آخرین اخبار
کد خبر: ۸۲۵۹۵
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۴
واگویه‌های همسر شهید بلباسی
خبر شهادت محمد را با عکسش در اینترنت دیدم و همانجا نماز شکر به جای آوردم زیرا شهادت لیاقت می‌خواهد و محمد مورد لطف خداوند قرار گرفت. شهید محمد بلباسی، متولد 1358 و رئیس سازمان اردویی سپاه کربلای مازندران در درگیری های روز گذشته منطقه خان‌طومان سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. از شهید بلباسی سه فرزند به نام های فاطمه، حسن و مهدی به یادگار مانده؛
به گزارش خبرگزاری بسیج خانم بلباسی همسر شهید محمد بلباسی یکی از 13 شهید مدافع حرم استان مازندران  این‌گونه از اعزام همسر شهیدش سخن می‌گوید: محمد شوق رفتن داشت، هنوز گرد سفر به جنوب از رخت و لباسش تکانده نشده بود که شبی زنگ تلفنش به صدا درآمد و گویی دوباره باید بار سفر می‌بست و این بار نه به جنوب بلکه فرسنگ‌ها دورتر از خاک وطن.

آن شب با نگاهی ملتمسانه مرا نگریست و چندین‌بار از من اذن رفتن خواست و من که برق رفتن را در چشمانش دیدم دل را به خالقش سپردم و گفتم برو.

مدارکش برای اعزام مهیا نبود و ساعت 11 شب با آتلیه تماس گرفت و عکس‌ها هم مهیا شد.

* به‌راحتی کارهایش برای رفتن آماده می‌شد

قبل رفتن با بچه‌ها حرف زد و آنها را آرام کرد، باورکردنی نبود، به‌راحتی کارهایش یکی پس از دیگری انجام شد و من با بهت نگاهش می‌کردم.

چهره‌ آفتاب سوخته‌اش گواه حضورش در اردوهای جهادی منطقه کیاسر، کردستان، جنوب و ساخت‌وساز منزل و سقفی برای نیازمندان بود، در تمامی یادواره‌های شهدا حضور داشت و این را وظیفه خود می‌دانست.

* جان من، همسر و فرزندانم فدای یک لحظه ظهر عاشورای حضرت زینب(س)

گاهی از طرف دوستان و اطرافیان شماتت می‌شدم که چرا حتی در تعطیلات عید به محمد اجازه سفر به مناطق جنگی و خدمت به مردم را می‌دهم و گلایه از اینکه هیچ‌وقت کنار همسر و فرزندانش نیست اما برایم مهم نبود چرا که من هر چه در زندگی دارم از برکت خون شهداست و همه این لحظات و اضطراب و بچه‌ها، همسرم و جانم فدای یک لحظه ظهر عاشورای حضرت زینب(س) است.

* همانجا نماز شکرانه به جای آوردم

قرار بوده خبر شهادتش را صبح زود به من اعلام کنند، اگرچه دلم گواهی شهادتش را می‌داد اما نمی‌خواستم آن را باور کنم، تا اینکه بعد از خوابیدن عمویم تلفن همراهش را برداشته و وارد اینترنت شده و خبر شهادت محمد را با عکسش دیدم و همانجا نماز شکر به جای آوردم زیرا شهادت لیاقت می‌خواهد و محمد مورد لطف خداوند قرار گرفت.

من همه این روزها را در ذهن گذرانده بودم و حتی قاب عکس شهادتش را نیز انتخاب کرده بودیم.

پسر کوچکم مهدی، گاهی برای آمدن پدر بی‌قراری می‌کند و این روزها سراغش را از من می‌گیرد و می‌پرسد «بالاخره بابا کی می‌آد».

گاهی وقت‌ها که حرف شهادت پیش می‌آمد، به من می‌گفت که همچون کوه قوی باشم و حتی اگر نزدیکان و عزیزانش در غم شهادتش گریستند من گریه نکنم و اشکی نریزم و من به خواسته‌اش عمل کردم چرا که این لیاقتی است که با این سن کم خدا به من عطا فرمود، از من خواست که روضه حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) در خانه بخوانیم.

* خانه من بیت الشهداء شد و من به این شهادت افتخار می‌کنم

تکفیری‌ها و دشمنان اسلام باید بدانند روحیه ما با شهادت جوانان‌مان تضعیف نخواهد شد و بلکه قوی‌تر می‌شویم و بر تن فرزندان‌مان هم لباس رزم خواهیم پوشید تا از خاک وطن دفاع کنند، خانه من بیت الشهداء شد و من به این شهادت افتخار می‌کنم.
تصویری از شهید محمد بلباسی همراه فرزندانش در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.


نام:
ایمیل:
* نظر: