آن بزرگوار همواره با
صلح برادرش امام حسن(ع) موافق بود و در هر حال اصرار داشت كه نشان دهد با
اين صلح كاملاً موافق بوده و هيچگونه ناخشنودي از آن ندارد. شاهد اين
مطلب، جواب آن حضرت به عليبنمحمدبنبشير همداني و سفيانبنليلي است. آن
دو در زمان حيات امام حسن، به حسينبنعلي گفتند: «گروهي از طرفداران
قيام، نزد امام حسن(ع) رفته و از آن حضرت تقاضا كردهاند كه برضدمعاويه
قيام كند؛ ولي او از قبول پيشنهاد آنها خودداري كرده و به آنان فهمانده كه
جامعة اسلامي آمادگي چنين قيامي را ندارد». امام حسينبنعلي(ع) در جواب
فرمود: «ابومحمد (حسنبنعلي(ع)) راست گفته است. ماداميكه اين شخص
(معاويه) زنده است، بايد هريك از شما شيعيان، ملازم خانة خود باشيد».[1]
البته بايد توجه داشت
كه وفا به اين معاهده براي امام حسين(ع) لازم نبود؛زيرا وفا به پيمان، در
صورتي واجب است كه طرف مقابل هم بدان پايبند باشد؛ اما تاريخ گواهي ميدهد
كه معاويه نهتنها به هيچكدام از مواد پيماننامه عمل نكرد، بلكه براي نقض
هريك از مواد آن، از هيچ كوششي فروگذار نكرد؛ چنانكه خود، قبل از عمل به
مواد پيماننامه، از نقض آن خبر داد. معاويه پس از انعقاد پيمان صلح، در
محلي به نام نُخَيله، نزديك كوفه، در خطبهاي گفت: «آگاه باشيد! هر شرط و
پيماني كه با حسنبنعلي بستهام، زير پاهاي من است و به هيچكدام از آنها
وفا نخواهم كرد».[2]
بنابراين خود معاويه
پيمان صلح را از اعتبار انداخته بود؛ اما اگر امام حسين(ع) قيام ميكرد،
معاويه با ابزار تبليغاتي و قدرتي كه در اختيار داشت، ميتوانست افكار
عمومي را برضد آن حضرت بشوراند. به همين دليل آن بزرگوار مراقب بود كه چنين
بهانهاي به دست معاويه ندهد. در نتيجه هرگاه بعضي از شيعيان، به وي
پيشنهاد قيام مسلحانه ميدادند، حضرت آنان را به صبر و شكيبايي دعوت ميكرد
و به آنان وعده ميداد كه بعد از مرگ معاويه قيام خواهد كرد.
پي نوشت: -----------------------
[1].ابوحنيفة دِيْنَوَري، همان، ص326ـ327.
[2].ابوالفرج اصفهاني، مَقاتلالطالبيين، تحقيق احمد صقر، ص69؛ شيخ مفيد، الارشاد، تحقيق مؤسسة آلالبيت، ج2، ص14.