کد خبر: ۱۰۰۶۷
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۴
زندگی نامه شهدای زن استان فارس
پرواز آغاز شده بود و زلال آب های نیلگون خلیج فارس ، در چشمان شهربان چون مروارید می درخشید و در فروغ خورشید ، گل تبسم بر لبانش می شکفت و ذکر سپاس به درگاه الهی آرامشش می داد.

پیام زینب (س) - تو مسافر آسمانی بودی که گل امید در آیینه ی نگاهت می شکفت و بر فراز زلال آب ، خورشید با فروغی زرین بدرقه ات می کرد ؛ سپید بالان سرود خوان در پرواز تو بی قرار بودند و موج های نیلگون به آهنگ باران ، نامت را تکرار می کردند ؛ پر پروازت چون به خون نشست ، خلیج فارس ، دریا دریا گریه سر داد.

شب به صفا و سرور ستارگان نور باران بود و مهتاب مژده ی صبح و سپیده می داد و در خانه ای که چلچراغ آیین محمدی«ص» در آن می درخشید ، با قدوم مبارک نوزادی با نام شهربان ، از شادی و نشاط سرشار می شود و سومین فرزند صالح خانواده ، زندگی شادمانه ی خود را آغاز می کند. و ایام کودکی را با شهد و شیرینی محبت مادری نیک سرشت و پاک دامن ، سپری می کند و از مکتب و محضرش درس ها می آموزد و به صفت های شایسته متصف می شود و نور و فروغ خداشناسی و دین مداری ، محراب جانش را روشن می کند.

وی هرچند موفق نمی شود که به مدرسه گام گذارد ، اما در مکتب خانه ی دیار خود ، چراغ خواندن و نوشتن ، سرای دل و دیده اش را روشن می کند و به اندیشه های خود توانایی بیشتری می بخشد.

شهربان در ماه های محرم ، دل مشتاق خود را به صفای حسینیه می سپرد و در عزا و تعزیت سید و سالار شهیدان عالم ، حضرت حسین بن علی «ع» به سوگواری می پرداخت و چون از واقعه ی خونین کربلا سخن می رفت ، سخت آزرده می شد و بلور اشک ، چشمانش را سرشار می کرد ؛ و آن گاه که ماه مبارک رمضان فرا می رسید ، در مسجد و در مراسم دعا و نیایش شرکت می کرد و مناجات سر می داد و با خدای خود به راز و نیاز می پرداخت و در بهارقرآن به آیه های نورانی و سرور انگیز الهی ،گوش جان را نوازش می داد.

وی بنابر سنت پسندیده و اصیل اسلامی ، زندگی مشترک خود را آغاز می کند و به عنوان بانویی خانه دار ، وظیفه و تکلیف خود را با خلوص و صداقت انجام می دهد و هم نشین و هم صحبتی صادق و با وفا برای همسر خود می شود ؛ و با آن که صاحب فرزندی نمی شود و حلاوت تبسم شیرین کودکی دلبند ،کام جانش را شهد آگین نمی کند، اما فروغ صدق و صفای او بر دل و دیده ی دیگرکودکان ، به ویژه فرزندان خواهر شهیدش می تابد و عاشقانه به آن ها محبت می کند.

شهربان بانویی با وقار و متین بود و حجب و حیا ، آراسته اش می کرد ؛ کم گوی و گزیده گوی بود و از بدگویی و غیبت اجتناب می ورزید ؛ با قناعت ، بر عزت نفس خود می افزود و پیوسته ذکر «الحمدالله» و «یا حسین مظلوم» به جان و وجودش طراوت می بخشید.

وی که علاقه ی زیادی به سیاحت و زیارت داشت ، در سال 1367 ، همراه خواهر و خواهر زادگان و دیگر بستگان خود برای دیداری از عزیزانش ، سفری سرخ  و خون بار را آغاز می کند و با هواپیما عازم یکی از کشورهای منطقه ی خلیج فارس می شود.

پرواز آغاز شده بود و زلال آب های نیلگون خلیج فارس ، در چشمان شهربان چون مروارید می درخشید و در فروغ خورشید ، گل تبسم بر لبانش می شکفت و ذکر سپاس به درگاه الهی آرامشش می داد.

ناگاه سیاهی ناو اقیانوس پیمای آمریکایی ، پدیدار می شود و طوفانی از آتش به سوی هواپیمای حامل او و دیگر مسافران می گشاید و سرور و صفای آنان به خون رنگین می شود و شهربان بی گناه ، مظلومانه به شهادت  

می رسد و به دیدارمعبود می شتابد.


نام شهید : شهربان اژدهایی

نام پدر: محمود

تاریخ تولد:1331

محل تولد: گراش ،لار

تاریخ شهادت:12/4/1367

مکان شهادت: خلیج فارس/224224
انتهای متن
نام:
ایمیل:
* نظر: