کد خبر: ۷۷۴۶۶
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۸
ما زنده باشيم که آرام نگيريم ... موجيم که آسودگي ما عدم ما است . شهيد نادر اسدي در سال 1345 در روستاي آرجويه بخش سيمکان در يک خانواده مذهبي ديده به جهان گشود و خانواده وي از طريق کشاورزي روزگار مي گذرانند شهيد نادر اسدي همراه پدرش از صبح تا شب در زمين کار مي کرد . و هر موقع فرصتي به دست مي آورد آب آشاميدن و آب مصرفي را به وسيله چهار پايان به منزل حمل مي نمود وي از همان اوايل کودکي نجيب و مردم دوست بود و به پدر و مادرش احترام زيادي قائل بود و خانواده وي در يک روستاي دور افتاده واقع بود و مشکلات فراوان داشت ولي اين شهيد در تمام مشکلات يا در خانواده بود و خم به ابرو نمي آورد . شهيد نادر اسدي در سال 1353 به دبستان سپاه دانش روستاي آرجويه بخش سيمکان توسط والدينش فرستاده شد ولي بعد از 4 ماه نگذشته بود که بر اثر فقر مادي و نبود امکانات مجبور شد ترک تحصيل نمايد و با پدرش به شغل کشاورزي مشغول شد و پس از پيروزي انقلاب در سال 1363 در نهضت سواد آموزي ثبت نام نمود و علاقه عجيبي به نهضت سواد آموزي داشت و مرتب در سر کلاس حاضر مي شد . شهيد نادر اسدي از نظر اخلاق و رفتار مورد تقدير بود وي هيچگاه در پي آزار دوستان و همراهان و افراد ده نبود و فردي عجيب و با حيا و مردم دوست بود فردي بود که اول سلام مي کرد و بعد صحبت مي کرد اهالي روستاي آرجويه همه شهيد نادر را به پاکي و خوبي ياد مي کنند و برخوردهاي نيک او را مي ستايند و شهيد نادر در کارهاي خير پيش قدم بود و هر مشکلي براي روستا پيش مي آمد وي نيز همراه سايرين جهت کمک و ياري مي شتافت و وي در مدتي که در نهضت سواد آموزي ثبت نام و شرکت مي نمود هيچوقت غيبت ننمود و هميشه در سر کلاس درس حاضر مي شد . شهيد نادر اسدي در مسائل و مشکلات روستا يار و ياور روستائيان بود وي نهضت سواد آموزي را دوست مي داشت و در بسيج مستضعفان شرکت فعال داشت و در کلاسهاي بسيج شرکت مي نمود و در فعاليتهاي که برادران بسيج داشتند سهيم بود و جهت نگهباني در سپاه پاسداران سيمکان حاضر مي شد وي پيش از انقلاب به خاطر اينکه سن زيادي نداشت و فعاليتي ننمود ولي بعد از انقلاب در همه مراحل سهيم بود . شهيد نادر اسدي در نماز جماعت مسجد حضور مي يافت و در بسيج مستضعفين و در نهضت سواد آموزي شرکت فعال داشت . چون شهيد نادر اسدي يک روستازاده بود و در روستا زندگي مي کرد و در روستا گروهکها نفوذي نداشتند وي با آنها درگيري نداشت البته در گوشه و کنار و منافقين حرفهاي دلسرد کننده اي مي زدند  و شهيد از طريق بسيج آنها را راهنمايي و از طريق سپاه تاديب و راهنمايي مي شدند . نظر شهيد اسدي نظر امام بود و علت تجاوز عراق را نااميدي امريکا از ديگر راههاي تجاوز به شکست کشاندن انقلاب اسلامي مي دانست شهيد نادر خوب مي دانست که عراق بدون دليل و منطقي صحيح به ما تجاوز نموده و ما در حال دفاع هستيم و دفاع مقدس از حيثيت و شرف و آزادي و اسلام عزيز را مي ستود و واجب مي دانست بهمين جهت تا سن وي جهت خدمت مقدس سربازي قانوني شد خود را معرفي و اعزام به جبهه شد وظيفه مردم و مسئولين هم دفاع از مقدسات دين مي دانست و ادامه جنگ تا نابودي کفر را واجب مي دانست . شهيد اسدي بعد از آموزش نظامي و آمادگي رزمي در پست پاسدار وظيفه به جبهه اعزام شد و در اولين قدمي که پا در جبهه نهاد پس از مدت چند روز در جزيره فاو به شهادت رسيد روحش شاد و راهش پر رهرو باد  . شهيد نادر اسدي روحيه يک رزمنده اسلام را دارا بود و با اولين باري که به جبهه اعزام شد در سنگر به لقا الله پيوست . شهيد نادر اسدي بعد از آموزش از کرمان به روستا مي آمد و چند روز مرخصي خود را در روستا مي گذراند و روزي که مي خواست برود گفت که هر کس هر ناراحتي از من ديده مرا ببخشد و مرا حلال کند و به همسرش توصيه مي نمود و که بعد از من ناراحت نباش و به رضاي خدا عمل کن . شهيد نادر اسدي بعد از اينکه آموزش نظامي را در پادگان کرمان مي بيند و بعد از آن به جبهه فاو اعزام مي شود و در سنگر به وسيله خمپاره دشمن به شهادت مي رسد . شهيد در قسمت کشاورزي نيز تخصص داشت وي سوادش به اندازه کافي نبود و که آثار هنري از خود داشته باشد . شهيد نادر اسدي به مسافرتهاي زيادي نمي رفت و موقعيت خانوادگي وي طوري بود که از روستا بيرون نمي رفت . شهيد نادر اسدي با تمام اهل روستا رابطه حسنه داشت و هيچگاه با کسي بحثي نمي کرد و به والدينش احترام مي گذاشت و والدينش از وي راضي بودند و همه مردم او را به صداقت و پاکي ياد مي کنند . او در ابتدا در سن يکي دو سالگي مريض شد و بعد از خانواده وي از اينکه متوسل به خدا و ائمه شدند بهبود يافت و از وقتي که شهيد در سن 6 سالگي به مدرسه رفت و بعد از آن به کشاورزي پرداخت و بعد از اينکه سن وي جهت سربازي قانوني شد و به سربازي رفت و قبل از سربازي مدتي با تعدادي گوسفند به کوهستان مي رفت و چوپاني مي کرد . او اوقات فراغت خود را در  ديدار با قومان و خويشان مي گذراند و در بسيج شرکت مي کرد . خانواده شهيد نادر اسدي مانند ساير روستاييان بخش سيمکان خانواده اي هستند که در رژيم طاغوت محروميتهاي زيادي کشيده اند و پدر شهيد مردي سالخورده و مادرش نيز ناتوان شده است و از لحاظ اقتصادي در وضع خوبي نمي باشند و ضمناً شهيد داراي همسر مي باشد . شهادت شهيد اسدي واقعاً هيجانات پاک روستائيان منطقه سيمکان را بيدار کرد و خانواده وي چون اين مشاهده کردند که به حقيقت عزيز خود را از دست نداده بلکه به دست آورده اند و اصلاً از اين موضوع اظهار ناراحتي ننموده اند و روستائيان با کمک و همياري در مدت بسيار کم محل قبرستان ، ديوار کشي نمودند و موقعيت خوبي براي تبليغ فراهم شده و البته روستائيان فطرتاً افرادي با ايمان و احساسات پاک آنها خدشه دار نشده است . شهيد از همان اوايل کودکي نماز و روزه خيلي علاقه مند بود و از همان سن کودکي شروع به کارهاي خير و اسلامي کرد تا اينکه بزرگ شد و به سن تکليف رسيد و به سنت رسول خدا که ازدواج بود تسليم شد و در سال 10آذر ماه سال 1364 ازدواج کرد که مدت کوتاهي از ازدواجش نگذشته بود که براي خدمت مقدس سربازي اعزام گشت و که خدمت سربازي وظيفه شرعي و اسلامي هر فرد مسلمان ايراني بود به پا خواست و به خدمت مقدس سربازي شتافت و که بعد از طي آموزش به مدت هفت روز مرخصي گرفت و به خانه آمد و در برگشت مرخصي با خانواده با پدر و مادر و خواهر و برادر و اهالي و قوم و خويشان خداحافظي کرد و به مردم گفت که مي خواهم بروم شهيد بشوم از دوستان و قومان و خويشان مي خواهم که مرا حلال کنند شايد شهادت نصيبم شد و به سوي کربلاي خونين ايران شتافت و به سوي خط مقدم رفت و ليکن در سحرگاه همان روزي که وارد خط فاو گرديد و در تاريخ 7 فروردین ماه سال 1365 به عشق ديرينه شهادت که لحظه شماري مي کرد به درجه رفيع شهادت نائل گرديد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

/224224
عکس و اسناد شهید:



مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: