به گزارش سازمان بسیج هنرمندان فارس و به نقل از خبر گزاری قران (ایکنا)،حجتالاسلام حسین شفیعی، مدیر گروه تفسیر ترتیبی پژوهشگاه علوم وحیانی معارج در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در خصوص شرایط زمانه امام حسن(ع) گفت: زندگی سبطالنبی را میتوان از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از این جهات، درباره تاریخ روز شهادت حضرت است که مشهور آن را همزمان با رحلت پیامبر(ص) میدانند.
وی ادامه داد: برخی از مورخین مانند مرحوم ابراهیم آیتی که شهید مطهری، تبحر وی در تاریخدانی را میستاید، تاریخ شهادت امام(ع) را 7 صفر یعنی روز ولادت امام موسی کاظم(ع) میداند. البته خوب است که مؤمنین در هر دو تاریخ مذکور برای امام حسن(ع) اقامه عزاداری کنند.
علاقه پیامبر(ص) به امام حسن(ع)
وی افزود: نکته دوم درباره این حضرت، درباره علاقه پیامبر(ص) به امام حسن مجتبی(ع) است که روایات زیادی از فریقین در این باره نقل شدهاست. از رسول اکرم(ص) در شأن حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نقل شده که «این دو نفر فرزندان من و پسران دختر من هستند، خدایا من اینها را دوست میدارم، تو نیز آنها را و دوستان آنها را دوست بدار.» حضرت رسول اکرم(ص) درباره امام حسن(ع) گفتهاند «این فرزندم آقاست و بزرگوار و شاید خداوند به وسیله او دو گروه از مسلمانان را صلح بدهد».
شرایط بعد از شهادت امام علی(ع)
شفیعی خاطرنشان کرد: نکته سوم درباره شروع امامت و خلافت این امام همام است. در تاریخ آمده است که بعد از شهادت امام علی(ع) کسانی که امیرالمؤمنین(ع) را امام میدانستند، به سه گروه تقسیم شدند؛ گروهی گفتند علی(ع) کشته نشده و باز میگردد و زمین را از عدل و داد پر میکند. اینها اولین فرقهای بودند که بعد از فوت نبی اکرم(ص) غلو کردند و قائل به رجعت شدند. گروه دوم، فرزند دیگر امام علی(ع) یعنی محمدبن حنفیه را به رسمیت شناختند و به اعتبار اینکه او در جنگ جمل پرچم دار بود، وی را امام بعد از حضرت علی(ع) قلمداد کردند. این گروه به کیسانیه مشهور شدند و گروه دیگری هم به امامت امام حسن(ع) قائل شدند. این گروه اخیر نیز بعد از صلح امام(ع) به دو گروه مخالفین امام و موافقین ایشان تقسیم شدند. این هنرمندی شیطان است که اهل زمین را گروه گروه میکند و بین آنها تفرقه میاندازد.
صلح امام حسن(ع)
وی تصریح کرد: نکته دیگری که باید درباره آن صحبت کرد، بحث صلح آن حضرت است که باید به مصالح صلح پی برد تا بتوان علت آن را فهمید. سیدمرتضی درباره صلح امام حسن(ع)، حرف آخر را میزند و میگوید: «حضرت امام حسن(ع) امام معصوم بودند و از طرف امیرالمؤمنین(ع) و خدا انتخاب شده بودند و ادله زیادی درباره امامت و معصومیت ایشان هست»، بنابراین وقتی ما امامت و معصومیت آن حضرت را قبول کنیم، دیگر لزومی بر دنبال کردن علت صلح نیست و عصمت حضرت برای ما کفایت میکند.
مظلومیت امام حسن(ع)
مدیر گروه تفسیر ترتیبی پژوهشگاه علوم وحیانی معارج نکته پنجم از زندگی امام حسن(ع) را مظلومیت ایشان دانست و بیان کرد: ایشان حتی در میان دوستان و منزل خودشان هم امینت جانی نداشتند و زیر لباسهایشان زره میپوشیدند. روزی ایشان در حالی که در نماز بودند، تیری به سوی ایشان روانه شد ولی به دلیل زره داشتن بر ایشان کارگر نشد و همچنین در ساباط مدائن شخصی به نام جراح بن سنان ران پای ایشان را با خنجر شکافت.
وی اظهار کرد: امام حسن(ع) به قدری مظلوم بودند که بعد از اینکه ایشان صلح را پذیرفتند، شخصی با توهین به ایشان گفت «تو صورت مؤمنین را سیاه کردی» ولی از آنجا که یکی از صفات ویژه ایشان صبر و بردباری بود، ایشان هیچکس را نفرین نکرد و در جواب آن شخص گفت «خدا تو را رحمت کند، مرا اذیت مکن».
شهادت امام حسن(ع) و سرنوشت جعدة بنت اشعث
حجتالاسلام شفیعی نکته دیگر زندگی امام(ع) را شهادت ایشان قلمداد کرد و گفت: خانواده خبیث اشعث بن قیس، خانوادهای هستند که در سه جنایت بزرگ تاریخی نقش داشتند. خود اشعث بن قیس، شریک در قتل امام علی (ع) است و جزو کسانی است که زمینه را برای کار نهایی ابن ملجم فراهم کرد. محمد بن اشعث، پسر اشعث، در کربلا حاضر بوده و در خون امام حسین(ع) دست داشته و دختر اشعث، جعده، به عنوان همسر امام حسن(ع) و قاتل ایشان است.
وی در پایان با اشاره به چگونگی فریب خوردن جعده و سخن پایانی امام حسن به وی بیان کرد: معاویه پیامی به جعده داد و گفت «اگر امام حسن(ع) را مسموم کنی، صد هزار دینار به تو بدهم و تو را به عقد یزید درآورم» معاویه از وعدههایی که داده بود، به جعده تنها پول را داد و درباره عقد با یزید به او گفت: «ما نسبت به زندگی یزید خوفناکیم و تو که فرزند پیامبر(ص) را به خاطر هوا و هوس از بین بردهای، یزید را نیز خواهی کشت». امام حسن(ع) بعد از مسمومیت، در حالت جان دادن به جعده گفت، «ای دشمن خدا مرا کشتی و خدا تو را بکشد . معاویه تو را فریب داد و او به وعدههایش عمل نمیکند و خدا تو و معاویه را رسوا کند».