اساتید فارس// مقاله
نقش خلیج فارس از دیدگاه سیاحان انگلیسی
* ابراهیم اخلاصجو
** محمد کاظم کاوه پیشقدم
*دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، گروه علوم سیاسی، شیراز: ایران، دانشجوی دکترای علوم سیاسی
** دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، گروه علوم سیاسی، شیراز: ایران، استادیار
چکیده
خلیج فارس این گلوگاه حساس سیاسی و حیاتی ایران در جنگهای پرتحرک سیاست و اقتصاد در دنیای گذشته و حال نقشی فعال و ارزنده ایفا کرده و میکند. موقعیت ویژه آبراهی و استراتژیک آن طی قرون متمادی، وضعیت و موقعیت تجاری و بازرگانی منطقه با سایر مناطق و کشف و استخراج نفت از آن در ابتدای قرن بیستم از جمله نکات مهمی است که توجه همگان را به خود جلب کرده است. این پژوهش در صدد است تا سفرنامههای مکتوب بیشمار سیاحان انگلیسی از جمله برت برادلی، سایکس، کرزن، شیل، جان ملکم و دیگران نقش و جایگاه این آبراه مهم بویژه در عصر قاجاریه ارائه دهد. طرح حاضر به روش اقتصاد سیاسی از قبیل سودجویی، بازاریابی و گسترش دامنه دادوستدهای سیاحان انگلیسی که به ایران مسافرت کردهاند و نیز ایجاد زمینه برای برقراری خطوط تلگرافی از ایران به اروپا و راه افتادن کشتیهای بخار در خلیج فارس و در آخر به این نتیجه میرسیم که همه این اقدامات منجر به برقراری نظم توسط قاجارها همگام با امنیت روزافزون خلیج فارس زیر سایه ناوگان انگلیسی شده است. این مقاله بر اساس اسناد آرشیوی و نقشههای تاریخی جزایر و بنادر خلیج فارس تهیه شده است.
کلید واژهها: خلیج فارس، انگلیس، ایران، موقعیت تجاری، موفعیت استراتژیک
مقدمه:
منطقه خلیج فارس از جمله مناطق جغرافیایی نادر جهان با اهمیت و موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک است که از قدیمیترین دورانهای تاریخ بشری تا کنون پیوسته مورد توجه شدید اقوام و دولتهای همجوار و غیر همجوار بوده است. موقعیت ویژه آبراهی و استراتژیک آن طی قرون متمادی، وضعیت و موقعیت تجاری و بازرگانی منطقه با سایر مناطق و کشف و استخراج نفت از آن در شروع قرن بیستم از جمله نکات مهمی است که توجه همگان را به خود جلب کرده است. مکتوبات، تألیفات و سفرنامههای بیشمار به زبانهای مختلف راجع به خلیج فارس با توجه به موقعیت مهم و استراتژیکی منطقه نگاشته شده است. در طول تاریخ جنبههای مختلفی از خلیج فارس از جمله جنبههای سیاسی، تجاری، ارتباطی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی توجه سیاحان خارجی از جمله انگلیسیها را به خود جلب کرده است. از گذشته دور، سفر نامهها، منابع غنی اطلاعاتی محسوب میشوند که برخی از آنها حاوی اطلاعات دقیق و مهمی راجع به یک مرز و بوم و مردم آن میباشند. سفرنامهها غالباً توصیف دیدهها و شنیدهها و ترکیبی از برداشتهای فکری و شخصی جهانگردان از یک سرزمین و مردم آن هستند و خواننده را با تاریخ و جغرافیا، فرهنگ و آداب و رسوم، مسائل فرهنگی و اجتماعی یک کشور آشنا میسازند. این پژوهش با روش اقتصاد سیاسی به بررسی دیدگاه سیاحان انگلیسی نسبت به جنبههای تجاری، سیاسی، ارتباطی، جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی خلیج فارس میپردازد. اهمیت این پژوهش در این است که تلاش شده مستقیماً نقل قول سیاحان نسبت به خلیج فارس تا جایی که امکان داشت از میان صفحات سفرنامههایشان استخراج و مبنای نتیجهگیری قرار گیرد.
انگلیسیها:
«توماس استیفنس Tomatyh stifenson اولین انگلیسی بود که در سال 1579 میلادی از راه خلیج فارس به هندوستان سفر کرد. سپس در سال 1581 جان نیوبری John Newberiy برای اولین بار به ایران و هرمز که در انحصار پرتقالیها بود سفر کرد و اقامتش 6 هفته به طول انجامید که البته او به همراه 3 نفر دیگر قصد انجام فعالیتهای بازرگانی را داشتند. این اشخاص توسط آلبو کرک Albokerk فرمانده پرتقالی در هرمز بازداشت شدند و از همان زمان بود که انگلیسیها عملاً به زمینه بازرگانی با هندوستان و ایران علاقه نشان دادند.
در سال 1600 م کمپانی هند شرقی تأسیس یافت. بنا به تعهدات ما بین ایران و انگلیس، دوستی بین این دو کشور روز به روز فزونتر میگشت زیرا هدف نهایی بیرون راندان پرتقالیها از هرمز بود که در سال 1622 م اتفاق افتاد.
در سال 1862 انگلیسیها اولین کشتی بخار خود را در آبهای خلیج فارس به کار انداختند. اواسط سده نوزدهم بود که انگلستان عملاً بینالنهرین را اشغال نمود و سرمایه انگلیسی بیش از پیش متوجه منطقه شمالی خلیج فارس شد. با همه اینها میتوان گفت که فقط انگلیسیها بودند که موجب پیشرفت این ناحیه شدند و با تشکیل سازمان پلیسی، کنترل شدید و با اصلاحات در منطقه موجب استیلا و برتری خود در منطقه شدند. (ر. وادالا، 1364، صص 66 – 76)
اما اگر بخواهیم خلیج فارس را از منظر تاریخی با در نظر گرفتن دیدگاه سیاحان در سفرنامههایشان بررسی کنیم میتوانیم به نقطه نظرات ملکم، کرزن، سایکس و... بپردازیم.
از طرفی «ارسکین لاخ Erskin Lalekh معتقد است که اولین مسافرت رسمی به خلیج فارس توسط آرکوس فرمانده نظامی اسکندر کبیر انجام گرفت. وی که از اهالی کرت بود، سپاهیان خود را از هند به سوی خلیج فارس هدایت کرد و پس از 146 روز سفر پرخطر دریایی وارد اهواز شد. (چارلز بلگریو، 1369، ساحل دزدان دریایی یا سفرنامه دریایی لاخ، ترجمه حسین ذورالقدر تهران - انتشارات آناهیتا، ص 15) قابل ذکر است که سفرنامه لاخ (دزدان دریایی) شرح سفر ارسکین لاخ سیاح سواحل خلیج فارس است که توسط «چارلز دال ریمپل بلگریو تألیف و نگاشته شده است.»
زنگنه در کتابی با عنوان «جنوب ایران به روایت سفرنامهنویسان» به بیانات تعدادی از سیاحان نسبت به جنوب ایران از جمله خلیج فارس میپردازد. یکی از این سیاحان «سرجان ملکم sir John Melcom» (1769 – 1833) است که در سال 1799 به ایران آمده، سفرنامهای نوشته که راجع به تاریخ خلیج فارس نیز اشاراتی دارد. او در سفرنامهاش در بررسی وضعیت تاریخی خلیج فارس مینویسد موقعی که وارد خلیج فارس شدم خود را در سرزمینی باستانی یافتم. سرزمینی که بنا به گفته یانکیها تمام ماجراهای شگفت انگیز سندباد بحری در آن رخ داده است.»(حسن زنگنه، 1380، ص 131)
از طرفی «لرد کرزن George Nathaniel Curzon(1859 – 1925) سیاح دورهی قاجار در ایران در جلد دوم از سفرنامه خود «ایران و قضیه ایران» به وضع تاریخی ممتاز خلیج فارس اشاره میکند وی مینویسد: از قدیمیترین ایام خلیج فارس به تناوب وضع نیک ممتازی را در صحنه تاریخ احراز کرده است «نئارخوس» دریاسالار اسکندر در سفر معروف خود به سال 6-325 میلادی از دهانه سند تا مصب دجله را سیر کرده و شرح همه خصوصیات ساحلی خلیج فارس، از جزایر و لنگرگاههای آن در دفترچه دریانوردی او درج شده بود. از همین رو خلیج فارس و بندر بصره بود که کاشف عرب سندباد به عزم سفرهای پر ماجرای خود در قرن نهم میلادی به حرکت افتاد و از همین بندر قایقهای ملوانان عرب در تمام دوران قرون وسطی، بین بنادر ایران و عثمانی و کالای شرق و غرب را حمل و نقل میکردند و باز در همین عرصه دریانوردی بوده که پرتقال و هلند و انگلستان به منظور استقرار برتری دریایی خویش جنگ و جدال نمودهاند و تا حال نیز دولتهای رقیب از دعاوی خود در آنجا دست نکشیدهاند». (لرد کرزن، 1350، جلد دوم ص 479)
سِر پرسی سایکس sir perey sykes (1867 – 1945)، سیاح دوره ناصرالدین شاه اوایل حکومت مظفرالدین شاه قاجار (1893 م) دیگر سیاح انگلیس است که در فصل هفتم از سفرنامه معروف خود به بررسی خلیج فارس میپردازد و در فصل بیست و پنجم به جزیره هرمز و بنادر خلیج به طور جداگانه پرداخته است. او راجع به تاریخ خلیج فارس مینویسد: «متقدمین خلیج فارس را با اقیانوس هند و بحر احمر روی هم رفته «ایرو تریا» و ارتیره مینامیدند. از نقطه نظر نکات تاریخی جالب توجه میباشد و احتمال میرود که در آتیه نزدیکی اروپائیان بدان سو بیشتر متوجه شوند و نزدیکترین راه مشرق زمین را از طریق خلیج فارس تشکیل دهند. (سرپرسی سایکس –1363، ص 113)
او همچنین میافزاید: «تاریخ قریب به یقین بحرپیمایی در خلیج فارس تقریباً از اواخر قرن هشتم قبل از میلاد شروع میشود یعنی از زمانی که «سناخریب» به پناهندگان جزایر خلیج فارس حمله کرد و بوسیله کشتیهایی که فنقیان و یونانیان قبرسی برای او ساخته و از طریق دریای مدیترانه آورده بودند به سرکوبی آنها عزیمت نمودند.» از داستان سناخریب به خوبی اثبات میشود که بحرپیمایی خلیج فارس از قرن هشتم قبل از میلاد به این طرف سابقه داشته و احتمال نمیرود که از آن تاریخ به بعد در عملیات دریانوردی این آبها وقفهای رخ داده باشد زیرا راههای خشکی از میان بیابانهای آسیای مرکزی امتداد داشته است و همواره محل تاخت و تاز طوایف یغماگر بوده و طرقی است که حتی در قرن بیستم نیز برای حمل و نقل امتعه تجارتی مناسب نمیباشد. (سِر پرسی سایکس، ص 115)
آرتور هاردینگ Arthur Harding (1859 – 1933) وزیر مختار بریتانیا در دربار ایران در عهد سلطنت مظفرالدین شاه قاجار در ضمیمه شماره (2) سفرنامه خود به نطق «کرزن» سیاستمدار انگلیسی در اجتماع شیوخ عرب در خلیج فارس در شارجه به سال 1903 م و اهمیت تاریخی مطالبه آن اشاره میکند. مترجم این سفرنامه یادداشتی بر آن نوشته مبنی بر اینکه امپریالیست معروف انگلیسی، لرد کرزن همواره بر این عقیده بوده که خلیج فارس دریایی سر بسته انگلیسیهاست و ایران و عثمانی (مالکان عمده این دریا در اوج قدرت استعماری بریتانیا و نیز دولتهای بزرگ اروپایی جملگی باید این واقعیت عینی را که خلیج فارس عملاً متعلق به انگلستان میباشد تصدیق کنند و از هرگونه ادعایی که نشان دهنده همچشمی اقتصادی یا دعوی حاکمیت سیاسی بر این منطقه باشد اجتناب ورزند. او خطاب به روسای کرانههای عربی میگوید: «ایها الشیوخ. پدرانتان و پیش از آنها اجدادتان به شما گفتهاند که تاریخ پیشین این منطقه چه بوده همهتان میدانید که تا یک صد سال پیش جنگ و جدال دائمی در این جا حکم فرما بود. تقریباً هر فردی از افراد این منطقه برای خود غارتگری بود که دریاها را میچاپید. دریا زنی محموله کشتیها، از بین رفتن تضمین کسب کار آبهایی که سواحلش محل اقامت و کسب و کار بازرگانان انگلیسی است.
این وضع نامطلوب قابل دوام نیست و باید خاتمه بپذیرد و چنانچه امروز میبینید امنیت نظم و آرامش جانشین آن اوضاع شده این ما بودیم که پهنه خلیج فارس را به روی کشتیهای تمام ملل باز کردیم. ما استقلال شما را از بین نبردهایم بلکه آن را حفظ کردهایم. (آرتور هاردینگ، 1363، صص 169 – 175)
ویلسون Arnold Talbot Wilson (1884 – 1940) نماینده سیاسی انگلیس در خلیج فارس که در دوران قاجار به جهت انجام فعالیتهای دیپلماسی و سیاسی به خلیج فارس رفته بود در سفرنامه خود مینویسد: «احتمال میرود که قدیمیترین ملل تاریخی عالم مانند سومریهای و عیلامیها و آشوریها، بابلیها و کلدانیها اول دفعه در آبهای خلیج فارس شروع به کشتیرانی کردهاند. لیکن تاریخ و جغرافیای صحیح این دریا تا قبل از مبدأ میلادی به طور جامع در دست نیست و آنچه راجع به آن میدانیم اشاراتی است که مورخین و جغرافینویسان یونانی و روی از قبیل بطلمیوس Ptolemy و استرابو strabon و پلی نی pliny و دیگران به طور اجمال در تالیفات خود کردهاند. مسافرت «نیارکوس Nearcus به امر اسکندر به خلیج فارس حائز اهمیت فوقالعادهای است. ون سنت Vancent در این باره مینویسد: «مسافرت نیارکوس از 325 تا 326 پیش از میلاد از رود سند تا فرات یکی از مهمترین وقایعی است که در تاریخ بشر خاصه در تاریخ بحرپیمایی اتفاق افتاده است.
بعدها در قرن ششم میلادی انوشیروان به قصد تسخیر عربستان نیروی دریایی بزرگی در ابله در مصب فرات تجهیز کرد و از عمان و سواحل جنوب عربستان گذشته و به عدن رسید. از این تاریخ به بعد تدریجاً پرده تاریکی و ابهام از صحنه خلیج فارس برداشته میشود و عده زیادی از مورخین و جغرافینویسان ایرانی و عرب در فاصله میان قرن نهم و هفدهم اطلاعات جامعی درباره حوادث خلیج فارس و مردمان ساکن آن ناحیه به دست میدهند.»(آرنولد ویلسون، 1366، صص 13 و 16)
به نظر ویلسون تاریخ قدیم خلیج فارس و نواحی اطراف آن کاملاً روشن نیست و آنچه در این خصوص گفته میشود از دایره فرض و حدس خارج نمیباشد. او عقیده دارد: «مأخذ اطلاعات ما عموماً اساطیر و افسانههای قدیم و مدارک تاریخی از قبیل تورات و کتیبههای میخی و همچنین کشفیاتی است که عالمان حیوانشناس از جمجمه استخوانهای نژادهای مختلف قدیم و جدید کردهاند. عیلامیها اقوامی بودند که قبل از شروع تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از حوالی شوش، تا نزدیکی بوشهر سکونت داشتهاند. پس از عیلامها اقوام سومری بدین نواحی آمدهاند و نژاد سامی از قدیمیترین ازمنه در سواحل عربستان و در سرزمین عیلام سکونت داشتهاند. ویلسون در بیان تاریخ خلیج فارس از قدیمیترین ازمنه تاریخی به طور کامل میپردازد و به مسائلی دقیق و جزیی اشاره میکند که مجالی برای شرح همه آنها در اینجا نیست. (پیشین صص 32-18)
جیمز موریه James Morier (1780-1849 م) سیاح انگلیسی در دوره قاجار به ایران میآید. او کمتر از شش سال سفیر انگلیس در ایران بوده و از طبیعت و زیباییهای جغرافیای خلیج فارس سخن به میان آورده است. او درباره نخجیر مروارید خلیج فارس مینویسد: «شاید در هیچ جای جهان جایی نباشد که بیش از خلیج فارس دارای چیزهایی باشد که در چشم مردم جهان ثروت محسوب شده و مورد احترام است. ژرفای خلیج فارس با مروارید در همه ساحل عربستان و بخش بزرگی از خلیج فارس در بخش ایران گسترش یافته است. بنا به قاعدهای کلی در هر جای خلیج فارس که تپه زیر آبی باشد صرف مروارید نیز یافت میشود. مروارید خلیج فارس به سختی تخته سنگهایی است که بر فراز آنها پرورش یافته است و با اینکه تا پنجاه سال سالانه یک درصد آب و رنگ خود را از دست میدهد باز کمتر از مروارید سبلان دچار کاهش آب و رنگ میشود و پس از گذشت پنجاه سال دیگر چیزی از درخشش آن کاسته نمیشود. (جیمز موریه، 1368، صص 96-95)
همانگونه که سِر پرسی سایکس عقیده دارد خلیج فارس از منظر جغرافیایی با اینکه از قدیمالایام اشتهار تام داشته ولی باز هیچ دریای دیگری بقدر آن مورد شکایت کشتیرانان نبوده است و همواره مسافرین بحری شکایت میکنند که در خلیج فارس هیچگونه موازنهای وجود ندارد به این معنی که یا باد زیاد میوزد و دریا طوفانی میشود یا هوا به کلی ساکت و آرام میباشد. حرارت هوا نیز هیچگاه تخفیف حاصل نمیکند و فوقالعاده موجب زحمت اروپائیان میشود. اما برای بومیان سواحل دریا بغایت مطبوع و دلپسند است و با مزاج آنان سازش دارد. (سِر پرسی سایکس صص 113-114)
کرزن در وصف وضعیت جغرافیای خلیج فارس مینویسد: «از سمت خلیج عمان و اقیانوس هند در طول جغرافیایی 57 و عرض 26 درجه از طریق تنگه هرمز به خلیج فارس وارد میشوند ولی این نقطه ابتدای خاک ایران نیست و آن در محلی به فاصله 300 مایلی از شرق آنجا آغاز میشود. در همان جایی که بندر کوچک گواتر ناحیه مرزی بین ایران و بلوچستان است. رشته جنوبی خلیج فارس که شامل امیرنشین مسقط یا عمان نیز میشود از کرانه شرقی جزیره عربستان که در مسافت دوری از رأسالمسندم واقع شده است و از این دماغه به سمت شمال غربی تا مصب شطالعرب امتداد دارد. (لرد کرزن صص 480 – 481)
او میافزاید: «اقلیم خلیج فارس با آنکه از لحاظ مسافر زمستانی محل خوشایندی است در تابستان همه آن حدود بحری هوایی دارد که تحمل آن برای اروپائیان به هیچ وجه آسان نیست و مأموریت سیاست مداران انگلیسی در تابستان به آنجا باعث ایجاد نگرانی و وحشت است. هنگام صبح در زیر سایبان عرشه کشتی میزان الحراره 120 درجه فارنهایت است و بر ساحل در مسقط، ترموتر خاص در آفتاب تا 187 درجه رسیده است. هوای داغ آنجا بواسطه کثرت رطوبت با کمترین وزش باد، باعث سوختگی و سوزش پوست میشود. باد آنجا، باد شمال یا شمال غربی است که از انتهای غربی بجانب خلیج فارس میوزد و در ماههای زمستان باد شرقی یا جنوب شرقی است که سرد است و ممکن است باد زودگذر تولیدکند.»(پیشین ص 555)
در توصیف وضعیت جغرافیایی خلیج فارس و اهمیت موقع و محل آن «ویلسون» سیاح انگلیسی دوره قاجار مینویسد: «گذشته از عوامل سیاسی و تاریخی، موقع و محل خود خلیج فارس نیز بر اهمیت آن افزوده است زیرا دریای مذکور بر سر راه کلیه خطوط بحری در مشرق عدن واقع است و آبهای آن به سواحل عربستان و عراق و ایران میرسد و به این جهت از حیث سوق الجیش حائز اهمیت است.
اهمیت موقع خلیج فارس از جهت دفاع و حفظ منافع هندوستان به خوبی از این نکته استنباط میشود که کلیه قونسولها و مأمورین سیاسی نواحی مختلف آن از طرف حکومت هندوستان تعیین میگردد و قسمتی از نیروی دریایی هند همیشه در آبهای آن مستقر است.»(آرنولد ویلسون ص 10)
او اضافه میکند: «در مجموع مساحت خلیج فارس 97000 مایل مربع است طول آن از سواحل عمان تا رأس خلیج فارس تقریباً پانصد میل و عرض آن بطور اختلاف از 180 تا 29 میل میباشد (نزدیک تنگه) شوری آب خلیج فارس نسبت به سایر دریاهای داخل خشکی کمتر است و مخصوصاً آب آن در فصل تابستان شیرینتر از زمستان است زیرا اولاً رودخانههای امواج خارجی اقیانوس به واسطه تنگی مدخل خلیج که به شکل گلوی بطری است داخل آن نمیگردد. هوای خلیج فارس روی هم رفته چندان متعادل و سالم نیست ولی بیجهت هم به بدی و ناسازگاری مطلق اشتهار یافته است. از ماه نوامبر تا اواخر آوریل هوای آن از حیث سردی و خشکی شبیه به هوای مصر است و اروپائیان که زمستان کوتاه و بیدوام جلگههای هند را برای تلافی گرمای مرطوب و زننده آنها کافی نمیدانند در نواحی خلیج فارس به سلامت زیست میکنند و نیرو و فعالیت خود را از دست نمیدهند.»(پیشین ص 12)
کرزن سیاح انگلیسی، راجع به وضعیت کشتیرانی تجاری خلیج فارس در سفرنامهاش مینویسد: «در سال 1862 حتی یک کشتی بازرگانی در آبهای خلیج فارس جولان نداشت. سپس یک سرویس شش هفتگی آغاز شد که به سرویس ماهانه و دو هفته یک بار و سرانجام کشتی هفتگی مبدل شده است. افتتاح کانال سوئز ارتباط بحری با خلیج فارس را ترقی داده و به واسطه پیش آمد جنگ بین روس و عثمانی در سال 1877 این ارتباط زیادتر شده است و از آن پس وضع رضایت بخشتری پیدا کرده است. تجارت عمده آنجا ساحلی و علاوه بر وسایل نقلیه بین سواحل که قایقهای محلی است اینک کشتیهای کمپانی کشتیرانی انگلستان و هند دایر و شش کشتی آنها مشغول کار حمل و نقل است و هر هفته از بمبی و بصره حرکت و بین راه در کراچی، گواتر، مسقط، جاسک، بندرعباس، لنگه، بحرین، بوشهر، فاو، محمره عبور میکند و با توقفهای بین راه درست در دو هفته مسافتی را معادل 1970 میل طی میکند.»(لرد کرزن صص 556 و 557)
از منظر سیاسی، «ویلسون» سیاح انگلیسی دوره قاجار راجع به اهمیت وضعیت و موقعیت سیاسی خلیج فارس مینویسد: «از اواخر قرن گذشته تا ظهور جنگ بین المللی اول خلیج فارس یکی از مهمترین عوامل سیاسی دنیا به شمار میرفت. زیرا در یک سمت آن تا 1907 روسها چشم طمع به کشور ایران دوختند و در آنجا اقداماتی انجام میدادند و در سمت دیگر آن سودای استعمارطلبی آلمان و سیاست وطن پرستانه ترکیه جوان تمرکز یافته بود. (آرنولد ویلسون ص 45)
در زمان تأسیس خلافت عباسی، قرن هشتم هجری خلیج فارس مهمترین راه ارتباطی شرق و غرب به شمار میآمد. (بلگریو صفحه 16) از این رو برادلی برت Bradly Birt سیاح انگلیسی دوره قاجار، به نیروی دریایی و ایجاد ارتباط راه ارتباطی در خلیج فارس به واسطه کشتیرانیها در دوره افشاریه اشاره میکند و مینویسد: «شاه ایران (نادر شاه افشار) طرحهایی وسیع و همه جانبه برای جهانگیریهای خود در سر میپروراند و با فوریت و چابکی دریافت که خلیج فارس و دریای خزر امتیازات استراتژیکی فوقالعاده برای کشور در بردارد او در نظر داشت با تأسیس نیروی دریایی و ایجاد راههای ارتباطی همراه با جهازهای بازرگانی ضمن اجرای نقل و انتقال نیروی نظامی، ثروت هنگفت و تجارت شکوفایی را نیز به سواحل جنوبی ایران به ارمغان آورد. او برای تشکیل نیروی دریایی دریای خزر از مساعدتهای دو نفر انگلیسی به نامهای جان التون و جوناس هانووی Jonas Hanovy برخوردار شد و کوششهای او نیز در این راستا امیدوار کننده و نوید بخش به نظر میآمد اما مشکلاتی که در خلیج فارس برای تأسیس قوای بحری با آن دست و پنجه نرم میکرد طاقت فرسا و حل نشدنی بود. نادر شاه در خلیج فارس نه تنها از کارگر کشتی ساز محروم بود بلکه چوب و الوار نیز برای ساختن کشتی در اختیار نداشت. طی زمانی که کشتی ساخته میشد و آماده بهرهبرداری بود او نمیتوانست از ملوانان ایرانی برای راه اندازی این واحدها استفاده کند اما هیچ یک از این مشکلات و نارسائیها مانع از اجرای این طرح نشد و تنها فردی پرشور و مشتاق مثل او توانست از عهده آن برآید.»(حسن زنگنه، 1380، ص 178)
یکی از مسائل مهم در خلیج فارس در قرون گذشته، مسئله دزدان دریایی و تجارت برده بود که سوابق طولانی دارد به گفته «سرآرنولد ویلسون» در اواخر قرن هفدهم، قدرت دزدان دریایی عرب در خلیج فارس زیاد شده بود. چنان که بنا به گزارش مسئولان کمپانی در بندر عباس، امکانات دزدان دریایی بحری در این زمان شامل 5 کشتی بزرگ و 1500 فرد مسلح بود به همین دلیل مسئله رفت و آمد و کشتیرانی در خلیج فارس با مشکلات زیادی روبرو بود. (بیژن اسدی، 1384، صص 81 و 82)
«بلگریو» به نقل از لاخ انگلیسی در سفرنامه خود به نقش انگلیسی در سرکوب راهزنان دریایی اشاره میکند و مینویسد: «در سال 1235 ق (مطابق 1825) انگلیسیها از دولت ایران خواستند که اجازه دهند تا کشتیهای جنگی آنان در خلیج فارس رفت و آمد نمایند و دست راهزنان دریایی و اعراب قواسم (جواسم) را که مرکز اصلی آنان در جزیره قشم و رأس الخیمه بود، کوتاه کنند. با این بهانه کشتیهای جنگی آنها توانست اعراب قواسم را سرکوب کند و از بین ببرد.» (بلگریو ص 19)
کرزن در سفرنامه به وضعیت دزدان دریایی و برده فروش به عنوان یک معضل اجتماعی و امنیتی منطقه اشاره میکند و مینویسد: «در اوایل قرن نهم میلادی، دزدان عرب به سواحل خلیج فارس تاخته و در آبهای آن به کار راهزنی پرداخته و عمل برده فروشی در آنجا رواج یافت و امن و امان تجارتی یا انسانی، در آن حدود پاک از میان رفت.»(کرزن، ص 479)
لیدی شیل Lady Sheil (1804 ـ 1871) همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در سفرنامه خود راجع به بردهها و انواع آن در ایران و وضعیت آنها در منطقه خلیج فارس مینویسد: «طی سالها کوشش فراوانی که از طرف دولت انگلیس انجام میگرفت تا دولت ایران از ادامه ورود بردههای سیاه پوست از آفریقا به خلیج فارس منصرف نماید ولی هیچگاه نتوانسته بود موفقیتی در جلوگیری از این تجارت غیر انسانی بدست آورد. چون کنترل ورود این بردهها که بوسیله کشتیهای ایرانی و عرب به بنادر خلیج فارس حمل میشدند به خاطر ضعف قدرت و حاکمیت مرکزی ایران در سواحل جنوبی مملکت، اصلاً قابل اجرا نبود و به هیچ وجه نمیشد از ادامه کار برده فروشان خلیج فارس ممانعت کرد. مگر آنکه این کار با دخالت دولت انگلیس و برقراری حق تفتیش کشتیها توسط بحریه جنگی انگلیس در خلیج فارس برای یافتن بردهها و بازگرداندن آن به موطنشان همراه باشد. البته دولت ایران نیز پیوسته در مقابل اعطای چنین اجازهای به انگلستان مقاومت میکرد. تا آنکه سرانجام اجازه این کار برای مدت چندسال به قوای بحریه انگلیس داده شد. (مری شیل، 1362، صص 211 ـ 212)
او همچنین راجع به واردات و تعداد بردهها مینویسد: «میتوان حدس زد که واردات برده نباید آنقدرها هم زیاد باشد. البته در شهرهای جنوبی ایران و به خصوص شهرهای نوار ساحلی خلیج فارس عده کثیری برده دیده میشوند که در این میان اشکال کار در تخمین تعداد بردههای وارداتی به ایران و سرشماری واقعی آنهاست با وجود این میتوان حدوداً حدس زد که تعداد آنها نباید از سالی 2 تا 3 هزار نفر بیشتر باشد. البته باید دانست که عده کثیری از آنها نیز همه ساله به خاطر هوای نامساعد سواحل جنوبی ایران تلف میشوند.»(پیشین، ص 218)
تجزیه و تحلیل یافتهها:
حضور و فعالیت تجاری، سیاسی، اجتماعی، انگلیسیها به دلیل کنترل و حضور مستمرشان در طول تاریخ در خلیج فارس در حال بحث و بررسی است. بلگریو به نقل از ارسکین لاخ به بررسی وضعیت تاریخی منطقه میپردازد.
«سرجان ملکم» خلیج فارس را در منطقه باستانی میداند و لرد کرزن نیز خلیج فارس را دارای وضعیت نیک ممتاز و از نظر تاریخی در صحنه تاریخ قلمداد کرده است. سِر پرسی سایکس انگلیسی نیز به تاریخ قدیم خلیج فارس میپردازد و آینده روشنی را برای آن پیشبینی میکند. «آرتور هاردنیگ» انگلیسی در سفرنامهاش به بیانات تاریخی لردکرزن سیاستمدار انگلیسی، راجع به قدرت انگلیسیها در خلیج فارس اشاره میکند. ویلسون به جنبه تاریخی خلیج فارس و اقوام ساکن در آن در طول تاریخ میپردازد لیکن به تاریخ و جغرافیای صحیح ثبت شده تا قبل از مبدأ میلادی اعتماد چندانی ندارد.
جیمز موریه انگلیسی به جغرافیای خلیج فارس از جمله ژرفای آن، مرواریدها و تخته سنگهای عظیم آن اشاره میکند. سِر پرسی سایکس به وضعیت جغرافیایی منطقه و بدی آب و هوا اشاره میکند و کرزن نیز به وضعیت جغرافیایی خلیج فارس میپردازد و طول و عرض جغرافیایی و اقلیم و بادهای آن را بررسی میکند ویلسون نیز علاوه بر ذکر خصوصیات اقلیمی به وضعیت ژئوپولتیکی (جغرافیای سیاسی) خلیج فارس اشاره کرد و آن را از نظر سوقالجیشی حائز اهمیت میداند.
وضعیت تجاری خلیج فارس مورد نظر برادلی برت و کرزن بوده است که بدان اشاره میکند. همچنین ویلسون راجع به وضعیت سیاسی منطقه و برادلی برت و کرزن راجع به وضعیت ارتباطی مطلب مینویسند. برادلی برت مینویسد: «تأسیس نیروی دریایی و ایجاد راههای ارتباطی باعث ایجاد تجارتی شکوفا در خلیج فارس میشود.» بلگریو به نقل از لاخ، کرزن، لیدی شیل و ویلسون به وضعیت اجتماعی (برده فروشی) و امنیتی راجع به حضور دزدان دریایی و برده فروشی اشاره میکنند و آن را مانع ایجاد امنیت در منطقه میدانند.
مسئله مهم دیگری که از نوشتههای سیاحان انگلیسی بر میآید نقش پر رنگتر و حضور فعالتر آنها در ایران است که نسبت به سایر سیاحان کاملاً مشهود است.
اصولاً تحول سیاسی و تاریخی نیست که یکی از عوامل ایجاد آن، عامل اقتصادی نباشد و هیچ پدیده تاریخی و سیاسی هم نیست که منشأ یک تحول اقتصادی نشود به عبارت دیگر اقتصاد و سیاست و تاریخ هیچ گاه از هم منفک نبودند.
در دوران صفویه، توسعه تجارت بستگی به روابط حسنه با کشورهای خارجی خصوصاً اروپاییان داشت و اقدام اصلی شاه عباس در توسعه تجارت ایجاد روابط بازرگانی با ممالک خارجی بود تا کالاهای ایران و کالاهای چین و هند را که از ایران میگذشت در کمال امنیت به آن کشورها برسانند. امتیازات تجارتی ایران برای انگلستان تا زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان ادامه داشت و امتیازات هلندیان در زمان شاه صفی بیشتر شد و کالای آنان نیز از پرداخت حقوق گمرکی معافیت یافت و کشتیهای هلندی پیوسته میان هندوستان و ایران در رفت و آمد بودند و انگلیسیها و هلندیها همچنان به رقابت تجاری خود ادامه میدادند. این کار حتی به جنگ دریایی آن کشور در خلیج فارس نیز منتهی شد. (محمد ابراهیم باستانی پاریزی، 1362، صص 114 و 116)
اما یکی از عوامل انحطاط اقتصادی ایران در قرن هجدهم را میتوان در سقوط شدید تولید ابریشم مشاهده کرد یکی دیگر از عوامل انحطاط ایران در این دوره تنزل تجارت بوده که در جنوب ایران توسط کمپانی انگلیسی و هلندی انجام میشد. تجارت ایران نه تنها به خاطر کاهش قدرت تولید و قدرت خرید و نا امنی عمومی که فقط تا حدی، در زمان حکومت زندیان در شیراز تحت کنترل درآمد و نیز افزایش معامله قاچاق در خلیج فارس لطمه خورد بلکه ظهور مراکز رقیب صدور ابریشم نظیر بنگال نیز تأثیر نامطلوبی در آن بجا گذاشت. معذالک گزارشات تمام سیاحانی که در آغاز، سده نوزدهم از ایران دیدن کردهاند مبین بدبختیهای مملکت ایران در زمینههای کاهش جمعیت فقر و اغطاط اقتصادی و جدایی آن از جریان اصلی سیاست، تجارت، علم و فرهنگ جهانی است. (چارلز عیسوی، 1369، ص 18)
تاریخ برقراری روابط سیاسی بین ایران و انگلیس، آن طور که از استاد و مدارک موجود در وزارت خارجه انگلیس و آرشیوهای خارجه ایران بر میآید مربوط به اوایل قرن نوزدهم است و نخستین فرستاده رسمی دولت انگلیس به ایران سِر هارفورد جونز (SirHarford Jones) در سال 1809 میلادی به ایران آمده است. (چارلز عیسوی، 1369، ص 18)
تاریخ مسافرتهای انگلیسها به ایران تا آغاز سده نوزدهم نشان میدهد که انگیزه تقریباً همه کسانی که از شرق یا غرب، شمال یا جنوب گام بر خاک کشورها ما نهادند، سودجویی، بازاریابی و بالأخره گسترش دامنه دادوستد بوده است اما به عللی این جریان در پایان سده هجدهم میلادی دگرگون شد و اکنون میتوان به یقین گفت که همزمان با تأسیس سلسله قاجاریه در ایران یا دقیقاً از دهه اول سده نوزدهم میلادی به بعد مناسبات دو کشور ایران و انگلیس بیشتر تابع ملاحظات سیاسی گردید. (ابوالقاسم طاهری، 1354، صص 301 و 302)
در دوران قاجار، راههای ارتباطی ایران با دنیای خارج با برقراری خطوط تلگرافی به اروپا و راه افتادن کشتیهای بخار در دریای خزر و خلیج فارس رو به بهبود گذاشت. افتتاح کانال سوئز در سال 1869 ایران را توسط کشتیهای بخار به اروپا نزدیک کرد. اما تحول اصلی تجارت ایران، در نیمه اول قرن نوزدهم، افزایش زیاد تجارت با انگلیس از طریق ترکیه و خلیج فارس و نیز هند بود در اواخر قرن نوزدهم تجارت در خلیج فارس، رفته رفته کاهش یافت اما برقراری نظم توسط قاجارها و احیای بعدی اقتصاد ایران، همگام با امنیت روز افزون خلیج فارس زیر سایه ناوگان انگلیسی منجر به رشد تجارت گردید. (چارلز، عیسوی، 1366، ص 107)
در سی ساله اول قرن نوزدهم دولت ایران یکی از آن دولی بودکه در ممالک آسیای مرکزی و مخصوصاً هندوستان دارای سوابق تاریخی و شهرت فوقالعاده بود و خود عمال سیاسی دولت انگلیس این موضوع را بهتر از هرکس دیگری میدانستند و برای بسط نفوذ خود از دولت ایران استمداد میکردند. به طور کلی روابط سیاسی ایران در قرن نوزدهم نشیب و فراز زیادی را طی کرده است. (محمود، محمود، 1353، صص 316-318)
نتیجهگیری:
ایران از نظر موقعیت جغرافیای طبیعی در یکی از حساسترین نقاط جهان قرار دارد و به صورت چهار راه مهم ارتباطی دنیا شکل گرفته و جزء معدود کشورهایی است که همزمان دارای چهار فصل میباشد از نظر شکل سرزمین (وضعیت و وسعت) کشوری پهناور است که در جنوب و جنوب شرقی آن خلیج فارس و اقیانوس هند و در شمال و شمال غرب آن دریای خزر و آسیای میانه و قفقاز قرار دارد. ایران از قدیمالایام دارای حساسیت بین المللی بوده و همین حساسیت یکی از دلایل پیشرفت یا پسرفت آن در ادوار مختلف بوده است. این حساسیت تأثیر به سزایی در سیاستهای حکومتهای حاکم، کشورهای هم مرز و قدرتهای جهانی در زمانهای مختلف داشته و گاه باعث سیادت و آقایی حاکمان ایرانی در جهان و گاه باعث خذلان حاکمان و مردم گردیده است. (حسین انصاری، 1383، نشریهی سیاست روز)
نوشتههای سیاحان که در قالب سفرنامهها به رشته تحریم در آمده است از جمله منابع اطلاعاتی دست اولی هستند که وضعیت تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک مملکت را در صورتی که عاری از حب و بغض باشد به تصویر میکشد و ما را با وقایع و اتفاقات دورهای خاص آشنا میکند از طرفی بررسی نوشتههای سیاحان خارجی ما را تا حدودی با دیدگاه و اهدافشان از حضور در یک کشور آگاه میکند.
بنابراین نوشتههای سیاحان خارجی و اهداف آنها بعضاً تحت تأثیر مسائل سیاسی وقت بوده که باید با مطالعه دقیق متون تاریخی معتبر در مورد صحت و یا عدم صحت آن نتیجه گرفت. حیطه موضوعی نوشتههای سیاحان انگلیسی عمدتاً به وضعیت تجاری و بازرگانی حلیج فارس، وضعیت جغرافیایی و تاریخی، اوضاع اجتماعی (برده فروشی و دزدان دریایی) ارتباطی و سیاسی میباشد. بررسی به عمل آمده از سفرنامهها حاکی از آن است که بیشتر سیاحان خارجی بویژه انگلیسیها در دوره قاجار به ایران آمده و دیدهها و یافتههای خود را راجع به خلیج فارس ثبت کردهاند در نتیجه انگلیسیها بیشتر از سایر ملل اروپایی در این منطقه از ایران رفت و آمد داشتهاند.
امروز خلیج فارس همچون نگینی میدرخشد و موقعیت ژئوپلتیکی و استراتژیکی مهم آن، با ویژگیهای منحصر به فردش هم چنان توجه سیاستمداران، تجار و گردشگران عصر حاضر را به خود جلب میکند.
منابع:
اسدی، بیژن، خارجیان در خلیج فارس، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384.
انصاری، حسین: نشریه سیاست روز، 1383.
باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران: صفی علیشاه، 1382.
بلگریو، چارلز، ساحل دزدان دریایی، ترجمه حسین ذوالقدر، تهران: آناهیتا، 1369.
رایت، دنیس، انگلیسیان در ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، تهران، انتشارات دنیا، 1357.
زنگنه، حسن، جنوب ایران به روایت سفرنامه نویسان، شیراز، 1380.
سایکس، پری مولزورث، سفرنامه ژنرال سِر پرسی سایکس، یازده هزار مایل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران: لوحه 1363.
شیل، مری، خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: نشر نو، 1362.
طاهری، ابوالقاسم، روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران از دزدان فرمانروایی مغولان تا پایان عهد قاجاریه، تهران: انجمن آثار ملی، 1354.
طلوعی، محمود، دو قرن نیرنگ، تهران: نشر علم، 1380.
عیسوی، چارلز، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: گستره، 1369.
کرزن، لرد، لرد کرزن در خلیج فارس، بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، تهران، وزارت امور خارجه واحد نشر اسناد، 1370.
لمبتون، آ.ک.س، ایران عصر قاجار، ترجمه سیمین فصیحی، تهران، نشر جاودان خرد، 1357.
محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19، تهران: اقبال، 1353.
موریه جیمز، سفرنامه جیمز موریه، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: توس، 1386.
وادالار، خلیج فارس در عصر استعمار، ترجمه شفیع جوادی، تهران: کتاب سحاب، 1364.
ویلسون، سرآرنولد، خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1366.
هاردینگ، آرتور، خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ، ترجمه جواد شیخ الاسلامی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1363.