شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
berooz
۱۰:۳۸:۴۹
کد خبر: ۲۶۲۰۲
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۱:۳۷
دکتر جهاندار مهرافشا :
اه موسیقی نه واحد و نه طبیعی است و نه حتی لزوما در قواعد ترکیب اواهی موسیقی یافت می شود که هلمهولتس دانشمند المانی چنان عالی انها را استخراج کرد بلکه بسیار متنوع متغیر و ابتکاری است ( الکساندر جی – الیس )
 به گزارش سازمان بسیج هنرمندان فارس ، دکتر جهاندار مهرافشا هنرمند و قهرمان ورزشی استان و عضو انجمن آواها و نواهای این سازمان مقاله ای با عنوان :

"موسیقی ترکی – مغولی و مراغی

اهل عمل – مباشران – بخشیان و موسیقی انها – نظام موسیقیایی ترکی و مغولی

سازهای خنیایی و ترکی – مغولی"

را در اختیار خبرنگار این سازمان قرار داده است که در ادامه می خوانید.

موسیقی انچنان به طور طبیعی با ما یگانه است که حتی اگر بخواهیم نمی توانیم از ان رهایی یابیم ( بوئتیوس فیلسوف رومی )

/. از انجا که موسیقی تنها زبانی است که از مشخصه های متناقص قابل درک بودن و ترجمه ناپذیری به طور توامان برخوردار است خالق ان موجودی قابل مقایسه با خدایان محسوب می شود و موسیقی خود به تنهایی بزرگترین معمای معرفت بشری است .. ( کلود لوی اشتراوس مردم شناس فرانسوی )

/. نگرشهای انسان و بخصوص شیوه های تفکر او درباره جهان حاصل رقص و اواز هستند ..( جان بلکینگ )

/. گاه موسیقی نه واحد و نه طبیعی است و نه حتی لزوما در قواعد ترکیب اواهی موسیقی یافت می شود که هلمهولتس دانشمند المانی چنان عالی انها را استخراج کرد بلکه بسیار متنوع متغیر و ابتکاری است ( الکساندر جی – الیس )

/. مردم اغلب شاکی اند که موسیقی انقدر ابهام الود است که انان را دستخوش این تردید می کند که به چه چیزی باید بیاندیشند حال انکه کلمات برای همه قابل فهم است اما به نظر می رسد برای من دقیقا عکس ان صادق است ..( فلیکس مندلسون )

/. موسیقی عالیترین چیزی است که فنا پذیران می شناسند و همه انچه در عالم سفلی از بهشت نصیب ما شده است .. ( جورف ادیسن شاعر و نویسنده انگلیسی )

/. موسیقی انسان هارمونی و هماهنگی درونی است که می تواند برای هر که به تامل در خویشتن روی می اورد شناخته شده باشد .. ( جیوز فوزارلینو اهنگساز ایتالیایی )

موسیقی بدون تردید فراتر از ان که تنها دستیاری برای شعر باشد یک هنر مستقل و در حقیقت از همه هنرها موثر تر است و از اینرو تماما از طریق سرچشمه ها ی درونی به اهداف خودنائل میشود .. ( ارتور شوپنهاور )

/. هنر و نه هیچ چیز دیگر واسطه سترگ ممکن ساختن زندگی جذبه شگرف حیات و محرک عظیم زندگی است ( فردریک نیچه )

هدف تمام فعالیتهای اندیشمندانه از جمله علم – فلسفه و هنر جست و جوی وحدت در میان دگر سانی یا گوناگونی و نظم در میان پیچیدگی و یا در هم امیختگی است – وظیفه غایی انها ایجاد ترکیب مناسب و هماهنگی از عناصر گوناگون در قالب یک طرح یا تصویر کلی است ( دی- ای – برلین )

موسیقی ترکی – مغولی و مراغی

استاد مراغی در اثار خود به گونه ای  از موسیقی ترکان – مغولان و اهل ختام نام می برد که گویی اقوام مذکور وجوه مشترکی باهم داشته اند – در طی تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی اسیای مرکزی و شرق اسیا تا چین شمالی اشتراکات زیادی در موسیقی این مناطق شکل گرفته است . دوران حیات عبدالقادر مراغی 838 ق مقارن با فروپاشی حکومت ایلخانی 654- 750 ق و انشعابات انها در قلمرو سرزمین ایران بود که یکی از مهمترین این سلسله های منطقه ای ال جلایر 740/836 ق بودند .

مراغی در ملازمت دو تن از سلاطین این سلسله یعنی سلطان حسین جلایر 776/784ق و سلطان احمد جلایر 784/813 ق بود .. دیری نپایید که تیمور موفق به سرکوبی این حکومتهای محلی شد و سلسله تیموریان – گورکانیان  را بنیان نهاد  771/911 ق ... تیمور در سال 795 قمری استاد مراغی را با خود به سمرقند برد بنابراین زندگی استاد در دوران دو سلسله از مغولان ایرانی شده و مغولان ترک شده یعنی ال جلایر و تیموریان و گورکانیان سپری شد و شواهد زیادی موجود است که بیشتر اطلاعات اواز موسیقی ترکی و مغولی به دوران دوم بر می گردد .

مراغی مدتی در دربارهای تیمور و فرزندش میرانشاه که در تبریز حکومت می کرد و همچنین شاهرخ نوه تیمور در هرات بود ..

درباره استاد مراغی و حضور ایشان در مجالس انان چنین نوشته اند :

رامشگران خوش الحان اوتار عشرت اثار شد  رغو و تیغان نواخته و نغمه سرایان شیرین زبان از جمله خواجه عبدالقادر ماهر که از نوادر زمان و یگانه دوران است به اهنگ عود و چنگ زمزمه عاشقانه این ترانه در عالم انداخته ..

استاد مراغی در جامع الالحان می فرماید  اهل ختای و مباشران این موسیقی را دیده است وی همچنین می نویسد که می توانسته یاتوغان ( ساز ختایی ) را با هر دو دست که شیوه ابتکاری خود او بوده بنوازد . بنابراین استاد با موسیقی نظری و عملی ختایی اشنایی داشته است ..

اهل عمل – مباشران- بخشیان و موسیقی انها

استاد علاوه بر ذکر نام اهل ختای و مباشران به بخشیان اتراک نیز اشاره داشته . اصطلاح بخشی را ترکهای اویغور از چینیان اخذ کرده اند که اصل ان در زبان چینی poshih به معنای عالم- فاضل و دانشمند است .. این اصطلاح را ترکان اویغور در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی وارد ادبیات مغولی کردند و مغولها در ادبیات ایرانی و ترکی انرا نفوذ دادند ..

چنگیز خان 624 ق سرپرستی یک هیئت سیاسی را به نوازنده مورد علاقه اش ارگوسان که سازی از خوانواده مجرورات می نواخت سپرد ..وی همچنین خواننده بخشی بود که ارغوان خان 663/680 ق حاکم ایران به همراه پیامی نزد فیلیپ خوب به فرانسه فرستاد . بنابراین خوانندگان مذکور در دوران ایلخانی نیز در ایران فعالیت می کرده اند ..

در مورد بخشیها ذکر شده که انها نوازنده – خواننده و داستان سرا بوده اند انها هم اکنون در قاراقالپاقستان واقع در ازبکستان کنونی – ترکمنستان و در خراسان ایران هستند . موسیقی اوازی معاصر مغولستان به سه گونه مهم اوازی تقسیم میشود که نخستین انها اوازی حماسی است . نوع تاریخی اوازهای حماسی جنبه های افسانه ای و تاریخی دارد ..

استاد انچه را بخشیان ترک در سه مقام عشاق – نوا و بوسلیک اجرا می کردند چنین شرح می دهد  " انچه از الات استخراج کنند انها را کوکها خوانند و انچه به حلق تلحن کنند ایر و دوله خوانند " احتمالا سه جنبه مذکور همان سه جنبه مجریان موسیقی حماسی مغولی امروز باشد که می خوانند – داستان نقل می کنند و با ساز خویش انرا همراهی می کنند ..

