يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
berooz
۰۷:۴۱:۵۲
کد خبر: ۲۵۰۵۵
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۵:۴۱
محمد صادق دهنادی شاعر، روزنامه نگار و نویسنده ایرانی :
آن قدری که اعتراض داریم ، بلد نیستیم که جریان تشویق بیافرینیم و یک چندم آن که نقد می کنیم ، بلد نیستیم که پیشنهاد سازنده بدهیم.

به گزارش سازمان بسیج هنرمندان فارس به نقل از سیمرغ ، حمد صادق دهنادی شاعر، روزنامه نگار و نویسنده ایرانی مطلبی با عنوان "نامه ای سرگشاده به هنرمندان بسیجی / برای تشویق خوبی ها چه می کنیم؟" را منتشر کرده است که در ادامه می خوانید.

چند روز است . دوستان صاحب دل و صاحب نفس ، اشاراتی دارند که از برخی اتفاقات خوش و ناخوش روزگار هنر ، همین طور ساده نگذریم.

از شکستن قفل سکوت حاتمی کیا - که برخی می گویند چه دیر شکسته؟ - از حجاب خوب خانم مریلا زارعی که سربلندمان کرده، از بی سلیقگی دوستان صراطی مان که رفته اند و در اوج آسمانی شیار 143 مان چسبیده اند به رنگ مانتو خانم آبیار !!!! و خیلی چیزهای دیگر !

دوستان ، معتقدند که همین طور که گاهی برای بدحجابی و کم توجهی جماعت هنرمند به برخی ساحت ها ، تاسف می خوریم باید برای کار خوب هم ارزش قائل بشویم و زنده باد و دست مریزاد بگوییم.

من هم با ایشان موافقم . اما شاید یک مقدار متفاوت تر این جنبه را تحلیل می کنم و باز می خواهم در این مجال و این چند جمله فتح بابی باز کنم که هم بسیجی های هنرمند درباره اش نظر بدهند و یک بحث خوب در بگیرد.شاید از انتهای این بحث، یک چیزی فراتر از یک بحث ، فراتر از یک جشنواره و بالاخره یک گفتمان دربیاید.



نمی دانم ، شما هم مثل من مناظره ی جمعه ی شبکه یک را که در آن درباره ی سینما بحث شد و نمایندگان سینمای روشنفکری کشور ، قبل از آغاز از آن قهر کردند را دیدید یا نه؟

در این مناظره ، از حرف های عمدتا درست آقای دکتر کوشکی ، جماعت حاضر این نتیجه را گرفتند که مثلا شما فقط یک سینمای دفاع مقدسی را خوب می دانید و لا غیر! شاید آقای کوشکی هم در این برداشت مقصر بود . زیرا مثال هایش به اندازه کافی متنوع نبود.

پس از این مناظره و با توجه به همین رویدادهای هفته های گذشته ، به فکر فرو رفتم که کمی از لاک انتقاد بیرون بیایم و واقعا به این فکر کنم که اگر قرار باشد من هم روزی مدیر فرهنگی کلان این مملکت باشم ، چگونه می خواهم نظرات مختلف را مدیریت و قانع کنم؟

صادقانه بگویم، به نظرم در نقد درون گفتمانی باید به این واقعیت توجه کنیم که سال هاست در حوزه ی تفکرات ایجابی دچار مشکلات عدیده ای هستیم.

آن قدری که اعتراض داریم ، بلد نیستیم که جریان تشویق بیافرینیم و یک چندم آن که نقد می کنیم ، بلد نیستیم که پیشنهاد سازنده بدهیم.

بنابر این اگر بخشی از جامعه ، امثال من را گروهی غرغرو که فقط در پی اشکال گرفتن و بیانیه اعتراضی صادر کردن است ، حساب کند ، بیراه برخورد نکرده است.

فی المثل در همین  سال ها چقدر درباره ی مزمت خیانت در سینما ، سخن گفته ایم ، اما حالا که یک نفر مانند بنیامین بهادری بعد از مرگ همسرش ،برای یار درگذشته اش تصنیف عاشقانه می سازد . به اندازه ی یک جمله هم برای او همراهی نامه نمی نویسیم.

این قدر درباره ی قداست خانه اسلامی و ایرانی سخت گفتیم ، درباره ی زوج های هنرمندی که یک عمر باهم سالم زندگی کردند ، چند جشن نامه نوشتیم و گرفتیم؟

در همین حوالی ما چند جشنواره برای معرفی خوش پوشش ترین شخصیت هنری سال ( بر اساس معیارهای اسلامی) ، منزه ترین متن ها از حرف های رکیک و غیر اخلاقی ، با اخلاق ترین پرسوناژهای فیلم و سریال وجود دارد؟

در جشنواره های موسیقی مان ، چند امتیاز به موسیقی عاشقانه ای که به استحکام رابطه زوجین و ایجاد احترام بین خانواده به ویژه والدین و فرزندان منجر می شود ، قائلیم؟

درباره ی ترویج معاملات سالم و نقد ربای پنهان و آشکار که بخش هایی از بازار و سیستم بانکی مان را فاسد کرده ، کدام یک از ما طرح هنری  ارائه کردیم؟

 سال هاست رهبر معظم انقلاب ، درباره ی اهمیت امید در جامعه سخن گفته اند و تزریق ناامیدی را بزرگترین خیانت به کشور و نظام بر شمرده اند.کارنامه ما در توسعه ی هنر امید چیست؟

نه جشنواره موسیقی ازدواج داریم. نه جایزه ی نماز در داستان، تلویزیون و سینما، نه همایش بررسی جلوه های اخلاق دینی در فیلم ها، نه رسانه ای داریم برای معرفی آثار خوب و نه خیلی چیزهای دیگری که از رصد و شناخت و فهم مطالب و موازین اصلی و تفکیک آن از مطالب و موازین فرعی ناشی شده باشد.

آن وقت هم که انتقاد می کنیم ، انتقادهایمان هم خیلی برای توده جامعه جذاب نیست. نه طنزی علیه گرانفروشی و احتکار نوشتیم و نه در مقابل رشا و ارتشا و فساد اداری  و خیلی چیزهایی که رهبر معظم انقلاب و آحاد ملت  را رنجانده چیزی تولید می کنیم و عموما در مقوله هایی اظهار هنری داریم که معمولا مخاطبش خودمانیم .یک نو روشتفکری خاص از جنس خودمان.

ساده و راحت بگویم . در چنان قالبی مغلوب شدیم و خودمان هم باور کردیم که واقعا در راه اسلام و نظرات ولایت حرکت می کنیم که نگو و نپرس!!!

آری ، امروز هنر بسیجی و هنرمند بسیجی نیازمند تنفسی تازه در فضایی بزرگ و کلان برای تبیین جامعه ی نمونه اسلامی است.

 جامعه ای که غیر از مسائل کلان سیاسی چیزهای دیگری هم برای اندیشیدن و ایده دادن دارد.

حالا نوبت شماست که درباره هنر خوبی ها و امید بیشتر بگویید و آنرا مطالبه کنید
نام:
ایمیل:
* نظر: