکمیت این مناطق را نیز از چنگال عثمانی خارج کنند. پس از این اقدام «عبدالعزیز آل سعود» که در منطقه نجد حضور داشت، با ایجاد ارتشی از نیروهای قبیله‌ای بر حکومت شریف شورید و بر شهرهای مهم مکه و مدینه مسلط شد و خود را شاه حجاز نامید.

 

 

در پی اشغال مدینه از سوی آل سعود و بمباران و تخریب بقاع و اماکن متبرکه این شهر که مورد توجه شیعیان ایران نیز بود، روابط ایران و عربستان که در دوران رضاشاه و شریف، رو به بهبودی می‌رفت، به تیرگی گرایید. حتی با فرستادن عین الملک (پدر هویدا)، ژنرال قنسول ایران در دمشق، به همراه جلال السلطنه وزیر مختار ایران در مصر (1925) به جده این اعتراض پهلوی هم به جایی نرسید و البته روابط تیره و تیره‌تر شد. به نظر می‌رسید حکومت بدوی و متعصب تازه کار سعودی، آشنایی چندانی با اصول دیپلماتیک جهانی نداشت. ولی همین حکومت بدوی که عدم سفر حجاج به مکه را دید و دستش از این منبع سرشار مالی خالی شد به عقل آمد و پیام دوستی فرستاد.

 

غیر از این در دوره اول پهلوی حادثه خاص دیگری بین دُول ایران و عربستان که هر دو تحت سلطه انگلستان بودند، رخ نداد تا سال ۱۳۲۲ که سیدابوطالب یزدی زائر ایرانی حج که به علت بدی مزاج در کعبه دچار استفراغ شده بود، به دست شرطه‌های امر به معروف عربستان دستگیر شد و به جرم کثیف کردنِ خانه خدا و بدون توجه به دفاعیات و سخنانش به شکلی کاملاً بدوی و غیر انسانی گردن زده شد! همان زمان هم به نظر می‌رسید این گردن‌زنی بیشتر تصفیه حساب فرقه‌ای باشد تا اجرای قوانین الهی. یعنی تصفیه حساب تفکر سلفی و وهابی با شیعیان که از نظر علمای درباری آنها کافر و خارج از دین به حساب می‌آمدند.

 

پس از این حادثه پهلوی اول روابط دیپلماتیک خود با عربستان سعودی را قطع کرد. این قطع رابطه ۴ سال به طول انجامید، تا این‌که ملک عبدالعزیز پادشاه وقت سعودی به شاه جوان ایران (محمدرضا پهلوی) نامه نوشت و روابط دیپلماتیک دوباره برقرار شد. پس از آن در سال 1328 سفارت‌خانه ایران در عربستان هم افتتاح شد. مهمترین مشکل شاه با حکومت عربستان داعیه‌ای بود که هم ایران و هم عربستان در خصوص قدرت اول منطقه بودن، داشتند. با اینکه هر دو کشور در محدوده کشورهای طرفدار غرب محسوب می‌شدند، ولی این رقابت منطقه‌ای به شکل‌های گوناگونی دیده می‌شد. مهمترین شکل آن رقابت این دو کشور در مسأله قیمت نفت بود. دعوایی که بارها موجب سردی روابط در بین این دو کشور شد.

 

 

استقلال بحرین، انفعال پهلوی

یکی دیگر از موارد اختلاف بین ایران و عربستان که دارای ریشه‌های تاریخی بوده و به ابتدای تاسیس این رژیم مربوط است، دخالت‌های عربستان سعودی در بحرینِ شیعه نشین، آخرین بخش جدا شده از ایران است؛ بحرینی که تا 1336 جزئی از خاک ایران بود و با دخالت‌های استعماری انگلستان و بازی‌سازی آنها از کشورمان جدا شد. در مرور تاریخی این حادثه، واقعیتی که به چشم می خورد این است که دولت ایران از ابتدای دوره قاجار به دلیل حضور استعمارگران، نفوذی در بحرین نداشت و این منطقه عملاً تحت نفوذ انگلستان بود، اما دولت ایران در تمام این سال‌ها حاکمیت اسمی خود بر جزایر بحرین را اعلام می‌کرد. در این راستا در سال 1336ه.ش مجلس شورای ملی، طرح الحاق بحرین به کشور(به عنوان استان چهاردم را) تصویب کرد و ایران بر حاکمیت خود بر این جزیره تاکید کرد.