استاد در کنز الالحان (لطفا توجه کنید این نسخه خطی کنز الالحان که بنده دیدم با جامع الالحان فرق می کند – بعضی این دو اثر را باهم اشتباه می گیرند .. مهرافشا ) می فرماید :

در مورد کوکها اسامی کوکها رانقل می کند و انگاه بر کوکها ابیات مغولی می خواند . پس کوکها با خواندن همراه بوده اند . استاد از سه اصطلاح فوق بسیار روی تشریح کوک تاکید داشته در اصطلاح ایشان :

کوک جمعی نغمات را گویند بر دوری از ادوار ابقاعی و انرا به اسمی مخصوص کرده

استاد در ادامه می فرماید :

اما کوکهای مغول نزد اهل ختای سیصدو شصت و شش است بر عدد ایام سال که هر روز در مجلس پادشاه قا ان ( شاه مغول ) به عرض میرسانده اند ..

در میان این کوکها نه کوک اعظم به نام بیسون کوک وجودداشته است . این نه کوک اعظم را هر روز نزد قا ان اجرا می کرده اند .

در منابع متعدد حقیر مطالب زیادی ندیدم . در جایی خواندم که اولوق  ulugh به معنای بزرگ است . اصلان به معنای شیر و مصحف ارسلان  است . ارسلان هم به معنی پلنگ در دهخدا بود . استاد ذکر می کند که احسن کوکها – ارسلان چپ است ..

تای tay  پسوندی است در زبان مغولی برای مشخص کردن ریشه یا تبار قومی که برای چنتای به کار رفته است . احتمال می رود این کوک داستانی قومی داشته باشد . میتوان حدس زد که کوک  قوتاتغو نیز همان منظومه قوتادقوبیلیگ به معنی علمی که خوشبختی می اورد بوده که یوسف از اهالی بلاساغون شهری در نزدیکی کاشغر در استان سین کیانگ چین از فراش خلوتان خان کاشغر در ترکستان شرقی استان سین کیانگ چین انرا در سال 462 قمری سروده است . این اثر منظومه اخلاقی به زبان ترمی درباره پادشاهی افسانه ای به نام بلیگ است که تجسم عدالت بوده است ..  در این اثر دیگر فضیلتها را وزیر و پسر و برادرش تجسم کرده اند .

قوتادقوبیلیگ دیگری نیز در دوران مغول به عنوان مجموعه ای از کلمات قصار منسوب  به چنگیزخان مغول 624 ق وجودداشته که در امپراطوری  مغول و دولتهای بعد از ان مانند ماخذ قانون بوده است .

استاد نقل می فرمایند که بحر کوک  قوتاتغو متقارب است . بنابراین وزن ایین منظومه بر اساس ( فعولن – فعولن – فعولن – فعولن ) بوده و ظاهرا کاربرد این وزن در مجموعه های حماسی رایج بوده است ..

شاهنامه فردوسی نیز بر وزن متقارن محذوف سروده شده است .. ( فعولن – فعولن – فعولن – فعل ) .. استاد در مورد این کوک می فرماید :

اما قوتاتغو –و ان بحر متقارب است و به سه نقره و هفت دیگر زمان تا ده بیاورند ..

از سخنان استاد در مورد بحر واتانین قوتاتغو می توان چنین استنباط کرد که ملائک کار نوازنده سه جزء نخست ( تنن – تن – تنن ) اتانین بوده است که عدد سه نقره همان تنن و عدد هفت همان ( تن – تنن – تن ) بوده که جمعا ده نقره میشده است .. به عبارت دیگر وزن منظومه بحر متقارب کامل نبود است و می توان انرا چنین پنداشت  " فعولن فعولن "

در برهان قاطع دیدم دوله ( با ضم اول و سکون ثانی ) به معنای مویه و ناله سگ ذکر شده است . بادر نظر گرفتن اینکه خوانندگان موسیقی مغولی معاصر از ناله های حیوانات شکار شده تقلید می کنند شاید معنای مذکور چندان بی ارتباط با این موضوع نباشد ..

نظام موسیقیایی – مغولی

نظام مدال

استاد در مورد مدهای ترکی – مغولی – چنین می گوید :

اما اهل ختای و مباشران که در این زماندیدیم استخراج دور عشاق و نوا و بوسلیک می کردند عشاق و نوای و بوسلیک امزجه اتراک است برای انکه تاثیر انها در نفس شجاعت است و تلحین و ترنم اتراک و مغول در ان سه دایره باشد

مقام عشاق :  پرده –پرده- نیم پرده- پرده- پرده- نیم پرده- پرده

مقام نوا :  پرده – نیم پرده پ پرده پ پرده – نیم پرده – پرده – پرده

مقام بوسلیک : نیم پرده – پرده – پرده – نیمپرده –پرده – پرده –پرده

استاد محدوده فواصل و اسامی گام کلی در یک اکتاو را که هیجده نغمه ( نت ابجدی ) و هفده فاصله بوده را در اثار خود شرح داده است فواصل سه مقام عشاق – نوا – بوسلیک بر مبنای پرده کامل 204 سنت و نیم پرده 90سنت شکل گرفته و فواصل گام سهمد مذکور به قراری است که توضیح دادم /...

نکات مشترک فواصل گام  سه وذکور اینچنین است :

/. هرسه مقام از هشت نغمه ( نت ) و هفت فاصله دیاتنیک برخوردارند

/. دو دانگ نخست هر سه مد مذکور متحد الشکل است

/. در انتهای مدهای سه گانه یک پرده مشاهده میشود

/. نحوه قرار گرفتن پرده ها و نیم پرده ای دانگهای مدهای سه گانه بر اساس نظام معینی تبیین شده که نشان دهنده برخوردار بودن نحوه چیدمان اشل صوتی مدهای مذکور از قوانینی منسجم است ..

اگر بنیان موسیقی ترکی مغولی بر اساس فواصل مدهای سه گانه شکل گرفته باشد گام کلی مدهای سه گانه  قرار گرفته در فواصل :

مطلق ( دو ) طنینی (ر) ذیالاربع (فا) ذی الخمس (سل ) ذیالکل ( دو ) که در اصطخاب کوک سازها به کار می رفته اند ..

استاد مجموع جمعها را دو نوع می داند ...

/. جموع ناقصه ( تتراکرد – پنتاکرد ) انها را دایره نمی دانستند

/. جموع کامله ( یک اکتاو کامل ) مانند دوازده مقام دوران استاد

نظام متریک ریتمیک

این نظام مبتنی بر کمیت زمانهای کوتاه و بلند بوده است زیرا استاد به صراحت از ادوار ایقاعی مخمس و رمل نام برده است . استاد در خاتمه جامع الالحان پس از ذکر هفت کوک اعظم از نه کوک اعظم درباره ادوار ایقاعی کوکها می فرماید :

اکثر این کوکها در دور مخمس می باشد و بعضی در دور رمل

در نسخه خطی شرح ادوار در مورد اولوق کوک می فرماید :

اما اولوق کوک اول دور رمل اغاز کند و به هر دوری زمان را اخف سازد در اخر چنان سریع شود که به دور مضاعف مخمس مبدل گردد بواقی کوکها ایشان در دور مخمس باشد ..

دورهای رمل و مخمس مضاعف عبارتند از :

رمل – تن- تن – تنن – تنن

مخمس مضاعف – تنن- تننن تنن تن تننن تننننن تنننننن

استاد مخمس مضاعف را در فصل ادوار ایقاعی اثارش زیاد شرح نداده امامی توان چنین پنداشت که اسانترین دگره از اتانین یک دور ایقاعی تبدیل یک حرف ساکن به متحرک یا بالعکس است . بنابراین اگر اولین حرف ساکن دور رمل متحرک شود و به عبارت دیگر سبب خفیف ( تن ) به سبب ثقیل ( تن ) تبدیل شود دور رمل ( تن- تن – تننن- تننن – تننن- تننن- تننن )

با سه جزء نخست دور مخمس مضاعف ( تننن – تننن- تننن) یکسان میشود . چنین استنباط میشود که نوازنده باید اجرای هر دو را به تدریج سرعت بخشد تا زمان یک دور کامل رمل با زمان اجرای یک دور کامل مخمس مضاعف یکسان شود ..

موضوع فوق تقریبا شبیه به اجرای توام ثقیل ثانی با خفیف ثقیل است که استاد دستور می دهد که خفیف ثقیل را باید سریعتر اجرا کرد تا ایقاعگر دوم از شخص اول عقب نماند می توان گفت :

هر کوک وابسته به یک دور ایقاعی نبوده و در فرایند اجرایی هر کوک از دیگر دورهای ایقاعی و دگره های انها استفاده میشده است و در هنگام اجرا سرعت نواختن کوکها می توانسته به تدریج تغیر کند ..

سازهای ختایی و ترکی – مغولی

استاد مراغی در اثار خود در بحث سازهای ختایی به گروه سازهای ذوات الاوتار همچون شدرغو پیپا – یاتاغون و گروه سازهای  ذوات النفح- مانند چپچیق اشاره کرده است . اظهارات استاد حاکی از ان است که سازهای ختای در دوران حکومت تیموریان در اسیای میانه نیز رواج داشته اند ایشان سخنی در این زمینه که طنبوره ترکی – مغولی  در ختا نیز رواج داشته به میان نیاورده از این رو می توان استنباط کرد که حوزه کاربرد این ساز در محدوده اسیای میانه بوده است و احتمالا مغولان پس از غلبه بر این منطقه از ان استفاده کرده اند .

شدرغو

هم اکنون سازی به نام shudraga نواخته میشود که نام چینی ان sanhsien یا sanxian ذکر شده است .

الف/ شدراگا .. شدرغو در چین و مغولستان کنونی نواخته میشود . شکل ظاهری شدرغوی رایج در اسیای مرکزی در دوران استاد با شدرغوی فعلی تفاوت داشته و شبیه نوعی سه تار و یا تنبور است ..

ب/ سوگودو .. نوع دیگر ساز چینی است که شکل ظاهری ان با توضیحات استاد درمورد شدرغو تطبیق می کند

نخستین بار این ساز در دوره سلسله هان 206 ق از میلاد – 220 بعداز میلاد / در چین ظهور کرده و انواع مختلفی دارد  . نوع کوچک ان در چین مرکزی  و دو نوع بزرگ اندر چین شمالی  و جنوبی رواج داشته است .. تاریخچه این ساز به دوران حکومت سلسله مغولی یوان  ( 1279 – 1368 م ) در چین باز می گردد و نوعی از ان از نظر ظاهری  دستان – ساعد – جعبه طنینی و تعداد وترها شبیه سه تار و یا طنبور رایج در اسیای مرکزی است .

استاد در مورد شدرغو می فرماید :

بر ان چهار وتر بندند و ان سازی بود که کاسه ان طولانی که بر نصف روی ان پوست کشیده باشند و سر وتر ان را به طریق سه وتر عود ساز کنند . مصطخب به شد معهود ..

از محتوای کلام استاد چنین بر می اید که اصطخاب یا کوک ساز شدرغو بر این اساس بوده است  :

وتر بم دو – وتر مثلث فا – وتر مثناسی بمل – وتر زیر .ر. –

استاد گفته که اهل ختا با ساز شدرغو به اجرای کوکها می پرداخته اند بنابراین این ساز مهمترین ساز ختایی در اجرای کوکهاست ..

پیپا

استاد در مورد پیپا ذکر می کند که اهل ختا این ساز را بسیار در عمل می اورده اند . بر اساس اظهارات استاد پیپا در عصر او در اسیای میانه نواخته میشده است . استاد در مورد ساختمان این ساز می نویسد :

کاسه ان را عمیق نسازند بلکه کمتر از عمق الاتی دیگر باشد و عمق جوف ( شکم و درون هر چیز را جوف گویند ) ان قریب چهار انگشت باشد و بر سطح ان چوب پوشانده و بر ان چهار وتر بندند ..

