کد خبر: ۲۲۰۶۶
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۹

پیام زینب (س) - خداوند انسان را از روی عشق خلق کرد. و در قرآن آمده که جن و انس را خلق نکردم مگر برای این که عبادت کنند. هدف از عبادت، رسیدن به همین عشق است. رسیدن عاشق و معشوق به یکدیگر. هدف از تمامی خلقت و عمر آدمی، تلاش ها، تحمل مشقت ها، ایثارها و جهادها همین هدف اصلی، یعنی عبادت خالصانه انسان بوده است. مگر نه اینکه ، امام حسین (ع) ظهر عاشورا در همهمه و هجوم نیزه ها به نماز ایستاد و گفت تمام جنگ ما برای نماز است، پس هدف از طی مسیر پیچاپیچ زندگی و مواجهه با معماهای شگفت انگیز آن رسیدن به همین نقطه است. سجده ای که دنیا و مافیها را از یاد انسان ببرد، عقل را مدهوش کند و کاینات و ملائک را به اعجاب وادارد و این مسیری است که انسان در مکتب اسلام باید بپیماید.(عرفان) :حل شدن در جذبه شوق، از خودی، از خاک، از جسم و از وجود خالی شدن و تقدیم روح به سرچشمه آفرینش، تقرب به (کلمه).عرفان اسلامی، کاملترین نوع خود سازی نفس و روح، از تمامی ریاضت های مکاتب اساطیری و یونانی و بودایی و امثالهم خود را متمایز می سازد. در عین تعادل و آمیزش با دنیا سیر صعودی را می پیماید که خواست اصلی و ازلی روح بشر است. این توانایی عظیم و ماورایی در اثر مجاهده به دست می آید، مجاهده و طی طریق با ضوابط و مراحل منظم و همین طی طریق است که از طی الارض به معراج می رسد. پیامبر (ص) در مسیر عرفان ناب و حقیقی در طریق عشق خدا آنچنان نیکو و بجا قدم برداشت که به این مقامات عالیه رسید. و پس از او مؤمنین نیز در همین مسیر گام نهادند و هر یک به درجات رفیعی نائل آمدند. این مقامات و توانایی ها جبری نبود بلکه اختیاری صواب و ثواب همراه با بینش و شناخت صلاح بود. آن ها که به چنین مدارجی رسیدند، ریاضت ها کشیدند و روح خود را صیقل ها دادند تا از کوره راه های صعب گذشتند و به چشمه ناب خورشید دست یافتند. زنان صدر اسلام نیز در همین حلقه جای دارند. هدف غایی و انگیزه ابتدایی حرکت آنان نیز از تمام ایثارها وگذشت ها؛ به جان خریدن خطرات و شکنجه ها و حتی شرکت در رزم ها، همانا رسیدن به عبودیت خالص، وصل شدن به سلسله عشاق و گام برداشتن در مسیر عرفان بود. عرفان این زنان بخصوص در نزدیکی زمانی و مکانی با پیامبر(ص) و علی(ع) و ائمه از هر گونه افراط و تفریط و انحراف و تحریف مبرا بود. زیبا ترین و کاملترین نمونه زنان عارف صدر اسلام وجود مقدس و جلیله  حضرت زهرا (س) است. او درس عشق و عبادت را در مکتب رسول خدا (ص) آموخت. از کودکی شاهد راز و نیازها و عبادت های پدر و مادرش بوده است و به زودی ، خود نیز به جمع عابدان پیوست. فاطمه (س) در این عبادت ها به شناخت و وصالی عاشقانه می رسد و چنان عبادت می کند که مقامش از حضرت مریم(س) و عبادتش از او بالاتر می رود .

او درس پر ارزشی به همه عارفان می دهد که نخستین قدم در راه سیر و سلوک، «نماز» است و عبادت های منظم امر شده از سوی خداوند. پس از آن، این عبادت ها را با شب زنده داری ها و ذکرهای دائمی کامل می کند. وجود روح او با عبادت معنی می یابد. حب خدا در جان و روح فاطمه(س) ریشه ای عمیق دارد. در همه حالات روز و شب و در حین کار مشغول ذکر و دعاست و در ارتباطش به عشق و شوریدگی می رسد. این وصال، جهان بینی او را می سازد و تلقی اش را از دنیا، مال و ثروت، خوشبختی و مرگ معنایی فراتر از برداشت انسان های عادی می بخشد. او توان و امکان برخورداری کامل از دنیا و خوشبختی ها را داراست.

آنقدر ثروت دارد که همیشه در رفاه باشد و می تواند به رسم عرب که دختر بزرگان باید با بزرگان و ثروتمندان ازدواج کنند یکی از خواستگارهای متمول خود را برای همسری برگزیند، اما دید او نسبت به دنیا و رفتار بندگان خدا در این سرای امتحان، چیز دیگری است. امام، دید او را به سوی مردمی ظاهراً فقیر می کشاند. همین دید به او می گوید ثروت فدک را به مستمندان دهد و خود و فرزندانش را گرسنه نگاه دارد و همین دید زیبا و عارفانه به زندگی است که مرگ را نقطه آغاز پرواز به سوی معبود می داند و با تمام وجود از آن استقبال می کند و مرگ را چون آخرین پل در راه طی طریق این دره های مهیب می داند. چنین شخصیتی می تواند رفتار و ارتباط اجتماعی خویش را آن گونه بسازد که همه ارتباطاتش با بندگان خدا تجلی و نمودی از ارتباط با خدا باشد. او پدر خود را با لفظ رسول ا...(ص) صدا می زند و با مستخدم خانه به نحو شایسته ای رفتار و او را «بانوی من» خطاب می کند. چنین شخصیتی می تواند انسانی مانند «فضه» تربیت نماید. زنی که پس از واقعه کربلا تا آخر عمر هر چه سخن می گفت فقط از قرآن  بود. چه عرفانی بالاتر این حد تسلط به مفاهیم و جملات قرآن که تمام محاوره های روزمره را حتی، با این کتاب بیان کند؟

به واسطه همین سیر و سلوک و وارد ساختن دید عارفانه در زندگی است که فاطمه (س) به چنان مقام والایی نزد رسول خدا (ص) و خدا، دست می یابد، این که پیامبر می گوید فاطمه (س) پاره ای از وجود من است صرفاً به دلیل پیوندهای نسبی و عاطفی نیست بلکه فاطمه (س) از جهت کمالات و مناقب شخصیتی، پاره ای از وجود پیامبر(ص) شده است. وجودی که خداوند در شان او (پیامبر) می گوید اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم.

خاندان پیامبر(ص) کسانی بودند که در راه مقاصد عالیه و دفاع از حق و حقیقت به مقامات و درجات رفیع رسیدند .

نمونه زیبا و لطیف دیگری از عرفان زنان صدر اسلام «نفیسه» نتیجه امام حسن (ع) است. او حافظ و مفسر قرآن بود و نیز راوی حدیث. بشر حافی همواره به زیارتش می رفت و او نیز هنگام بیماری بشر از او عیادت می کرد. نفیسه زنی ثروتمند بود اما ثروت خود را وقف مستمندان و بی پناهان و کمک به بیماران می کرد. او هر سه روز یکبار غذا می خورد و بقیه اوقات را روزه می گرفت. در خانه خود قبری آماده کرده بود و هر روز ساعتی را در آن می گذراند و قرآن می خواند. آخر عمر بیمار شد و بر بستر مرگ افتاد در حالی که روزه بود. به او اصرار کردند که روزه خود را بگشاید .

گفت: «شگفتا ! سالهاست که از خداوند می خواهم او را در حال روزه ملاقات کنم حالا که وقتش رسیده افطار کنم؟» سپس مشغول قرائت سوره انعام شد.

نیمه های شب که به این آیه رسید :«لهم دار السلام عند ربهم و هو ولیهم بما کانوا یعملون » از هوش رفت! از تصور سعادت و وصل ابدی در یک قدمی خویش و از جذبه شوق مدهوش شد. پس از آن به هوش آمد ، شهادتین را بر زبان آورد و روی دستان پاک و مطهر ملائک به آنجا که آرزو داشت پر کشید.

انتها /224224

نام:
ایمیل:
* نظر: