کد خبر: ۷۹۸۱۷
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۷
دانلود
مراسم سومین شب عزاداری فاطمیه 1437 هجری قمری در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور مقام معظم رهبری و مداحی حاج محمود کریمی برگزار شد.
فایل های صوتی مداحی و روضه خوانی «حاج محمود کریمی» در محضر رهبر معظم انقلاب به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و فاطمیه دوم 94 آماده دریافت است.


اشعار مداحی فاطمیه محمود کریمی در حسینیه امام خمینی(ره):

خانه سکوت و شهر سکوت و از آن سکوت
افتاده در تمامی هفت آسمان سکوت
پاییز فصل هوهوی باد است و کوچه باغ
کوچه سکوت و باغ سکوت و خزان سکوت
بعد از نبی بلال شده لال حیرت و
چندی‌ست روی مأذنه گشته اذان سکوت
انگار خاک مرده در این شهر ریخته
این سان نموده مردم چون مردگان سکوت
مردم ز شرم سر به گریان نموده و
کردند در مقابل وجدانشان سکوت
تقبیح می‌کنند زنان کار شوهران
اما به جای آن همه زخم زبان سکوت
شأن نزول آیه اطعام دیده و
کردند در مقابل یک تکه نان سکوت
گیرم کسی هجوم نبرده‌ست پشت در
بالله یکی‌ست حمله به زهرا و آن سکوت
از آن زمان که فاطمه افتاده تاکنون
خورده‌ست ضربه دین خدا از همان سکوت
حجره سکوت،‌ خانه سکوت است و نیمه‌شب
همراه بیت وحی زمین و زمان سکوت
چشم علی به فاطمه و بغض در گلو
بسته‌ست راه ناله آتشفشان سکوت
زانو بغل گرفته علی شیر لافتی
حاکم شده‌ست بین دو عاشق چنان سکوت –
گویی که مانده بین گلوی خدای نطق
یک استخوان شکسته که گوید بمان سکوت
مولا سکوت کرده ز بغضی که در گلوست
زهراش از شکستگی بازوان سکوت
زهرا همین که خواست بگیرد ز چشم، اشک
از بازوی شکسته شکست استخوان سکوت  
بغض شکسته علی و دست فاطمه
صد بیت روضه بود ولی بینشان سکوت
با چشم خویش گفت علی جان! حلال کن
درد نهفته در دل من را بخوان سکوت
از یاعلی آخر زهرا، علی گریست
عالم فتاد از حرکت ناگهان... سکوت...
کشتی شکست‌خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده ز موج همان سکوت
نفرین بر آن سکوت که آخر همان سکوت
زد پشت پا به امر پیمبر همان سکوت
دستی به پشت دست زدند و همین و بس
سیلی نشاند بر رخ مادر همان سکوت
شمشیری از میان سکوت آمد و شکست
فرق امیر فاتح خیبر همان سکوت
بس آتشی ز اخگر الماس‌ریزه‌ها
افروخت در سلاله حیدر همان سکوت
در پیش چشم اهل حرم بین قتلگاه
خنجر رساند تا روی حنجر همان سکوت
تیر سه‌شعبه، شعبه‌ای از آن سکوت بود
کز چله کرد راهی اصغر همان سکوت
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
بر نیزه زد مقابل خواهر همان سکوت
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
غارت نمود چادر و معجر همان سکوت
دین را هدف گرفته و لبخند می‌زنند
قصد نفوذ کرده ستم در همان سکوت
 
من نفس بریدم، با نفس نفس‌هات،‌ با نفس نفس‌هات
حیدرت بمیره، خون چیه تو چشمات، خون چیه تو چشمات
 
روزمونُ شب کردی، علی رُ جون به لب کردی
پیشونی‌ت چقد داغه، دوباره باز که تب کردی
 
زهراتُ حلال کن، راهی میشه امشب، راهی میشه امشب
من کفن‌هامونُ میسپرم به زینب، میسپرم به زینب
 
چن تا بخیه آخر، برای پیرهن مونده
ما سه تا کفن داریم، حسینم بی‌کفن مونده
 
سرو قد من را، داغ تو خم کرده،‌ داغ تو خم کرده
می‌گیری اشکم با، دست ورم‌کرده، دست ورم‌کرده
 
بی تو علی مانده، تک و تنها، مرو زهرا
بعد از تو می‌مانیم، من و غم‌ها، مرو زهرا
 
در این دم آخر، حال دل من را، می‌دانی ای زهرا
می‌ترسم از این که، عمرم شود بی تو، طولانی ای زهرا
 
فریاد بغضم در، قفس مانده، مرو زهرا
در سینه تنگم، نفس مانده، مرو زهرا
 
سرو قد من را، داغ تو خم کرده،‌ داغ تو خم کرده
می‌گیری اشکم با، دست ورم‌کرده، دست ورم‌کرده
 
بی تو علی مانده، تک و تنها، مرو زهرا
بعد از تو می‌مانیم، من و غم‌ها، مرو زهرا
 
رحمی کن ای بانو، بر آتش آه و، اشک یتیمانت
با دخترم زینب، دیدم کفن‌ها را، در بین دستانت
 
من تا قیامت زیر دین تو، مرو زهرا
ناله به لب دارد حسین تو، مرو زهرا
 
سرو قد من را، داغ تو خم کرده،‌ داغ تو خم کرده
می‌گیری اشکم با، دست ورم‌کرده، دست ورم‌کرده
 
بی تو علی مانده، تک و تنها، مرو زهرا
بعد از تو می‌مانیم، من و غم‌ها، مرو زهرا
 
تو قیامت را قیامت می‌کنی
بر امامان هم امامت می‌کنی
 
کفو تو یا فاطمه تنها علی‌ست
هم علی زهراست هم زهرا علی‌ست
 
این مهار ناقه‌ات زلف عفاف
پیرهن بخشید در شام زفاف
 
وصف تو کی با سخن کامل شود؟!  
وحی باید بر قلم نازل شود
 
روز محشر کار ما با فاطمه‌ست
نقش پیشانی ما یا فاطمه‌ست
 
ای کتاب عشق من بسته مشو
مثل مردم از علی خسته مشو
 
تا ابد مجروح زخم کاری‌ام
وای من از این امانتداری‌ام
 
ای تمام عشق، بانوی علی
لرزه افتاده به زانوی علی
 
می‌روی ای بحر عصمت را عروس
جای من لب‌های محسن را ببوس
 
خانه را عاری ز خوشحالی مکن
فاطمه! پشت مرا خالی مکن
 
بس که حیدر فاطمه‌ست و بس که زهرا مرتضاست
در نجف چیزی نمی‌بینیم الا فاطمه
 
فدای آن حسینی، که زیر تیغ قاتل
سرش بریده گشت و، به شیعیان دعا کرد
فدای آن شهیدی، که در کنار سنگر
به گریه یا حسین گفت، به خنده جان فدا کرد
فدای آن جوانی، که در نماز ایثار
ز خون وضو گرفت و، به اکبر اقتدا کرد


نام:
ایمیل:
* نظر: