به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج دانشجویی ،
روزهای پایانی زمستان همه ساله قسمتی از این سرزمین میزبان دانشجویانی است
که از جای جای خاکش عاشقانه رهسپار آن می شوند.مناطق عملیاتی نبرد 8 ساله
با رژیم درنده خوی بعث.دانشجویان دانشگاههای هرمزگان نیز همچون سایر
دانشجویان،میهمان این سرزمین و شهدای آن بوده اند.
متن زیر روایتی زیبا از سفری آسمانی به آسمانی ترین قطعه ی کشور عزیزمان
است از یکی از دانشجویان خواهر شرکت کننده در اردوهای راهیان نور
دانشگاههای هرمزگان:
نمیدانم از کجا شروع کنم از روایتگری های حاج یکتا یا از خاکها وفضای شلمچه
و فکه و... که هرکدوم و هر قسمت حرفایی با من و تو جوانها دارند...
از چه بگویم از شهدای اروند یا از همرزمان شهدا که عشق شهادت در میان گفته ها از چشم هایشان موج می زد...
بگذار از شلمچه بگویم چه حس عجیبی دارد.چه زیباست غروب شلمچه در گوشه ایی
خلوت نمایی و با عاشقان مادرمان زهرا دردو دل نماییم. باورم نمی شود بار
دیگر مادرم زهرا مرا به شلمچه دعوت کرده اند واقعاشلمچه عجیب مکانی
است.واقعا کربلای ایران است.حس و حال عجیبی است نمیدانم چگونه وصف نمایم.
غروب شلمچه بسیار دلگیر است ...
شلمچه ارامش عجیبی دارد وحس غریبی به ادم دست میدهد .و احساس سبکی ایجاد
میکند.نگاهم به آبهای سمت راست وچپم افتاد .عجب آرامشی در میان آبها موج می
زد. خدای من یعنی شهدا ...
حال بگذار از طلاءیه بگویم...
وقتی به سمت این مکان مقدس راهی می شدیم باورم نمیشد که شهدا بار دیگر مرا
طلبیده باشند.گفتم شهدا، نمیدانم به خاطر کدام عملم مرا دعوت نموده اید.
طلائیه واقعا طلاست .وقتی به انجا رسیدیم باد تند و خنکی می وزید.واقعا حس
عجیبی دارد.بهتر است بگوبم دارم خودم را میابم و میدانم من حتی در برابر
این شهدا ذره ایی نبوده ام ونیستم.وشهدا را شاید در اینجا دارم درک
میکنم.اگر یک لحظه خود راجای انها بگذارم...
واقعا لیاقت شهادت را دارا بودند.عجب جوانهای باغیرتی بودند خرازی و همت و باکری و ...
باخود عهد میکنم که همانند برادران باغیرتم از دین واسلام وکشورم دفاع
نمایم ودر برابر دشمنان سکوت ننمایم و به مادرم زهرا(س) قول میدهم که
چادرم را حفظ نمایم و حرمتش را نگه دارم.ان شاالله."
شهید گمنام.رمز یازهرا (س)