آیین بزرگداشت مقام شهید نوری، شهید احراز هویت شده دانشکده
شهید باهنر شیراز، با حضور پر شور دانشجویان و مردم شیراز برگزار گردید، در
بخش از این مراسم از کتاب «بابا ولی» زندگینامه شهید ولی نوری رونمایی شد.
این آیین در شرایطی اتفاق افتاد که پدر، مادر و همسر شهید دار
فانی را وداع گفتهاند و فرزندان وی امروز پس از سال ها چشمانتظاری
آرامگاه پدر را در آغوش گرفتند.
طبق موافقت خانواده سردار شهید ولی
نوری که بهعنوان شهید گمنام در اربعین سال 1389 در دانشکده باهنر شیراز
خاکسپاری و هفته گذشته احراز هویت شده بود، پیکر و مزار مطهر این شهید
همچنان وعدهگاه عاشقان شهدا در دانشکده باهنر شیراز باقی خواهد ماند.
شهید
ولی نوری در زمستان 1330 در روستای قلعهنو منطقه ابرج مرودشت در
خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود، دوران کودکی را در روستا گذراند و در
دبستان روستا نیز مشغول به تحصیل شد.
شرایط اقتصادی خانواده ایجاب میکرد که شهید بزرگوار به کمک
پدر در تأمین مایحتاج خانواده همت گمارد؛ بنابراین شهید نوری بهعنوان
مصداق بارزی از آیه شریفه «و وصیناالانسان بوالدیه احسانا» در کمال عطوفت و
مهربانی همچون یاوری صدیق، از اوان نوجوانی بار سنگین زحمات زودرس زندگی
را به دوش کشید و در کنار کسب روزی حلال و کمک در اداره آبرومندانه
خانواده، در کوره سختیها و حوادث زندگی آبدیده شد.
روح ایثارگر و
انقلابی آن شهید در طول دوران خدمت سربازی و پس از آن با آموختهها و
تجربیاتی که ذخیره کرده بود تلفیق و در بستر با برکت بسیج، جنگ و جهاد فی
سبیل الله متجلی شد و آن بزرگوار را در زمره فرماندهان موفق جبهه حق علیه
باطل قرار داد.
با شروع انقلاب اسلامی شهید نوری به مرودشت آمده،
فعالیتهای مذهبی و انقلابی خود را در مسجد امام حسین (ع) پی گرفت و پس از
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در اولین فرصت به عضویت سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی مرودشت درآمد و با عشق و علاقه زائدالوصفی مشغول خدمت شد.
وی
بعد از شروع غائله کردستان در اولین مأموریت بهمنظور مبارزه با منافقین
کومله و دموکرات به مدت سه ماه عازم منطقه کردستان شد و پس از بازگشت نیز
بدون در نظر داشتن وقت اداری بهصورت شبانهروزی تلاش قابلتقدیری را در
حفظ و حراست از امنیت منطقه حوزه استحفاظی مبذول کرد.
این شهید مأموریتهای موفقی نیز در کشف مواد مخدر داشت که در موردی بیش از دو تن مواد جاسازیشده را کشف و متوقف کرد.
شهید
نوری در اداره کلاسهای آموزش نظامی و آموزش اسلحه نیز مربی قابل و بسیار
ارزشمندی بود و در کنار همه اینها هر گاه لازم بود همچون سربازی فداکار و
ساده اسلحه بر دوش میگرفت و مشغول نگهبانی محل استقرار نیروها میشد.
شرح خدمات و دلاوریهای شهید نوری مجال مفصلی میطلبد اما در
مجموع آن شهید عزیز در طول جنگ تحمیلی در عنوانهای تیربارچی، مدیریت داخلی
لشکر 19 فجر، فرمانده گروهان در عملیات شکست حصر آبادان، معاون گردان در
عملیات فکه و عملیات فتح خرمشهر، فرمانده گردان در عملیات رمضان، فرمانده
گردان در عملیات محرم، فرماندهی سه گردان عمل کننده در غرب، فرمانده گردان
ثارالله و فرمانده تیپ حضرت زهرا (س) در خدمت اسلام و انقلاب و حضرت امام
بود و نهایتاً در عملیات قدس 3 پس از آنکه عباس گونه هر دو پای خود را از
دست داد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر شهید ولی نوری پنجم
آبان ماه سال 89 در منطقه عملیات قدس 3 تفحص میشود و در پنجم بهمنماه
سال 1389 مصادف با اربعین حسینی بر روی دستان پر شور و شعور دانشجویان
دانشکده فنی و مهندسی شهید باهنر شیراز و مردم شیراز با شکوه خاص و
مثالزدنی تشییع و تدفین شد تا مزار وی زیارتگاه قشر نخبه و مدیران آینده
نظام اسلامی در این دانشکده باشد.
صبر و پایداری و مدیریت از این شهید بزرگوار یاد گرفتم
سردار
رنجبر یکی از یادگاران دفاع مقدس و یکی از همرزمان این شهید می گوید: شهید
بزرگوار از تک تیراندازی شروع کرد و در عملیات های مختلف فرمانده بود. در
عملیات محرم بنده افتخار داشتم جانشین ایشان در گردان باشم و صبر و پایداری
و مدیریت از این شهید بزرگوار یاد گرفتم.
پیکر مطهرش سال ها در میدان مین پنهان مانده بود
سردا
مینایی آخرین لحظات شهادت ولی نوری را این گونه شرح می دهد: این شهید
بزرگوار در لحظات آخر زندگی اش با شهامتی که از خود نشان داد تمام گردانش
را که در میدان مین گیر کرده بودند رهانید و حتی نگذاشت یک مجروح در میدان
مین بماند و اسیر دشمن شود، اما خود ایشان هدف تیر دشمن قرار گرفت و پیکر
مطهرش سال ها در میدان مین پنهان مانده بود.
فکر کردید می توانید منو از عملیات محروم کنید!
یکی
دیگر از همرزمانش می گوید: بسیجی ها از کنارم رد میشدند و آخرین توجیهات
را می شنیدند که دیدم نور ماه روی صورت خندان ولی می درخشد. تعجبم را که
دید گفت: «فکر کردید می توانید منو از عملیات محروم کنید»! فرمانده تیپ
بود اما خودش را در بسیجی ها پنهان کرده بود تا به عملیات برسد.
پیکر شهید چگونه پیدا شد؟
قاسم
مهدوی یکی دیگر از همرزمان شهید نوری درباره ماجرای پیدا شدن پیکر این
شهید چنین می گوید: سردار مینایی رئیس کنگره سرداران و 14600 شهید فارس
روزی به من گفت، برای کنگره سرداران سال 1390 یک مستند از عملیات قدس 3 می
خواهیم. گروهی به اتفاق بنده همراه با گروه تلویزیونی آسمان برای ساختن
مستند به منطقه عملیات قدس 3 رفتیم. آن روز که ما به منطقه رفتیم به فکر
مقر تیپ 805 بودیم. آقا ولی نوری 500الی 600 متری مقر تیپ مجروح شده بود،
به همین دلیل ما برای فیلمبرداری به منطقه (النزیحه) رفتیم ولی به خاطر
طوفان شن نتوانستیم مستند بسازیم و برگشتیم.
فردا ظهر دوباره به
منطقه رفتیم. کارگردان به من یک شیار نشان داد و گفت: آقای مهدوی این جا
بنشیند اگه باد و طوفان آمد خیلی اذیت نشوید، برای مصاحبه نشستم، وقتی
مصاحبه تمام شد، کارگردان خواست سه پایه دوربینش راجمع کند و جای مصاحبه را
عوض کند، یک قسمت از لباس و دست همراه این سه پایه بیرون آمد و من به
کارگردان گفتم دست نگه دار من یه چیزی دیدم گفت چی؟! گفتم احتمالا جنازه
است، کارگردان تعجب کرد، بعد این صحنه رو فیلم برداری کرد. لباس را پیدا
کردیم، لباس داشت متلاشی می شد ولی یقه لباس شهید با ماژیک آبی رنگ کاملا
سالم و آدرس و مشخصات روی آن نوشته شده بود ( شهید محمد مرادی اعزامی از
کوار فارس).