 

در همان زمان دولت عربستان تلاش خود برای جدایی بحرین از ایران را با تاسیس اتحادیه‌ای که بحرین به عنوان کشوری مستقل نیز در آن عضو خواهد بود ادامه داد. تنها چند ماه بعد از این تلاش‌های مخفیانه عربستان، دولت عربستان با حاکم بحرین موافقتنامه‌ای را در مورد اکتشاف و بهره‌برداری از منابع نفت خلیج فارس امضاء کرد. وزیر امورخارجه ایران نسبت به این موضوع اعتراض کرد و آن را تجاوز به حقوق ایران و غیر معتبر خواند؛ ولی هیچ‌گاه این اعتراضات و شعارها به قطع رابطه با عربستان منجر نشد.

 

همچنین در سال 1347ه.ش پادشاه عربستان از امیر بحرین به عنوان رئیس یک کشور استقبال کرد. در مقابل سلسله اقدامات عربستان سعودی و سایر کشورهای اقدامات نمایشی زیادی صورت گرفت که هیچ کدام راه به جایی نبرد و در نهایت دولت ایران پس از مدتی به خاطر ترس از آمریکا و انگلیس و یا آماده‌کردن کشورهای عرب از جمله عربستان برای پذیرش معامله بحرین با جزایر سه گانه تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی ادعای خود راجع به مالکیت بحرین را مسکوت گذاشت و با یک نظرسنجی ساختگی بحرین از ایران جدا شد.

 

شروع دشمنی

با پیروزی انقلاب اسلامی و اشاعه گفتمان‌هایی همچون تلاش در جهت برقراری حکومت جهانی اسلام، نفی سلطه پذیری و سلطه جویی، حمایت از مستضعفین و نهضت آزادی بخش و تبلیغ اسلام و دعوت آن به ویژه مذهب شیعه اولین عکس العمل‌ها از درون حاکمیت دولت‌های اقتدارگرا علیه این گفتمان آغاز شد و دولت عربستان سعودی نیز در این گروه قرار داشت. تبلیغات اعراب به ویژه محافظه کاران مسلمان طرفدار عربستان سعودی در مورد شیعی بودن انقلاب ایران و نیز اخبار مربوط به عدم رعایت حقوق بشر در ایران تأثیر مهمی بر افکار عمومی جهان عرب گذاشت. اصولاً محافظه‌کاران اسلامی و طرفداران اسلام سعودی تبلیغات گسترده‌ای برای جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در میان اکثریت اعراب سنی به عمل آوردند و بزرگترین حربه آنها شیعی بودن انقلاب اسلامی بود.

 

پس از انقلاب زمانی که کشورهای محافظه‌کار و ارتجاعی عرب به رهبری عربستان و اردن قصد داشتند تا با برپایی کنفرانس ها، نشست‌ها و تبلیغات گسترده حمایت اعراب در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را جلب کرده و جبهه واحدی را علیه کشورمان شکل دهند، عربستان با کنفرانس عمان در تلاش بود حمایت اعراب در جنگ علیه ایران را جلب کرده و آنها را علیه ایران بسیج کند، اقدامی که با مخالفت سوریه به عنوان رهبر کشورهای جبهه پایداری عربی مواجه شد.

