کد خبر: ۸۰۳۶۶
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۸
 بار اينک گلي ديگر، گلي پاک از گلستان خونين تاريخ شيعه شهيد محمدرضا اسلامي در 27 ماه ذي الحجه در شهرستان داراب در خانواده مذهبي چشم به جهان گشود فرزند بسيار متفکر و باهوشي بود و از همان کودکي به ظلم و ستمي که به طبقه ضعيف مي شد پي مي برد، او در ميان مردمي که امام آنها را بهتر از کاخ نشينان مي داند بزرگ شد افراد خانواده همه به او عشق مي ورزيدند تحصيلات ابتدائي خود در مدرسه شهيد منفرد گذراند و آنگاه جهت ادامه تحصيل به مدرسه راهنمايي رازي (شهيد اخوان) رفت. و دوران 3 ساله راهنمايي را در اين مدرسه به نحو احسن گذراند و چون به صله رحم توجه زياد داشت و حس همدردي و يتيم نوازي در ايشان بود و احساس مسئوليت مي کرد جهت سرپرستي خواهر و فرزند شهيدش سيد جمال الدين پيشوائي به قم عزيمت کرد و در همانجا در مدرسه حافظ به تحصيل ادامه داد هم پدر بود براي سيد جمال و برادري دلسوز براي خواهرش و با عين حال چون کوه استوار و پابرجا بود و مفتخر بود که مي تواند بار سنگيني را که بر دوش خواهر زينب گونه اش بود و هر آن و هر لحظه فشار مي آورد تحمل کند چون او الگو و نمونه بود و در سن 16 سالگي با افکار و اعمالش درس فداکاري و ايثار مي آموخت مدت دو سال در شهر شهيد پرور قم با کمال شجاعت سرپرستي خواهرزاده اش بعهده گرفت و آن گاه بعلت در گذشت برادر بزرگش به زادگاه خود داراب بازگشت چون مي دانست مادرش در سوگ عزيزانش مي سوزد و از آنطرف دختر کوچولوي برادرش به او علاقه پيدا کرده و اين دومين کودک يتيم بود که با نوازش محمد رضا آرام مي گرفت و تسکين بود. براي قلب داغديده مادرش و در حقيقت اسلامي واقعاً اسلامي بود، اخلاق رفتارش کردارش و ديگر اعمالش و عبادتش و رزم در ميدان و پايان شهادتش اسلامي بود. و به خاطر صيانت از اسلام او عاشق امام بود و پيام پيامبر گونه اش را به جان و دل مي پذيرفت. به اين خاطر بود که با عين حالي که در موفقيت حساس زندگي به نداي هل من ناصر ينصرني. امام زمانش لبيک گفت و روز 29 بهمن ماه سال 1363 با رضات کامل پدر و مادر عازم جبهه هاي نور عليه ظلمت شد و در بين راه مرتباً آيه و جعلنا من بين ايديهم سداً من خلفهم سدا مي خواند و زمزمه مي کرد آري چون گلي بود برخاسته از مکتب توحيد و از آن روز که قدم به جبهه گذاشته بود بقول همرزمش و هم سنگرانش آنقدر خوش اخلاق بود که تمام بچه ها بسوي او جلب شده بودند. روزها همچون شير بر دشمن ميغريد و شبها چون عارفي زاهدوار سر به در بار عبوديش مي نهاد و به عبادت و نماز مشغول بود او عاشق شهادت بود وقتي برادر چراغدار به شهادت رسيده بود شهيد اسلامي اين جمله بر زبانش جاري شد انالله و انا اليه راجعون، خوشا به سعادت عباس آري او در روز 27 اسفند ماه سال 1363 سه تير فضاي دشمن بر قلبش نشست و عارفانه و عاشقانه جان را به جان آفرين تسليم کرد و به شهادت رسید.

عکس و اسناد شهید:


/224224
نام:
ایمیل:
* نظر: