به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسیج اساتید فارس، دکتر محمد رضا صفی زاده مدیر کانون بسیج اساتید دانشگاه داراب نوشت: «هویتزدایی از مساله نفوذ» و «تبدیل آن از یک واقعیت ملموس و عینی به یک مفهوم ذهنی و انتزاعی که هیچ ما بهازای خارجی ندارد » را بزرگترین آدرس غلط این نگاه دانست. دیدگاهی که به خاطر سطحی دیدن مسائل هیچگاه به مساله نفوذ، عوامل نفوذی و سیاستهای القائی آنها حساسیت نشان نمیدهد.
تجربههای نفوذ در دهه۶۰، از شورای امنیت ملی تا معاون وزیر
انقلاب اسلامی از ابتدا با بحث «نفوذ عوامل دشمن» در نهادها و سطوح مختلف درگیر بوده است. خصوصا در دو دهه ابتدایی انقلاب یکی از رسالت های دستگاه های امنیتی مقابله با عوامل نفوذی منافقین در نهادهای مختلف مثل وزارتخانهها، کمیته، نخستوزیری، دادگاهها، زندانها، کارخانهها و... بود.
شبکه نفوذیهای منافقین که زیر نظرمهدی افتخاری فعالیت میکرد توانست در سایه خوب و منافقانه نقشبازی کردن عوامل خود به عنوان انقلابیهای دوآتشه و متدین؛ در سطوح مختلفی موفق به نفوذ شود.
نفوذیهایی که یا تا مدتها عامل انتقال اطلاعات مهم به بیرون بودند و یا عامل شهادت و از دستدادن چهرههای مهم و تاثیرگذار انقلاب.
معروفترین این چهرهها کلاهی عامل انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی، کشمیری عامل انفجار دفترنخستوزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، کاظم افجهای نفوذی منافقین در زندان اوین و عامل شهادت شهید کچویی، محمود فخارزاده نفوذی در دادستانی و عامل شهادت شهید قدوسی و چهرههایی مثل جواد قدیری و عباس زریباف بودند که در سطوح مختلف نهادهای امنیتی مثل رکن دوم ارتش، اطلاعات نخستوزیری و اطلاعات سپاه موفق به نفوذ شده بودند.
قدیری، کشمیری و زریباف هرسه از اعضای ستاد خنثیسازی کودتای نوژه بودند.
زریباف پس از آن در بخش مبارزه با التقاط اطلاعات سپاه در قسمت شنود مشغول به کار میشود و کشمیری به اطلاعات نخست وزیری میرود. پس از شکست منافقین و درگیری نظامی با جمهوری اسلامی نیز نفوذیهای منافقین در جبههها باعث خسارات مختلفی شدند.
به موازات منافقین سایر جریانهای مخالف انقلاب مثل حزب توده نیز شبکه نفوذ خود را جلو میبردند که اعضای آن درسالهای ۶۱ و۶۲ دستگیر شدند. طی سالهای بعد شبکههای مختلف جاسوسی وابسته به آمریکا و اسرائیل نیز کشف شد.
مهمترین آنها کشف شبکه ۵۲ نفره جاسوسی آمریکا توسط وزارت اطلاعات بود که خبرش در اردیبهشت سال ۶۸ اعلام شد. اعضای این شبکه که شامل طیفها و اقشار مختلفی از نظامی و دیپلمات گرفته تا روحانی و کتابفروش بودند آنقدر موثر بودند که به تعبیر آیتالله ری شهری وزیر اطلاعات وقت «بسیاری از مشکلات و معضلات سالهای پایانی جنگ و موفقیتهای رژیم بعث مرهون فعالیتها و اطلاعات ارسالی از سوی این افراد و ارائه آنها به عراق ازسوی آمریکا بود.».
عوامل این شبکه با حضور در تلویزیون به بازگویی بخشی از فعالیتهای خود برای مردم پرداختند. پورمحمدی معاونت ضد جاسوسی وقت وزارت اطلاعات سالها بعد در این باره گفت: « به لطف خدا آن شبکه بزرگ ضربه خورد و جمع آوري شد که در تاريخ فعاليت ضدجاسوسي بعنوان بزرگترين ضربه به يک سازمان جاسوسي تعبير شد. مقامات آمريکايي ۱۶ سال سکوت کردند دم برنياوردند تا ناچار شدند اوائل سال ۸۴ اعتراف کنند به خاطر آن ضربه کاري که در آن تاريخ وارد شد هنوز ما از دسترسي به جامعه ايران محروم هستيم».
اما همزمان با اعلام خبر کشف شبکه جاسوسی آمریکا، کشف یک شبکه جاسوسی منافقین نیز اعلام شد. شبکهای که یکی از اعضای آن سید حسین سید تفرشی (تفرشیها) از معاونین وزارت صنایع بود و در انتقال اخبار و اسرار مهم مملکتی نقش داشت.
تفرشیها، مصطفی خانبانی و رضا رضوانی از اعضای این شبکه بودند که با برخی ملی-مذهبیها و اعضای نهصتآزادی هم مرتبط بودند. رضوانی به همراه همسرش موفق به فرار شد اما تفرشیها و خانبانی دستگیر و نهایتا به جرم جاسوسی اعدام شدند.
نفوذ در هر دورهای و با توجه به شرایط مختلف ساز و کار و شکل و قالب و هدف متفاوتی دارد، گاهی امنیتی است، گاهی فرهنگی، گاهی سیاسی، گاهی اقتصادی و گاهی ترکیبی از همه اینها.
هر «پروژه نفوذ» عوامل مشخصی دارد که آن سیاست را در سیستمِ مدنظر پیگیری و پیاده میکنند. «اعتماد» بستر نفوذ است، این اعتماد گاهی نتیجه غفلت مسئولین مربوطه، گاهی نتیجه خوب نقشبازیکردن عامل نفوذی وگاهی هردو است.
اعتماد شهیدرجایی به کشمیری و ماجرای معروف حمایت ایشان از نگشتن کیف او جلوی درب ورودی بیت امام، مصداق بارزی از محققشدن این قضیه است
تجربه تاریخ انقلاب حکم میکند خواص باید نفوذِ نفوذیها را سد کنند، نه فرافکنی علیه برخورد با نفوذیها.
انتهای خبر/224224