 

قبل از انقلاب اسلامی هنوز عربستان به این ثروت نرسیده بود و در مقابل ایران بسیار محتاط بود، اما حمله صدام به ایران، این فرصت را به آنها داد تا عرض اندام کنند؛ کاملا مشخص بود که خود صدام بدون حمایت عربستان و دیگر کشورهای عربی از پس این تجاوز بزرگ که در آخر هم به شکست انجامید برنمی‌آمد. همه این‌ها در حالی بود که کشورمان از کمک‌های مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی به عراق در جریان وقوع جنگ تحمیلی آن کشور علیه عراق در فاصله سال های 88-1980 میلادی آگاه و خشمگین بود. با پیشرفت‌های جنگی ایران، از جمله فتح فاو، نگرانی عربستان و شیخ نشین­‌ها از قدرت ایران افزایش یافت و بر حجم کمک‌های مالی تسلیحاتی سیاسی عظیم عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی اضافه شد. برای نمونه کویت و عربستان توافق کردند که از سال ‌١٩٨٢ عایدات صدور نفت از مناطق مشترک خود را روزانه ‌٣٠٠ الی ‌٣٥٠ هزار بشکه به حساب عراق بریزند.

 

تنها برخورد مستقیم نظامی ایران و عربستان در خلیج فارس

در پانزدهم خرداد ماه سال 1363و در بحبوحه جنگ ایران و عراق، بین جنگنده‌های ایران و عربستان درگیری هوایی به وقوع پیوست که در جریان آن دستکم یک فروند فانتوم ایرانی هدف قرار گرفت و سرنگون شد. اکبر هاشمی رفسنجانی فرمانده وقت جنگ، در خاطرات روز 16 خرداد 63 چنین می نویسد:

 

«ساعت هشت صبح به مجلس رفتم. در گزارشها خواندم که دیروز یک هواپیمای اف-4 ما در فضای عربستان سعودی سرنگون شده و عربستان، زدن هواپیما را رسماً به عهده گرفته است. حادثه تلخی است و انعکاس وسیعی داشته است.»

 

 

ماجرا از این قرار بود که در تاریخ پانزدهم خرداد سال ۱۳۶۳ دو فروند فانتوم (اف چهار) از پایگاه هوایی بوشهر به قصد پوشش دفاعی ناوهای نیروی دریایی بلند می‌شوند که مورد اصابت موشکهای هواپیماهای اف 15 عربستان قرار می‌گیرند و از سرنوشت آنها خبری در دست نیست اما به ادعای مقامات عربستان خلبانان اف 15 یکی از هواپیما ها را مورد هدف قرار داده اند... هدایت یکی از فانتوم‌ها بر عهده سرهنگ خلبان همایون حکمتی با کمک سروان خلبان سیروس کریمی بود که متاسفانه پیکر پاک این دو بزرگوار هنوز به دست نیامده است.

 

توطئه کشتار حجاج در سال 66

در روز نهم مردادماه 1366 شمسي برابر با ششم ذي‌حجّه سال 1407 قمري، هزاران زائر ايراني و تعدادي از زائران ديگر کشورهاي اسلامي در مکه معظّمه و خانه خدا، در حال انجام فريضه الهي برائت از مشرکين بودند که به دست ماموران دولت وهابي عربستان سعودي مورد تهاجم وحشيانه قرار گرفته و به شهادت رسيدند. نکته دردناک آنجا بود که بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است که مأموران سعودی اجازه مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستان ها ندادند و برخی از مجروحین که جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و در حالی که امکان مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند.

 

 

بر اثر اين يورش بي‏رحمانه در خانه امن الهي، چهارصد نفر از حُجّاج ايراني به شهادت رسيده و بيش از هزار نفر نيز زخمي شدند. حمله به زائران خانه خدا نشان داد که سردمداران وهابي عربستان، نه تنها لياقت خدمت به حرمين شرفين در اين کشور را ندارند، بلکه براي اثبات سرسپردگي خويش حاضرند احکام مُحکم الهي را نيز زير پا بگذارند.

 

وقتی کاردار سعودی یک ایرانی را کشت

روز پنج‌شنبه ۲۴ اسفند ماه 91 یک دیپلمات سعودی حین رانندگی به سبب سرعت غیر متعارف و عدم تعادل در مسیر شرق به غرب اتوبان ارتش با یک دستگاه پراید تصادف نموده که منجر به فوت یک شهروند ایرانی گردید. مسئولان وقت وزارت‌خارجه مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران نسبت به وقوع این اتفاق که در اثر عدم رعایت قوانین داخلی جمهوری اسلامی ایران و تجاوز از سرعت مجاز و عدم تعادل راننده منجر به فوت یک هموطن گردیده است به سفارت آن کشور ابلاغ کردند.

 

جنگهای نیابتی

با مرگ ملک عبدالله و بر تخت نشستن پادشاه بیمار، سلمان، برخوردهای سلبی بنی سعود با ایران اشکال رادیکال‌تری به خود گرفت. بیابانگردان سعودی در تلاش بودند تا با راه انداختن جنگهای نیابتی و تقویت گروهک‌های تروریستی دولت‌های حوزه نفوذ ایران را درگیر کنند. آتش افروزی داعش و دار و دسته در عراق و سوریه حاصل حمایت سعودی از آنها بود. هم‌چنین آنها با حمله نظامی اقدام به سرکوب شیعیان مظلوم در بحرین و یمن کردند.

 

 

همکاری با اسرائیل برای تضعیف ایران

عربستان سعودی از ابتدا جزء مخالفان سرسخت حل مسئله هسته‌ای ایران و گروه 1+5 بود و از بر هم خوردن توازن قوا در منطقه به نفع ایران، بسیار هراس داشت. لابی‌های فراوان آنها برای برهم خوردن توافق هسته‌ای و هم‌چنین توافق پشت پرده ای که با ایالات متحده برای کاهش قیمت نفت داشتند، از جمله تلاش‌های‌شان برای فشار به ایران بود.

 

 

تجاوز به نوجوانان ایرانی در فرودگاه جده

در هفته دوم تعطیلات عید 94، به هنگام بازرسی از یک کاروان عمره ایرانی، مامورین متخلف سعودی به بهانه مشکوک شدن به دو نوجوان ایرانی، آنها را از بقیه جدا کرده و در بخش دیگری مورد بازرسی بدنی قرار دادند که در اثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شده که مامورین خاطی قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشته اند و مسئولین امر را از این موضوع مطلع می‌کنند. مسئولین مربوطه بلافاصله موضوع را به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در جده اطلاع داده و با حضور کنسول آن سرکنسولگری، مقامات ذیربط کاروان و مسئولین فرودگاه جده بررسی های میدانی بعمل آمده و پس از شناسایی دو مامور متخلف، پس از انجام مقدمات قانونی طرف سعودی اقدام به بازداشت آنها می کند. با این حال هیچگاه خبری از محاکمه و مجازات این 2 مأمور سعودی منتشر نشد.

 

فاجعه منا

۲ مهر ۱۳۹۴همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در «خیابان ۲۰۴» نزدیک تقاطع آن با «خیابان ۲۲۳»، در منطقه منا، شهر مکه، ازدحام حجاج باعث کشته شدن دست‌کم ۲۲۳۶ نفر شد. هنوز آمار دقیق تلفات این حادثه رسماً اعلام نشده است. مقامات رسمی عربستان ۲ روز پس از وقوع حادثه تعداد جانباختگان را ۷۶۹ نفر اعلام کردند. بر اساس مجموع آمار استخراج‌شده از گزارش‌های جداگانه‌ی کشورها، تعداد فعلی جانباختگان ۲۴۳۱ نفر است.تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه ۴۶۴ نفر اعلام شده که از این تعداد ۳ نفر مفقود و ۵۶ نفر هم در قبورالشهدای مکه دفن شده‌اند.

 

اعلان اخیر بنی سعود مبنی بر قطع روابط دیپلماتیک را می‌توان تازه‌ترین پرده از دشمنی‌های آنان با ملت ایران برشمرد. اقدامی که به اعتقاد ناظرین سیاسی برای فرافکنی و فرار از پاسخگویی در برابر عملکرد وحشیانه آنان در اعدام شیخ نمر صورت گرفته است.

نام:
ایمیل:
* نظر: