کد خبر: ۶۲۷۷۱
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۲
مدیر کانون بسیج اساتید دانشگاه شیراز:
مهرزاد منصوری عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز نوشت: شهدا تعهدات ما را با وصیت نامه سند زدند تا بهانه ای برای به فراموشی سپردن آنها نداشته باشیم. وصیت نامه هایی که در آن نوشتند خواهرم سیاهی چادر تو از خون سرخ من کوبنده تر است...

به گزارش پایگاه اططلاع رسانی سازمان بسیج اساتید فارس، مهرزاد منصوری عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز و مدیر کانون بسیج اساتید دانشگاه شیراز نوشت: به نام خدا خالق هستی، خالق انسان هایی که تا اوج انسانیت پر کشیدند و شایستگی انسان را در قبول مسئولیت انسان بودن نشان دادند. به نام خالق شهدا. این روزها عطر شهادت به بهانه تشیع پیکرهای پاک شهدای غواص در برخی از شهرهای ایران اسلامی به مشام می رسد. سه شنبه بیستم مردادماه مصادف با سالروز شهادت ششمین امام شهید و امام شهیدان ، امام جعفر صادق ، شمیم شهادت به شیراز رسید و علی رغم عدم اطلاع رسانی کافی ، مردمی که روزها و هفته ها در انتظار نشسته بودند، کاروان شهدا را در آغوش گرفتند، به گونه ای که حقیر خود را از ترسیم آن عاجز می بیند و به همین دلیل ترسیم صحنه های با شکوه این مراسم را به هنرمندانی می سپرد که در ترسیم چنین صحنه هایی هنری وافر دارند. برای نگارنده این صحنه ها بهانه ای شد تا در یاداشت خود نکاتی را به شرح ذیل معروض دارد.

ما به استقبال شهدا نرفتیم بلکه این شهدا بودند که آمدند این بار در زمانی که سال ها بعد از آن دورانی که جوانان وطن عشق بازی را در راه ایمان و عقیده به کمال رساندند، تعهدات ما را نسبت به انقلاب ، نظام و رهبری یاد آوری کنند. آمدند تا اگر چرب و شیرین زندگی و یا عیش نوش دنیوی باعث شده است ، تعهداتمان را فراموش کنیم به یادمان بیاورند. یا اگر برای برخی دیگر گرفتاری ها و مصائب دنیا فرصت فکر کردن نسبت به آنچه که قرار بود باشیم از ما گرفته است به خود آییم و به تعهداتی که در آن روزهای جنگ و خون در بدرقه این شهدا در شهرها و روستاها متعهد می شدیم یادآور شوند. در یک کلام شهدا آمدند تا یادآوری کنند که یادتان هست که گفتید شما بروید راهتان را ادامه خواهیم داد.

شهدا بسیار زرنگ تر از آن بودند که ما می اندیشیم، تعهدات ما را به نام وصیت نامه رقم زدند تا بهانه ای برای فراموشی نداشته باشیم. شهدا آمدند تا اگر امروز تعهدات خود را فراموش کرده ایم سراغ وصیت نامه هایشان برویم .

همان وصیت نامه هایی که در آن نوشتند خواهرم سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است.

همان وصیت نامه هایی که در آن نوشتند «ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است».

همان وصیت نامه هایی که در آن به فرمایشات امام در حمایت از ولایت فقیه چون «ولایت وفقیه استمرار حکومت انبیاست» و یا «پیرو ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد» مزین شده بود.

همان وصیت نامه هایی که در آن ما را به شرکت در مراسم مذهبی خصوصا نمازهای جمعه و جماعت سفارش کرده بودند.

همان وصیت نامه هایی که در آن یادآور شدند مساجد سنگر است، در حفظ آن بکوشیم.

همان وصیت نامه هایی که در آن ما را به ضعفا سفارش کرده بودند.

همان وصیت نامه هایی که دست های بسته هم مانع از آن نشد که با خون خود امضا نکنند.

و اما برادر و خواهر من، امروز من و تو چقدر توانسته ایم در این راه بکوشیم. آیا در حفظ حجاب آنگونه که شهدا راضی می شدند کوشیده ایم. آیا دختران جوان و نوجوان ما قانع شده اند که حجاب و عفاف سرمایه ارزشمند یک زن مسلمان است. آیا ما تا پای جان آماده دفاع از منافع نظام هستیم و آماده ایم در این راه جانفشانی کنیم. آیا منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح می دهیم. آیا ضعفا را فراموش نکرده ایم. آیا توانسته ایم جوانان و نوجوانان آماده دفاع از نظام و آرمان های آن کنیم و آیا تعهداتمان را نسبت به شهدا خوب به خاطر سپرده ایم.

آیا مراسم عروسی ها در باغ های سومین حرم اهل بیت شهدا را از ما دلگیر نخواهد کرد و ...... صد البته هستند بسیاری که با یاد و خاطره شهدا شب سر را به بالین می گذارند و همه هم و غمشان «راه شهدا و تعهداتی که متقبل شده ایم » می باشند. اما اینکه در مجموع کافی است یا خیر جای بحث دارد.

اما برادر و خواهر این من و شما و تعهداتی که متقبل شده ایم ، نکند کم و زیادهای زندگی باعث شود یادمان برود که وارث همین شهدا هستیم. نکند فردای قیامت در مقابل شهدا سرافکنده شویم.



انتهای پیام/224224
نام:
ایمیل:
* نظر: