برخي به افراد مذهبي يا طلاب مي گويند شما براي مذهبي بودن خود تلاش نکرده ايد، مذهبي بودن ژنتيکي است.
مولوي در تمثيل
کاربردي ما را به حقيقت اراده و اختيارمان آگاه مي سازد. تا با اين دانش و آگاهي،
قدرت مديريت بيشتري بر هيجان ها و رفتار و افکارمان بيابيم که گفته اند: «توانا
بود هر که دانا بود.» شخصي به باغي رفت و شروع کرد به خوردن ميوه. صاحب باغ آمد و
گفت: اينجا چه مي کني؟ گفت: مي بيني که دارم ميوه مي خورم. صاحب باغ گفت: بدون اجازة
من؟
او
گفت: اجازه براي چه؟ من از خودم اختياري ندارم. بندة خدا هستم و از باغ خدا ميوه
مي خورد. صاحب باغ که ديد او با هيچ دليل و برهاني حق را قبول نمي کند از بحث
فلسفي منصرف شد و او را محکم بست و با چوب به کمر و ساق پاهايش مي زد. گفت: از خدا
شرم کن. چرا من را مي زني؟ گفت: تو که دليلش را گفتي؟ ما انسان ها از خودمان
اختياري نداريم. من هم بندة خدا هستم که با چوبش بر پشت بندة ديگرش مي زنم. مرد
داد زد: بس کن، نزن. غلط کردم بابا. کي گفته ما مجبوريم؟
ما
اختيار داريم بد جوري هم اختيار داريم. بله اگر ما اراده و اختيار نداشتيم پشيمان
شدن از گناهان و خطاها، عذاب وجدان در خطاها، وعده و وعيد بهشت و قيامت، و عقاب و
پاداش الهي، دعوت انبيا الهي و...بي معنا بود. اختيار آن قدر مهم است که روز قيامت
وقتي افراد جهنمي مي گويد: من گناهکار نيستم، تقصير شيطان بود. شيطان به انسان خطا
کار مي گويد: من تو را مجبور نکردم. من فقط به گناه دعوتت کردم، ولي تو با سر
دويدي. مولانا بسيار زيبا مختار بودن انسان را در قالب داستاني بالا تمثيل بيان
کرده است.
تذکر:
اگر رسيدن به کمالات اخلاقي ژنتيکي بود. اگر از دو برادر دوقلو يکي مذهبي باشد،
دومي هم الزاما بايد مذهبي باشد در حالي که اين گونه نيست.
انتهای پیام/224224
منبع:سازمان بسیج طلاب فارس