پیام زینب (س) - در نگاه خورشیدی دریا، هزار آینه می درخشید و لنج و لنگرگاه در آرامشی بلورین ، آیه های نسیم را نجوا می کردند . آداب آلاله ها جان مرجان را جلا می داد و موج های نجابت ، اصالت ساحل را متجلی می نمود.
وی در خانواده ای که اصل و اساسش دیانت و صداقت و کانونش مهر و مهربانی بود ، سال های سرفرازی کودکی را سپری می کند و در زادگاهش منطقه ی لامرد سال ها سکونت می گزیند ؛ سپس به سبب خشکسالی و قحطی ، آن دیار را ترک می کند و در بوشهر ساکن می شود و پس از مدتی همراه خانواده به سوی کشور بحرین سفر می کند و درآن جا اقامت می گزیند .
او با هدایت و راهنمایی مادری با وفا ، به صفت ها و خصلت های انسانی و پسندیده خو می گیرد و با سرشت و فطرتی خدا جویانه ، چراغ دوستی امامان معصوم (علیهم السلام) در محراب جانش روشن می شود و با انس و الفت گرفتن با عبادت هایی چون نماز و روزه ، نسیم بندگی خدا بر روح و روانش وزیدن می گیرد.
وی زمانی که از محضر مادر درس سالم زیستن را می آموزد و تجربه های گران بهایی از زندگی به دست می آورد ، تشکیل خانواده می دهد و با پسر عموی خویش پیمان ازدواج می بندد و روزگاری سرشار از شادابی و شادکامی را آغاز می کند.
معصومه با محور قراردادن توافق و تفاهم ، در جوار همسرخویش روزهای نیک انجامی را پشت سر می گذارد و خرسند و خشنود ، ازچشمه ی صفا و صداقت بهره ها می برد.
وی زمانی که در بحرین زندگی می کرد ، خدای مهربان و بخشنده به او کودکی عطا می کند و کانون خانوادگی اش از نور و سرور، لبریز می شود و درمقام مادری مهربان ، قدم مبارک فرزند را گرامی می دارد و عصاره ی جان و وجودش را به او هدیه می کند و درتربیت و پرورشش عاشقانه به تلاش می پردازد و پیش از ورود به مدرسه ، درمکتب خانه ذهن و زبانش را به آیه های نورانی قرآن آشنا می کند.
او چند سال پیش از انقلاب اسلامی ، کشور بحرین را ترک می کند و با گام نهادن به خاک ایران ، در شهر آبادان سکونت می کند و به زندگی خود ادامه می دهد.
وی با دلی تابان شده ازمهر و مهربانی ، در انجام کارهای خیر و خداپسندانه ، همت می گمارد و به عنوان بانویی مسلمان و دوستدار خاندان عصمت و طهارات (ع) ، با فرارسیدن هرمحرم و صفر، شور و شیدایی اش نسبت به سرور و سالار شهیدا ن کربلا ، متجلی می کند و در عزا و تعزیت فرزند زهرا (س) اشک ماتم می ریزد و در برگزاری مراسم سوگواری سهیم و شریک می شود .و این شور و حال ، از تقدس و تبرک مسجدی بو د که در نزدیکی خانه و کاشانه اش قرارداشت .
زمانی که بعثیان ، خاک پاک وطن اسلامی را می آلایند و آبادان زیر باران آتش و گلوله قرارمی گیرد و رخسارش زخم برمی دارد و هستی مردم درآتش می سوزد ، او در پشت جبهه به تلاش و فعالیت می پردازد و بیرق سرخ مقاومت را بردوش می گیرد.
با اوج گرفتن جنایات جنگی رژیم عراقی بر ضد جمهوری اسلامی ایران و پرپر شدن گل های سرخ زندگی در شهرهایی چون آبادان ، او ناچار می شود تا همراه خانواده به سوی شیراز روانه شود.
ساکنان خانه ای که در و دیوارش برگی از دفترخاطره های شیرین او به شما ر می رفت و نبض آن نجوایی عاشقانه داشت ، منتظر بودند تا ابزار و وسیله های زندگی را جمع آوری و سفر را آغاز کنند ، اما آتش دشمن شهرآبادان را آسوده نمی گذارد و گلوله های خمپاره ، کاشانه ی معصومه را به خاک و خون می کشد و فرزند و نوه اش زخمی می شوند و او به شهادت می رسد.
نام شهید : معصومه باقری
نام پدر: محمد
تاریخ تولد:11 /09/1290
محل تولد: منطقه ی لامرد
تاریخ شهادت : 15/07/1359
مکان شهادت:آبادان
منبع : کتاب ارغوانی ها
انتهای متن /224224