وتر بم دو – مثلث سل – وتر مثنافا – وتر زیر دو

یاتوغان

یاتوغان اکنون در مغولستان نواخته میشود در حالیکه در اسیای میانه دیگر وجود ندارد . این ساز به زبان مغولیyatagو به زبان چینی  cheng  نامیده میشود . استاددر مورد ساختمان ان می نویسد :

و ان بر شکل چوب درازی باشد مثلا یک شبر ( وجب ) عرض ان یک گز ونیم شرعی بود و عمق جوف ( درون ) ان قریب چهار انگشت و بر سطح چوب باشد و بر ان پانزده وتر معزده بندند و در وسط اوتار خرکها بندند که به تحریک ان اصطخاب ( کوک ) مطلقات ان اوتار کنند و ان هم از مطلقات است و انها را به انامل ( سر انگشتان ) دست راست حس ( لمس کردن ) کنند و به انامل دست چپ بعضی اوتار را که احتیاج به گرفت باشد قدر حاجت فرو گیرند تا اهنگ تیز شود و تغییر اوتار ان به فرو گرفتن اوتار تحریک و خرکهای ان کنند و اگر مباشران ان ساز ماهر باشند در این فن خرکها را چنان تعبیه کنند که از طرفین خرکها استخراج ادوار ممکن بود کردن ..

همانگونه که ذکر شد استاد نواختن این ساز رابا هر دو دست داشته است .

چبچیق

بر اساس اظهارات استاد این ساز شبیه  به ساز شنگ چینی یا همان  ... ژاپنی است . استاد در مرد ساختار این ساز می فرماید :

 و ان را موسیقیار ختایی خوانند و انچنان بود که  نایهارا بر یکدیگر چفسانند  ( چسبانند ) و در تحت انها سقب ( سوراخ ) باشد و چندی از انها در حالت تلحین مسموع شوند معا و انرا انبونه بودمثل لوله افتابه که نفخ در ان دمند و از ان در همه نایها رود . چون نفح در ان جوفها رود هر کدام ثقبه جوفی را که نافع خواهد گشاید و انچه فرو گیرد و از انها استخراج الحان کنند .. به نظر می رسد که با انقراض حکومتهای مغولی کاربرداین ساز در حوزه اسیای میانه منسوخ شده است ..

طنبوره ترکی – مغولی

استاداین ساز را یکبار طنبوره مغولی و بار دیگر طنبوره ترکی ذکر کرده است و در محدوده سمرقند و بخارا بسیار می نواختند . استاد در مورد ساختار این ساز می نویسد :

و ان سازی بود که کاسه و سطح ان اضر باشد از کاسه و سطح طنبور و سطح طنبور شروانیان و ساعد ان اطول بود از ساعد شروانیان و سطح ان هموار بود  و بعضی بر ان دو وتر بندند  و بعضی سه وتر و ان به حسب اقتضای اراغدت مباشران است .

کوک وترهای این ساز به این صورت است  : وتر بم دو – وتر زیر فا – به نظر میرسد که طنبور دوتار بخشیان ازبکستان امروز باقی مانده همان طنبور ترکی مغولی ذکر شده  در اثار استاد باشد ..

خوب اهالی موسیقی و خوانندگان علاقه مند خسته نباشید .

تصمیم داشتم از عود که قبلا بدان اشاره ای کردم و هم خوانواده های ان چون بربط/ طرب الفتح / طرب رود / شتر غو یا شتر غو یا شدرغو / پیپا یا پی ئی / یا ایا پیپه / شاهرود / مغنی / طرب انگیز / باندورا یا پاندورا / بزق / رود جامه / کبزا / وبیوا /  بنویسم اما چون نمی خواهم انرا خلاصه کنم و سعی در توضیح مفصل انها دارم  لذا اگر این مقاله را با دقت خواندید و انشا الله مقبول افتاد در مقاله بعدی منتظرانها باشید ..

امیدورام مقبول ایزد یکتا و خوانندگان گرامی بخصوص اهالی موسیقی بوده باشد

نام:
ایمیل:
* نظر: