کد خبر: ۶۴۲۷۵
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۲:۵۶
شهید محمد علی زرین کفش: اگر کسی به کمتر از درجه اولیاء الله رسیدن راضی شود همانا كه ضرر كرده است و همواره در خسران بوده است.
پایگاه اطلاع رسانی بسیج اساتید فارس به نقل از وبلاگ مهندسین شهید فارس، شبی كه شهاب می بارید دركوی و محله ای كه گلدسته های مسجد آن به زمزمه ی یا ((مهدی)) می شكفت و عاشقان قائم آل محمد(ص) جشن میلادش را درصحن و سرای سینه های خود برگزار می كردند در خانواده ای متدین و با دیانت 3 مرداد 1345 در شهر شیراز شهید محمد علی زرین کفش شیرازی متولد می شود و گام به عرصه ی هستی می نهد.

با آغاز جنگ تحمیلی و ادامه یافتن خصومت خصم خائن، وی چون دیگر جوانان غیور و غیرتمند در سال 1364كه در آخرین سال دبیرستان مشغول به تحصیل بود، با كسب اجازه از مدیر خود، درس و مدرسه را رها می كند و روانه ی لاله زار عرصه های جهد و جهاد می شود و به مدت یك سال در برابر دشمن به رزم و پیكارمشغول می شود.

وی در سال 1364، زمانی كه گام های استوارش منطقه ی فكه را در می نوردید و در برابر خصم به جهاد مشغول بود، زخم پیكار، برحریر تنش می نشیند و سند سر افرازیش می شود.

محمدعلی به خصلت های برگزیده و ارزنده ای چون شجاعت و شهامت آراسته بود؛ در برابر پدر و مادر با خضوع رفتارمی كرد؛ گشاده رو بود و طراوت تبسمش را نثار مردم می كرد؛ از غیبت اجتناب می ورزید و دیگران را به كارهای نیك و پسندیده توصیه می كرد؛ در برابر اعضای خانواده و دیگران ،رفتاری متواضعانه داشت و با مطالعه و كتاب خواندن بر آگاهی های خود می افزود.

او پس از به پایان رسانیدن تحصیلات دوره ی متوسطه ، درآزمون ورودی شركت و در رشته ی مهندسی كامپیوتر دانشگاه شیراز پذیرفته می شود و در زادگاه خود به عنوان دانشجو به تحصیلاتش ادامه می دهد.

محمدعلی كه باجام نام آقا و مولایش حسین(ع) شهید كربلا، شهدِ شور و شوق می نوشید و درعملیاتی چون والفجر8 و كربلای 5 ، عاشقانه شركت كرده بود، در روزهای نخست بهار سال1366 كه شقایق زاران عطرافشان بودند و شهر گلباران می شد، با خانواده اش وداع می كند و برای آخرین بار به سوی میدان های كارزارمی شتابد و در جمع یاران مخلص و با صداقت خود در عملیات كربلای 8 شركت می كند و استوار و پایدار در برابر دشمن به نبرد می پردازد.

وی پس از پایان عملیات ، صبحگاهان كه زیارت عاشورا زبانش را زینت می داد، بار دیگر مجروحان و مصدومان جنگ و جهاد را برای معالجه و مداوا به سوی آمبولانس هدایت می كند.

جوان مردی كه جام جانش لبریز از شهد نام و یاد حسین بود و سینه اش به چراغ پرفروغ شور و رشادت و شرافت می درخشید، زمانی كه تكیه گاه قامت رشید یاران زخمی خود می شود، دركربلای دیگر، با تیر كین خصم در 18 فروردین 66 به مقام والای شهادت میرسد.

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءعند ربهم یرزقون

با سلام و درود و عرض ارادت خدمت آقا امام زمان كه همان امید تمامى شیعیان جهان و یار و مددكار و دست گیرنده رزمندگان در عملیات ها و خواسته والاى همه ارادتمندان دیدن روى پر مهر ایشان است و با سلام و درود به نائب برحقش امام خمینی كه همانا او روح زندگى به ما داد و طرز چگونه زیستن را به ما آموخت و همانا او كسى است كه قلب من براى او مى تپد و بایستى قلب همگى ما براى او بتپد و در این جا فقط این را مى گویم كه من امام را دوست میدارم و هرگز دست از یارى او نمى‌كشم و بالاترین خوشحالى من این است كه ببینم امام بخاطر كارهاى ما خوشحال می باشد و لبخند زیبا و ملیحى را بر لب دارد و با سلام و درود خدمت سربازان امام زمان و آنانى كه تمام هستى خود را در راه والاى دفاع و پیشبرد اسلام در كف اخلاص نهاده اند و از تمام تعلقات دنیوى و خوشیهاى زودگذردنیا چشم خود را خلاص كرده اند و به تمامى زیورهاى فریبنده این دنیا و خوشی هاى زود گذر آن پشت كرده اند.

خدمت خانواده عزیزم سلام عرض می كنم و همواره آرزوی سلامتی و موفقیت شما را دارم و همیشه خواست من از درگاه باری تعالی این بوده و هست كه همواره شما سعادت دنیا و آخرت را دریابید و از متقین و اولیا باشید زیرا ایشان به این دنیا نیامده است مگر برای عبادت و به درجه اولیاء الله رسیدن و اگركسی به مقامی كمتر از این راضی شود همانا كه ضرر كرده است و همواره در خسران بوده است و من وقتى كه به این فكر میروم كه عمرى در خسران بوده ام اما خداوند بسیار كریم است در این لحظه كه این جملات را می نویسم هیچ فكر نمى كنم كه لیاقت والاى شهادت را داشته باشم چون هرچه فكر می كنم مى بینم آن كوله بارى را كه بایستى از گوشه راه پر شود همه از گناه پوشیده است و عمرى در معصیت خدا بسر برده ام اما آیه شریفه ((لا تقنطوا من رحمت الله)) مرا امیدوار كرده است اما با تمامی این حرفها اگر لیاقت شهادت را یافتم و به معشوق خود رسیدم این وصیت را موقعی می خوانید كه خاك ها این جسم بی ارزش مرا در بر گرفته است و در این لحظه من نمی توانم به شما بگویم كه برایم گریه كنید یا نكنید اما این را می گویم كه همواره به فكر آقا ابا عبدالله الحسین باشید و مصیبت های ایشان را مد نظر داشته باشید و از این به بعد خوشحال باشید كه گوشه ای بسیار كوچك از درد آقا ابا عبدالله الحسین را حس می كنید هر چند كه من نه على اكبرم و نه خاك پاى ایشان گردم و بالاخره همیشه صبر را پیشه كنید زیرا خداوند با صابرین است و آنان را دوست می دارد و همواره زینب را الگوی مقاومت و صبر برای خود انتخاب كنید.

مادرعزیزم و از جان بهترم در اینجا نمی دانم چگونه و با چه زبانی از شما حلالیت طلبم زیرا شما مادری بسیار بسیارخوب و همچنین تربیت كننده ای بسیار خوب و عالی و الگوی خوبی برای من بوده اید امیدوارم كه مرا حلال كنید و در صورت زود رسیدن این وصیتنامه مخصوصا این دعا را برایم بكنید كه در شبهای اول قبر حسین (ع) به فریادم رسد.

چند كلمه ای هم با برادران و خواهرانم كه نزد من عزیز و گرامی هستند دارم و آن اینكه آنان نیز برای رضای خدا صبر پیشه كنند و همواره از درگاه خداوند طلب مغفرت برای خود و این حقیر كنند چون این دعاها و این راز و نیازها و این صبرها هستندكه كار سازند و روشنگر راه در این دنیا و فروزنده نور در عالم قبر و باعث سربلندی در آخرت و سبب شفاعت بزرگان است و بالاخره از همه شماها می خواهم كه مرا حلال كنید و همواره برایم دعا كنید.


انتهای خبر/224224

نام:
ایمیل:
* نظر: