بسیج هنرمندان فارس_ در گفتار پیش به بیان هنر
در اندیشگاه دانشمندان مسلمان پرداختیم. در ادامه هنر را از دیدگاه دیگر
اندیشمندان مسلمان معاصر ذکر خواهیم نمود.
آیتالله شهید مرتضی مطهری(ره)
هر چند استاد مطهری در هیچ یک از
آثار خود بحث مستقلی در مورد هنر نیاورده است، اما با این همه نمیتوان دغدغه ایشان
پیرامون هنر را نادیده گرفت؛ چه آنکه در لابهلای مباحث گوناگون میتوان به بازخوانی
اندیشه ایشان در مورد موضوع مذکور پرداخت. اگر بخواهیم به تبیین هنر از نگاه استاد
شهید بپردازیم، بیگمان باید به مقوله زیباییشناسی از دیدگاه ایشان بپردازیم؛ چرا
که هنر از منظر استاد، در شاکله زیبایی معنا می یابد.
شهید مطهری فهم و شناخت حقیقت
(زیبایی) را به عنوان قدر جامع همه هنرها
که ذاتی آنها نیز هست، لازم میداند. از دیدگاه شهید «هنر نوعی از زیبایی است».(1)
به نظر استاد مطهری، چیستی زیبایی، همانند چیستی
هنر بر کسی شناخته شده نیست.(2) از نظر
ایشان، زیبایی منحصر به زیبایی یک انسان، آن هم زیبایی که در جنس مخالف از یکدیگر درک
می کنند، نیست و خاطر نشان میسازد: «کسی که زیبایی را منحصراً در شهوت جنسی درک میکند،
در حقیقت زیبایی را درک نمیکند.»(3)
در باور ایشان، زیبایی برای انسان
موضوعیت دارد.(4)
لذتجویی؛ از انگیزههای توجه انسان
به زیبایی است. انسان زیباییهای طبیعت را دوست دارد و از دیدن آب صاف و زلال، دریا،
منظرههای خیلی عالی طبیعی، آسمان، افق و کوهها لذت میبرد.(5)
این لذت فراتر از لذت جسمانی است. لذات روحانی با
فکر و تأمل همراه است و اختصاص به اشخاص آموزش دیده، متفکر و سعادتمند دارد. شهید مطهری
این گرایش به زیبایی واحساس لذت از آن را، امری فطری و ذاتی آدمی میداند. از نظر او،
این گرایش در هر دو بعد آن؛ یعنی زیباییدوستی و زیباییآفرینی، در انسان وجود دارد.
هیچکس نیست که این حس را نداشته باشد.(6)
استاد؛ جلوههای زیباییآفرینی
انسان را گوناگون میداند و مینویسد: انسان لباس هم که میپوشد، کوشش میکند تا حدی
که برایش ممکن باشد، وضع زیباتری برای خودش به وجود بیاورد.»(7)
شهید مطهری آرامشِ خاطرِ یک هنرمند را موجب خلق زیبایی
دانسته و میگوید: «یک هنرمند باید زندگیاش آسوده و مرفه باشد تا بتواند فکرش متمرکز
در کار هنر باشد و الّا آدمی که از یک طرف از صبح تا غروب یک کار سنگین بدنی میکند،
بدیهی است که دیگر شب نمیتواند چند ساعت کار علمی یا هنری بکند. این است که جامعههایی
که مردمش دائماً درگیر معیشت هستند، در میان آن هنر و علم رشد نمیکند، چون فراغتی
برای آن ندارند.»(8)
شهید مطهری پرورش حس زیبایی در
بشر را موجب تعالی دانسته و خاطرنشان میکند: «باید حس زیبایی را در بشر پرورش داد.
بشر اگر زیبایی مکارم اخلاق و اخلاق کریمانه و بزرگوارانه را حس کند، دروغ نمیگوید
و خیانت نمیکند. علت این که بعضی از افراد دروغگویند این است که زیبایی راستی را
درک نکردهاند. علت این که بشر خیانت میکند، این است که زیبایی امانتداری را درک نکرده
است. باید ذوق زیبایی او را پرورش داد تا گذشته از زیباییهای محسوس، زیباییهای معقول
ومعنوی را هم درک کند.»(9)
نتیجه آنکه به باور استاد مطهری،
اسلام انسان را به جمال و زیبایی دعوت کرده است و به جز آیات مختلف قرآن؛ در روایات
نیز پراهمیت تلقی شده است و در کتاب کافی، باب «التجمل و الزینه»(10) به همین منظور آمده است. ایشان پس از آنکه با مطرح
کردن بحث زیباییشناسی به تبیین معنا و مفهوم هنر میپردازد، در سایر نوشتههای خود
اشاراتی به بحث هنر اسلامی و هنر ایرانی دارد.
استاد مطهری یک نمونه از هنر اسلامی
را «معماری اسلامی» دانسته و میگوید: «آنچه بر همه واضح است، این است که شاهکارهای
زیادی در مساجد و مشاهد و مدارس و قرآنها و کتب ادعیه تجلی کرده است. معمارها هنر
خود را در مساجد و مشاهد و مدارس اسلامی بروز دادهاند.»(11) و از بیتوجهی مسلمانان نسبت به حفظ و نگهداری هنر
اصیل اسلامی گلایه میکند: «این مردم نالایق، این افراد غیر رشید، این افرادی که ارزش
هیچ چیزی را درک نمیکنند، ماه رمضان که میشد و بچهها میآمدند قرآن بخوانند، همین
قرآنهای نفیس خطی را در اختیار بچه مکتبیها میگذاشتند.
این بچه ها هم که تازه میخواستند
یاد بگیرند، آنها را ورق ورق و تکه تکه میکردند، وقتی که ورقها پاره میشد، میگفتند
این قرآنها دیگر قابل استفاده نیست و آنها را زیر زمین دفن کنید. حال ببینید چقدر
این قرآنهای نفیس که نشانه ذوق و ایمان و ابتکار هنر پیشینیان بوده است و نشانه تمدن
این قوم و ملت بوده است، نشانه علاقه مفرط مردم به کتاب مقدس مذهبیشان بوده است، میبردند
زیر خاکها دفن میکردند. نمیفهمیدند چه چیزی را دارند دفن میکنند.»(12)
شهید مطهری همچنین از هنر ایرانی
نیز به نیکی یاد کرده و معتقد است: «ایرانیان به تدریج در آفرینشهای هنر اسلامی، از
ملتهای دیگر پیشی گرفتند و با کارهای هنری خود به احساسات مذهبی یاری رساندهاند»(13)
از نظر استاد مطهری، مصادیق هنر
ایرانی از ذوق ایرانی سرچشمه میگیرد، ذوقی که در خدمت اشاعه هنر اصیل اسلامی بوده
است:
«شاهکارهای صنعتی ایران در دوره اسلامی، معماریها، نقاشیها، خوشنویسیها، تذهیبکاریها، خاتمکاریها، کاشیکاریها و معرقسازیها...، بیشتر در زمینههای دینی اسلامی بوده است. گنجینههای قرآن که موزههای گوناگون کشورهای اسلامی و گاه کشورهای غیر اسلامی هست، ارزش هنر ایرانی را در زمینههای اسلامی و در حقیقت جوشش روح اسلامی را در ذوق ایرانی میرساند.»(14)
آیتالله جوادی آملی دام ظله
آنچه میتوان از نگاه آیتالله
جوادی آملی در مورد هنر و مشخصاً هنر دینی مورد واکاوی قرار داد، سه تعریف است که البته
در نهایت، هدف این سه تعریف، به یک مفهوم مشترک منتج میشود. ایشان در یک تعریف، هنر
دینی را یک هنر صادق مینامد: «اگر هنر صادق است؛ الا و لابد آن هنر اسلامی است.»(15)
درجایی دیگر شرط دینی شدن هنر را
پیرو تعلیم و تحقیق بودن آن میداند: «هنر وقتی میتواند دینی و علمی باشد که پیرو
تعلیم باشد و تعلیم نیز پیرو تحقیق باشد. این کار شدنی است، اما نیاز به زمان بیشتری
دارد.»(16) و در تعریف سوم نیز ایشان معتقد است که: «ما تلاشمان در هنرها باید این
باشد که اولاً وقتی با زبان فطرت که بینالمللی است سخن میگوییم، آن معارف دین را
از پرده بیرون بیاوریم و ترسیم بکنیم؛ یعنی معقول را محسوس بکنیم، نه متخیّل را محسوس
بکنیم. معقول و دلپذیر را محسوس بکنیم، نه موهوم را دلپذیر بکنیم. مثلاً همین جریان
یوسف علیهالسلام.
این قصه است و قرآن طوری این قصه
را هنرمندانه ارائه کرده است که جز درس عفاف، چیزی از آن بر نمیآید. قرآن داستان
«زیبایی» را طوری ترسیم میکند که نتیجه آن عفاف است. این میشود «هنر دینی». این،
معقول را محسوس کردن است، نه متخیّل را محسوس کردن، نه موهوم را محسوس کردن.»(17)
این سه تعریف و شاخصه که شامل «صادق بودن»، «پیرو
تعلیم و تحقیق بودن» و «معقول را محسوس کردن» میشود، در نهایت به یک هدف مشترک یعنی
به تعالی رساندن انسان منتج میشود؛ هدفی که از نگاه تیزبین عالمان دینی و عارفان به
عنوان هدف غایی و نهایی هنر دینی به شمار میآید.
آیتالله جوادیآملی نیز هدف هنر
اسلامی را چیزی غیر از این نمیداند.وی هنر اصیل را یک هنر معقول میداند که به دنبال
سعادتبخشی به جامعه است: «ما اگر بتوانیم جامعه را به سمت یک هنر معقول هدایت کنیم،
نیازهای آنها را تأمین کردهایم. نمیدانم شما در آن شبها و روزهای عملیات در خط مقدم
جبهه بودهاید یا نه؟ در آنجا ترانه و آهنگها نبود، مرثیه سیدالشهدا علیهالسلام بود.
این هنر است، هنری که بتواند انسان را از زن و بچه و زندگی و همه و همه منصرف بکند
و جان برکف در اختیار خدا قرار دهد. چه هنری بالاتر از این است؟ هنری که باعث شود کسی
یک لبخندی بزند یا کفی بزند، اینکه هنر نیست.
هنر این است که انسان از کلّ هستی
بگذرد. این با مرثیه تأمین میشود و کشور ما این را نشان داد. این کشور هشت سال با
هنر مرثیه اداره شد. من خودم در متن یک عملیات دیدم که آنجا هر چه هست مرثیه است؛ سرودهای
دیگر در خطهای دوم و سوم و چهارم است. خوب کدام هنر بالاتر از این است که انسان از
همه چیزش بگذرد؟»(18) دقیقاً به همین دلیل
است که آیتالله جوادیآملی برخی برنامههای به ظاهر هنری را یک سری روضهخوانی و تعزیه
مدرن میداند و نه هنر و سینمای اسلامی.(19)
از دیدگاه وی، آفات و آسیبهایی
پیش روی ترقّی هنر اصیل اسلامی وجود دارند که در صورت رفع آنان، جامعه به تعالی خواهد
رسید. دو نمونه از این آفات عبارتند از: عدم وجود محقق در بحث هنر: «در بخش هنر محقق
وجود ندارد، چه برسد به معلم که بتواند حاصل تحقیق این محقق را تعلیم دهد. آنچه در
این بخش وجود دارد، فقط مبلّغ است... تبلیغ باید حاصل تحقیق محقق باشد، اما چون در
بخش هنر، محقق وجود ندارد، باید از مردم تقاضا شود که این نوعی ابتذال است و ابتذال
از رذیلترین رذایل است. ....محصول تبلیغی باید از تعلیم اخذ شود و معلمان باید وامدار
محققان باشند، ولی چون در بخش هنر، دست معلم خالی است، مجبور است این مطالب را از مردم
بگیرد که این همان صنعت است.»(20)
عدم ارایه هنر صادق به جامعه:
«ما اگر بتوانیم از راه صحیح، بشریت را به سمت هنر معقول ببریم، نیازهای هنردوستانه
آنها را تأمین میکنیم و جامعه دیگر از ما توقع هنر کاذب ندارد؛ اگر ما هنر صادق را
ارائه کردیم، قطعاً این طور میشود. مثل اینکه همین الان علما و روحانیون، قشر کمی
هم نیستند، هزاران نفرند که از خواندن غزلهای پیامدار خیلی بیشتر لذت میبرند تا
از خواندنیهای بیپیام.
به این چیزها گوش هم نمیدهند. خود ما هم همینطور هستیم، اما وقتی میبینیم غزلی از حافظ یا سعدی میخواند که پیام دارد، کاملاً گوش میدهیم. ما هم از همین مردم هستیم و همین لذایذ را داریم، ولی وقتی که دین آدم را هدایت کرد به سمت دیگری، این طور میشود. یک درس خوانده، یک عالم؛ از یک غزل دلپذیر پندآموز بیش از آن لذت میبرد که دیگری از یک ترانه. این هست، مطمئن باشید یک متدین از خط خوبی که سورهای از قرآن را ترسیم کرده است، بیشتر لذت میبرد تا دیگری از خط خوبی که تصنیف را نگاشته است.(21)
پی نوشتها:
2. فلسفه اخلاق، ص 55.
3. همان، ص 58.
4. مجموعه آثار، ج3، ص497.
5. همان.
6. همان، صص496 ـ 497.
7. همان.
8. فلسفه تاریخ، ج1، صص115ـ 116.
9. فلسفه اخلاق، ص54.
10. آشنایی با قرآن، ص239.
11. خدمات متقابل ایران و اسلام، صص666
ـ 667.
12. امدادهای غیبی، صص135 ـ 137.
13. ده گفتار، ص220.
14. خدمات متقابل ایران و اسلام، صص666-
667.
15.سخنان در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
کشور www.rasanews.ir.
16. سخنان در دیدار سینماگران مطرح کشور
17. مجله هنر دینی، شماره 1.
18. همان.
19. سخنان در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد
اسلامی کشور www.rasanews.ir.
20. سخنان در دیدار سینماگران مطرح کشورwww.rasanews.ir.
21. مجله هنر دینی، شماره 1.
منبع: فارس