وی بعد از اخذ دیپلم به دلیل اشتیاق زیادی که
برای انتقال مفاهیم و ارزشهای
دینی به بچهها داشت، وارد عرصه تدریس شد و شغل معلمی را برگزید .او در کنار تدریس با دانشآموزان به ورزش و
کوهنوردی میپرداخت و تلاش میکرد
در کنار درس مفاهیم دینی را به دانشآموزان منتقل کند. این در حالی بود که در آن دوران خفقان و ضد دینی که رژیم شاه
به وجود آورده بود، دست زدن به
این کارها جرأت بالایی را میطلبید.
یکی از رفتارهایی که او را از همسالانش متمایز
میکرد شجاعت خارج
از تصور بود. در دوران ابتدایی در مسابقات کشتی در استان قهرمان میشود. وقتی در مراسمی با حضور مسئولین استان
میخواهند مدال و جایزه به او
بدهند، شهید بر خلاف مرسوم وقتی اسم شاه آورده میشود تنها کسی است که در آن سالن از جایش بلند نمیشود و در آن سن
کودکی به عظمت و جلال پوشالی حکومت
شاه بیاعتنایی میکند.
جنگ که شروع شد شهید رجبپور کوچک ترین تردیدی
به خود راه نداد و از
همان روزهای اول وارد جنگ شد. او گردان پیاده را که در دفاع مقدس اصلیترین کار جنگ را به عهده داشت انتخاب کرد
و در طول حضورش در جنگ آنچنان
رشادت ها و جانفشانیهایی از خود نشان داد که پس از مدتی که از حضورش در جبهه میگذشت به فرماندهی گردان امام
سجاد(ع) که یکی از گردانهای عملیاتی
و شاخص تیپ 44 قمربنیهاشم(ع) بود، رسید. در هر عملیاتی که گردان امام سجاد(ع) به فرماندهی شهید رجبپور حضور
داشت، دشمن میدانست که چارهایی
جز قبول شکست و فرار ندارد. او در عملیات زیادی حماسه آفرینیهای فراوانی از خود نشان داد و سرانجام در عملیات
کربلای 5 به آرزوی دیرینهاش رسید و با پروپال خونین به آسمان رفت تا در
کنار سالار شهیدان نظارهگر پیشرفت
و بالندگی انقلاب خمینی کبیر باشد.
وصیت شهید:
شما از کارمندان دولت بخود آیید که اگر برای رضای خدا کار را انجام ندهید فردای قیامت پست و ریاست در کار نیست و شما را عذابی سخت در انتظار است.