کد خبر: ۴۹۶۲۸
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۱
به قلم استاد صفرپور تبیین شد:
آمریکا همانطور که در افغانستان با حمایت از گروه القاعده و بن لادن ، به دنبال بد جلوه دادن چهره اسلام حقیقی بودند امروزه نیز با حمایت این گروه تکفیری در سوریه و لبنان این حرکت را دنبال می کنند.

به گزارش بسیج اساتید فارس، غلامرضا صفرپور از اساتید دانشگاه آزاد شیراز در رشته غلوم سیاسی به تبیین مسئله تقابل گفتمان ها در منطقه و جهان پرداخته است. 

تقابل گفتمان ها

وی می نویسد: گفتمان انقلاب اسلامی با سه گفتمان در سطح جهان، منطقه و داخل روبروست:

گفتمان انقلاب اسلامی در سطح بین المللی با گفتمان« لیبرالیسم »در سطح منطقه ( غرب آسیا )

با گفتمان” سلفی گری "( اسلام آمریکایی ) و در سطح داخلی با گفتمان "مدرنیته اسلامی” ( تکنوکراسی ) روبروست .

این نوشتار درصدد تجزیه و تحلیل تقابل سه گفتمان ذکر شده با گفتمان انقلاب اسلامی (تمدن اسلامی ) است.

الف  تقابل گفتمان لیبرالیسم با گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی در شرایطی از نظام بین المللی با سیاست نه شرقی نه غربی ،جمهوری اسلامی به پیروزی رسید که جهان از نظر سیاسی بین دو قطب قدرت شرق و غرب تقسیم شده و از نظر فرهنگی نیز دو مکتب کمونیسم و لیبرالیسم بر جهان حاکم بود و از اسلام فقط یک پوسته ظاهری به جامانده و به حاشیه رفته بود .

از این رو سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در اولویت سیاست خارجی غرب به ویژه آمریکا« نماد لیبرالیسم» قرار گرفت . و تا کنون توطئه های رنگارنگ از تهدید سخت گرفته تا نیمه سخت و نرم با تدابیر حضرت امام ( ره ) و مقام معظم رهبری و حضور به موقع مردم بصیر و ولایتمدار با شکست مواجه شد.

با فروپاشی شوروی و به انزوا کشیدن مکتب کمونیسم، با نظریه« برخورد تمدنها» ی هانتینگتون ،غرب طرح اسلام هراسی را کلید زد و با غرور و تکبر شیطانی «نظم نوین جهانی »«دهکده جهانی» با کدخدایی امریکا در جهان و رژیم صهیونیستی در غرب آسیا مطرح و با تئوری پردازی افرادی هم چون«فوکویاماها» پایان تاریخ را لیبرال دمکراسی معرفی و خود را یکه تاز جهان تلقی و معرفی کردند . و یک جنگ سردی را بر علیه اسلام ناب با حادثه مشکوک و مبهم ۱۱ سپتامبر به راه انداختند واز نظر سیاسی – نظامی و تبلیغات رسانه ای شیعه هراسی ،ایران هراسی را در منطقه دامن زدند و اختلاف اعراب و اسرائیل را تبدیل به اختلاف شیعه و سنی کرده و تا حدودی توانستند کشورهای عربی و حتی ترکیه را با خود همراه کنند. ولی امروزه شاهد افول نفوذ غرب و حامیانش و افزایش نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه هستیم .

 

ب– تقابل گفتمان سلفی گری ( اسلام امریکایی ) با انقلاب اسلامی

سلفی گری که تئوری پرداز اصلی آن به علمایی هم چون ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم برمی گردد با قرائتی تنگ نظرانه از اسلام ، دیدگاه خود را حق و دیگر ادیان و مذاهب را باطل و از این رو علمای سلفی به آسانی فتوی به تکفیر سایر مذاهب داد و جان و نوامیس آنان را مباح اعلام می کنند . هر چند که نحله های فکری معتدل تری در بین آنها وجود دارد .

سلفی ها خود را پیرو مکتب اهل حدیث دانسته و به شدت با اهل کلام و شیعه مخالف و حکم به ارتداد و کفر شیعه می دهند .

امروزه سازمان یافته ترین جریان سلفیگری و تکفیری می توان گروههای« القاعده »و داعشبرشمرد .که خود را وارث محمد بن عبد الوهاب می دانند و فتاوی « جهاد النکاح »،مباح دانستن جان و مال و نوامیس دیگر مذاهب «مباح دانستن نکاح با ارحام »و . . . که نه با قرآن و سنت بلکه با عقل هم سازگاری ندارد از این گروه اند.

فجایع آنان در سوریه باعث شده که همرزمان دیروزشان تحمل آنها را نداشته و به کشتن همدیگر می پردازند .

این گروه با دلارهای عربستان و قطر و سلاح و تجهیزات غرب در رکاب آمریکا و رژیم صهیونیستی به مسلمان کشی مشغول هستند.


آمریکا همانطور که در افغانستان با حمایت از گروه القاعده و بن لادن ، به دنبال بد جلوه دادن چهره اسلام حقیقی بودند امروزه نیز با حمایت این گروه تکفیری در سوریه و لبنان این حرکت را دنبال می کنند.

قطعا” در آینده این تروریست ها به کشورهای حامی غرب در منطقه از جمله عربستان و حتی کشورهای غربی روی خواهند آورد . همانطور که طالبان و القاعده با حمایت دولت وقت پاکستان وارد افغانستان شدند . امروزه پاکستا ن از یک طرف با القاعده روبروست و از طرف دیگر با بمباران امریکایی ها به بهانه مبارزه با تروریسم درگیر است.

هر چند که محور عبری– غربی – ترکی و عربی قریب چهارسال است که با حمایت های همه جانبه ( اطلاعاتی – امنیتی – سیاسی – مالی و نظامی ) از این تروریست ها موفق به سقوط دولت قانونی سوریه و تجزیه عراق نشده اند . بلکه امروز موازنه قدرت به نفع محور مقاومت است

ج– تقابل گفتمان مدرنیته اسلامی و انقلاب اسلامی

پایان جنگ و به گل نشستن مکتب کمونیسم بزعم برخی از مدعیان چپ ، کشتی نجات در برابر امپریالیسم و مکتب لیبرالیسم چپی های دیروز ( مجمع روحانیون مبارز ، سازمان مجاهدین انقلاب ، دفتر تحکیم وحدت و . . . )که رقبای سیاسی خود را به نام اسلام امریکایی متهم می کردند از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی با تکنوکرات های لیبرال مسلک رفیق شدند ودر مرکز تحقیقات استراتژِیک ریاست جمهوری   با مدیریت آقای موسوی خوئینی هانسخه توسعه سیاسی و اقتصادی لیبرالیسم در مقابل گقتمان انقلاب اسلامی پیچیدند . که ماموریت اجرای توسعه اقتصادی غرب با مدل بانک جهانی به عهده هاشمی گذاشته وتوسعه سیاسی غرب به دست آقای خاتمی رقم زدند . و در این مدت هشت سال به اصطلاح توسعه سیاسی به بهانه   جامعه مدنی ارزشهای اسلامی یکی پس از دیگری زیر سوال بردند . ودشمنی غرب با گفتمان انقلاب اسلامی را توهم توطئه خوانده و شعار هضم در نظام جهانی به بهانه سیاست تنش زدایی سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دادند و از پلمپ کردن تاسیسات هسته ای گرفته تا نامه ذلت بار آقای خاتمی به رئیس جمهور امریکا و دست کشیدن حمایت از جنبش ها و نهضت های آزادی بخش ،چراغ سبز نشان دادن به غرب و نامه ی سر گشاده جام زهر نمایندگان مجلس ششم اصلاح طلب به مقام معظم رهبری در پی پذیرش کدخدایی جهان بودند که با این همه کوتاه آمدن ، از سوی کدخدا لقب « محور شرارت » گرفتند .

امروزه هم شاهد نفوذ تفکر تکنوکراسی و مدرنیته اسلامی در بدنه دولت یازدهم هستیم که از این فرصت این تفکر به دنبال کسب کرسی های مجلس دهم می باشند که بزعم خود دوباره به صحنه سیاسی کشور برگشته و با به دست گرفتن دو قوه   بزعم خود قدرت خود را تحکیم نمایند.


                                                                                   مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین

پایان خبر/224224

نام:
ایمیل:
* نظر: