گزارش
برگزاری کارگاه آموزشی دفتربررسی وتاییدمحصولات فرهنگی
حوزه نمایندگی ولی فقیه درسپاه ناحیه ممسنی برگزارکرد
boletبرگزاری کارگاه آموزشی دفتربررسی وتاییدمحصولات فرهنگی
اولین مراسم صبحگاه پایوران سپاه ناحیه نورآباد در جوار قبر شهید
boletاولین مراسم صبحگاه پایوران سپاه ناحیه نورآباد در جوار قبر شهید گمنام برگزار شد
کد خبر: ۳۲۱۲۴
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۹
هیچ کس فکر نمی‌کرد کودک متولّد شده در سال ۱۳۴۰ در روستای دهک ممسنی به نام ضرغام امیری، روزی سردارِ جبهه‌ها شود و با افتخار با خدا ملاقات کند.

بسته‌ی پستی را که گرفت، با احتیاط شروع به باز کردنش نمود. یک نهج‌البلاغه که در صفحه ی اولش قید شده‌بود: «برای ضرغام امیری. » امضای آیت‌الله مدنی را که دید، بی اختیار لبخندی زد و گذشته را مرور کرد.

آیت‌الله مدنی را رژیم شاهنشاهی به نورآباد ممسنی تبعید کرده بود و این برای جوانان انقلابی هدیه‌ای الهی بود؛ زیرا موجب شد تا جوانان با بینش وسیع و اطلاعات مذهبی، دیگران را از اهداف انقلاب آگاه کنند و ضرغام هم یکی از کسانی بود که در آن مجالس شرکت می کرد.


پس از مدتی معلوم شد که کلاس های مخفی آیت‌الله مدنی از دید جاسوسان پنهان نمانده؛ چرا که ژاندارمری وقت به سراغ شرکت‌کنندگان در آن کلاس‌ها رفت و آنان را مورد تعقیب و ضرب و شتم قرارداد. پس از پیروزی انقلاب، آیت‌الله مدنی به قم مراجعت کرد و ضرغام هم موفق به اخذ مدرک دیپلم در نورآباد ممسنی شد. مدتی بعد آیت‌الله مدنی این نهج البلاغه را همراه با یک دعوت نامه برای کسب علم و معرفت در حوزه‌ی علمیه ی قم برای ضرغام فرستاد. دوست داشت برود، اما مشکلات گوناگون مثل فقر اقتصادی که گریبان‌گیر اکثریت مردم بود، او را از این موقعیت محروم ساخت و نگذاشت به دعوت شهید محراب پاسخ مثبت بدهد.

هر چند که این موقعیت را از دست داد اما فرصتی دیگر برایش مهیا شد و آن کسب علم و معرفت و تجربه‌ی عملی در میان سربازان اسلام بود. رشادت‌ها و فداکاری‌هایش در تیپ ۲ سلماس موجب شد تا فرماندهی پیشمرگان کُرد سپاه را بر عهده‌اش بگذارند. مسئولیت سنگین فرماندهی این گروه را در شرایط دشوار جبهه‌های غرب با درایت و زیرکی و مهارت به پایان رسانید و پس از آن به فرماندهی گردان محمد رسول الله (ص) برگزیده شد و به جنگ با دشمنان داخلی پرداخت.


می دانست برای سرش جایزه گذاشته‌اند و همیشه با لبخند می‌گفت: «جمجمه را به خدا سپرده‌ایم.» در آزادسازی تپه‌ی کله قندی، رشادت و فداکاری‌هایش چشمگیر بود و به همین دلیل از سوی مقامات آذربایجان غربی مورد تقدیر قرار گرفت؛ اما او به دنبال پاداش دنیوی نبود و می‌خواست با خدا ملاقات کند و این سعادت عظیم را در ارتفاعات کردستان به دست آورد و به دیدار خدا شتافت.


هیچ کس فکر نمی‌کرد کودک متولّد شده در سال ۱۳۴۰ در روستای دهک ممسنی، روزی سردارِ جبهه‌ها شود و با افتخار با خدا ملاقات کند.

پایان گزارش /224224

برچسب ها: ممسنی
نام:
ایمیل:
* نظر: