من خودم الان در ایام ماه محرّم که نمیتوانم روضه بروم، چون آن احساس و عشقی که در دل هر شیعه هست و دلش میخواهد در عزاداری شرکت کند، لذا من این را با خواندن «نفسالمهموم» حاج شیخ عباس قمی(۱) – که یک کتاب عربی است – اشباع میکنم؛ این خودش گریهآور است و برای من کار چند نفر روضهخوان را میکند. حتماً لازم نیست که عزاداری به همان شکل سنتىِ روضهخوانی باشد که اولش چیزی میخوانند و بعد هم احیاناً آخرش دمی میگیرند و سینهیی میزنند؛ نه، شرح حال را بیان کنید؛ مثلاً یک نفر با بیان خوب و لحن محزونی، وضع زندان رفتن حضرت موسیبنجعفر را بیان کند؛ حوادث تلخ زندان را بیان کند؛ بعد شهادت حضرت را بیان کند؛ بعد مراسم تشییع را بیان کند؛ در این صورت هر کس که آنجا نشسته باشد، دلش نرم میشود.
شبیه همان صداهای ناهنجار، نوای شیپوری است که معمولاً در ایام عزا بین دو برنامه گذاشته میشود؛ که آن هم انصافاً گوشخراش است. من یک وقت به برخی از دوستان گفتم که شما میتوانید برای ایجاد فاصله بین دو برنامه، از صدایی شبیه برخورد یک قاشق با یک کاسهی فلزی استفاده کنید؛ واقعاً چه لزومی دارد که حتماً یک موسیقی باشد، که ما چون موسیقی را در این روزها حرام میدانیم و نباید بگذاریم – روزهای دیگر که حرام نیست – آن وقت بیاییم از شیپور بدصدایی، آن هم صدای گرفتهی خشداری استفاده کنیم؟! باید چیز مناسبی انتخاب بشود. در زمان رژیم گذشته هم از این صدا استفاده میشد. من دیده بودم که در ایام وفات، بین برنامهها از شیپوری استفاده میشد که حالا هم گذاشته میشود! چیز جدید و خوبی ابداع کنید. البته نباید افراط بشود و عدهیی از آن طرف بروند و بگویند فلانی گفت که این شیپور بد است؛ پس بیاییم مثلاً سنتور یا ویولونی بیاوریم و بگذاریم! نه، من میگویم اصلاً لزومی ندارد که موسیقی باشد. اگر نمیخواهید موسیقی بگذارید – که عیبی هم ندارد – اصلاً موسیقی نگذارید؛ اما اگر یک چیز مناسب عزا دارید، آن را بگذارید.
آنجاهایی هم که سینهزنی و نوحهخوانی هست، از مداح خوشصدا استفاده کنید. گاهی آدمهای بدصدایی میآیند و شما صداهای ناهنجار نکرهیی را در آنجا میگذارید که با شنیدن این صداها آدم ناگهان از جا میپرد و اصلاً بدش میآید که این صداها چیست! بروید خوانندههای خوشصدایی را بیاورید و در برنامههای خودتان از صدایشان استفاده کنید. همین خوانندههای معمولی بیایند شعر عزاداری بخوانند، یا در مدح ائمه شعر بخوانند؛ مگر ننگشان میکند؟! شعرای بزرگ ما در مدح و عزای ائمه شعر گفتهاند. این دوازده بند محتشم، از لحاظ هنر شعری، جزو شعرهای درجهی یک است. محتشم، دیگر هم شعر به این خوبی ندارد. من دیوان محتشم و غزلیاتش را دیدهام؛ این دوازده بند چیز فوقالعادهیی است؛ از لحاظ شعری، حد اعلای شعر است. شعری مثل شعر محتشم، در حد بالای هنری سروده شده است؛ اما مثلاً آقایی ننگش بکند آن را بخواند! خوشبختانه ما خوانندههای جوان داریم. بعضی از جوانانی که تازه روی کار آمدهاند، صداهای خوبی هم دارند؛ اینگونه اشعار را در اختیارشان بگذارید تا بخوانند.
نکتهی بعدی در زمینهی جشنهای مربوط به سالگرد ولادت ائمه در رادیوست. جشن باید شاد باشد؛ منتها جشن ائمه را باید با شادی روز سیزدهبدر تفاوت گذاشت. اگر بنا باشد که روز تولد ائمه طوری شادی را تأمین کنیم که مثلاً در سیزدهبدر تأمین میکنیم؛ یکی بیاید لطیفهیی بگوید و جمعی را بخنداند؛ هر چند من این را منع نمیکنم، اما آن را بهحساب معارف نگذارید. البته برنامههای شما به مناسبت ولادت ائمه، اصلاً نباید جنبهی مصیبت و روضهخوانی و غم داشته باشد. اگر میخواهید تحلیل هم بکنید – که عیبی ندارد – در آن جنبههایی تحلیل کنید که این چیزها نباشد. در روزهای ولادت باید مناقب و معجزات ائمه گفته بشود؛ البته معجزاتی که قابل قبول و قابل فهم باشد و سنگی در ذهن مخاطب نیندازد.
**بیانات در دیدار با اعضای «گروه اجتماعی» صدای جمهوری اسلامی ایران (۱۳۷۰/۱۱/۲۹)؛ ر.ک: صفحهی ۵۶ همین مجلد
۱) ۱۳۱۹ – ۱۲۵۴ ش)