گزارش
نشست روشنگری و بصیرتی
نشست
boletنشست روشنگری و بصیرتی
حوزه امام جواد(ع)سرچهان
یادداشت و گفتگو
همیشه پایِ «امام رضا» در میان است!
دل نوشت مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس؛
boletهمیشه پایِ «امام رضا» در میان است!
سالهاست در فضای شهدا هستم و آرزویم شهادت است
مصاحبه با همسر اولین طلبه شهید مدافع حرم محمد مسرور
boletسالهاست در فضای شهدا هستم و آرزویم شهادت است
کد خبر: ۵۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۱
در گفت و گو با فرمانده واحد شاعر:
آشنایی بنده با این دانش آموز فرمانده واحد و البته شاعر توانا بر می گردد به سفر اعضای شورای همفکری شهرستان ها به تهران و شرکت در همایش شورای همفکری کشور. در اتوبوس سوالی مطرح کردم که چه کسی شاعر کشوری اهل فسا را می شناسد؟ و او پاسخ را به درستی گفت: محمد مهدی سیار. بعد هم که نوبت معرفی خودش شد، پس از معرفی یکی از شعرهایش را خواند. از آنجا به بعد هر از چندگاهی مرا با اشعارش مهمان می کند. متن زیر حاصل مصاحبه ی خبرنگار bdfars.ir با یاسین ظرافت، فرمانده واحد دبیرستان شایستگان خنج است که خواهید خواند:
لطفا خودتون رو معرفی کنید.
یاسین ظرافت هستم شانزده ساله، فرمانده واحد دبیرستان شایستگان شهرستان خنج و در کلاس دوم تجربی مشغول به تحصیل هستم .

سرودن شعر رو از چند سالگی شروع کردید؟

من از سیزده سالگی به سرودن شعر پرداختم.

چطور متوجه این استعداد در خودتون شدید؟
در دوران ابتدایی و راهنمایی کتاب های زیادی به خصوص کتاب ادبی و شعر مطالعه می کردم و اشعاری که در دلم می نشست رو حفظ می کردم؛ کم کم خودم نیز دست به قلم شدم و اشعاری رو سرودم.

اولین شعرتون؟
اولین شعری که سرودم در وصف مادر بود. البته از لحاظ وزن قوی نبود ولی همین شعر جرقه ای برای شعر گفتن من شد.

خیلی ها فکر می کنند برای نوشتن یا شعر گفتن باید در یک فضای خاص قرار گرفت. نظر شما چیه؟ شما هر وقت اراده کنید می تونید شعر بگید!؟
هر شاعری خصوصیاتی دارد و ممکن است در فضایی خاص شعر بگوید ولی بنده اعتقادی به اینکه در فضای خاصی می شود شعر گفت ندارم.
در اکثر مواقع بله می توانم.

قالب اشعار شما؟ چرا این قالب رو انتخاب کردید؟
غزل؛ البته در قالب هایی چون رباعی، مثنوی، چهارپاره و نیمایی شعر گفتم ولی غزل، انرژی مضاعفی به من می دهد.

به نظر شما کسی که اصلا ذوق ادبی ندارد می تواند شعر بگوید؟ چطور می شود شاعر شد؟

خیر، زیرا اولین فاکتوری که در شعر گفتن نیاز است ذوق ادبی است. باید توجه کرد که آیا در خودمان ذوق و شور شاعری داریم و بعد اگر داشتیم با مطالعه، گنجینه کلمات خود را وسیع تر کنیم و با شعرخواندن، اوزان زیادی را در مخیّله خود به کار گیریم و ابتدا باید از شاعران دیگر پیروی کنیم و الگو بگیریم مانند پرنده ای که تازه می خواهد پرواز کردن را بیاموزد تا آنقدر زبر دست شویم و زمانی خودمان دارای سبک باشیم.

توصیه ای به شاعران دانش آموز؟
شاعران دانش آموز چون در ابتدای راه هستند باید حداقل روزانه 5دقیقه مطالعه کنند. البته این مطالعه شامل مطالعه کتب درسی نمی شود و خوب است در اشعار خود، ارزش های انسانی را ستایش کنند چون امروزه بیشترین چیزی که توسط دشمنان ما کوبیده می شود ارزش های انسانی است.

نظر شما در مورد اشعاری که در کتاب های ادبیات مدرسه هست چیه؟ نقدی نسبت به کتاب های ادبیات دارید؟
این اشعار نسبتا متناسب با دانش آموزان است اما امروزه شاعران زیادی روی کار آمدند که اشعار به روز تری که متناسب عصر ماست را سروده اند که باید به این اشعار توجه ویژه ای بشود.

الگوی شما در سرودن اشعارتان؟
سید حمید رضا برقعی؛ اولین روزی که با اشعار ایشان آشنا شدم فهمیدم زمینه فکری بنده خیلی به او نزدیک است و وزن اشعارش دلنشین بود و به این سروده وی علاقه زیادی دارم:
«مولای ما نمونه دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است...»

با کدام شاعر بیشتر انس دارید؟
حافظ

به نظر شما مشهور شدن خوبه؟ چرا؟
اگر مشهور شدن به قصد ریا و خودنمایی باشه اصلا شایسته نیست ولی کسی که آنقدر بزرگ است که نیازی به خود نمایی ندارد در این شرایط مشهور شدن عالیه.

اهل ورزش هستید؟
بله، ورزش والیبال رو پیگیری می کنم.

اوقات فراغت خود را چطور می گذرانید؟
اوقات فراغت من خیلی کم است ولی همین مقدار کم را هم غنیمت می شمارم و در صورت امکان کتاب می خوانم.

بیشتر چه کتاب هایی رو مطالعه می کنید؟

داستان؛ به خصوص گلستان سعدی

بزرگ ترین آرزوتون؟
اینکه بتوانم شاعر آیینی بزرگی بشوم.

چطور با بسیج دانش آموزی آشنا شدید؟
از طریق دوستانم که خودشان در این زمینه فعالیت می کردند.

خاطره ای از دوران فرمانده بودن تون؟
در آغاز سال تحصیلی من فکر نمی کردم دانش آموزان توجهی به بسیج دانش آموزی بکنند تا اینکه مشکلی در جلوی راه ما قرار گرفت و دانش آموزانی که کمک به ما از آنها انتظار نمی رفت جلوتر از بقیه پیش قدم می شدند.

فعالیت در بسیج دانش آموزی باعث افت تحصیلی شما نشد؟

خیر، باعث پیشرفت من شد زیرا بعد از آنکه به عنوان فرمانده واحد مدرسه شروع به کار کردم توسط دبیران و مدیر مدرسه و حتی خانواده زیر ذره بین بودم و با برنامه ریزی موفق به کسب رتبه اول کلاس شدم.

موفقیت تون در زندگی رو مدیون چه کسانی می دونید؟

پدر و مادر

به نظر شما از وقتی بسیج مدارس با مدیریت فرماندهان دانش آموز اداره میشه چه تفاوتی با قبل کرده؟
دانش آموزان قبل از اینکه مسئولیت های اجتماعی را در دست بگیرند آن را در مدرسه تجربه می کنند همچنین دارای افکار و سلیقه های جدیدتری نسبت به سایرین هستند.

بهترین اتفاق زندگی تون؟
بهترین اتفاق این بود که تونستم سه جز از قرآن را حفظ کنم.

در مورد بسیج هم شعری سروده اید؟
بله. چند رباعی سرودم که در اینجا دو مورد رو ذکر می کنم:
شلمچه، فاو و فکه خوب دیدند
بسیجی ها از این دنیا پریدند
هدف دنیای دیگر بود و آنها
به اهداف قشنگ خود رسیدند
                ***
بسیجی تک یل میدان جنگ است
سلاحش یک قلم جای تفنگ است
بسیجی بهترین سرباز اسلام
ندارد عیب او، پاک و زرنگ است

یکی ما یکی شما:
یاسین ظرافت: آینده نگر
فرمانده واحد: فرصتی مناسب
شعر: سخنی لطیف
مدرسه: خانه دوستی
رهبر: مدبری آگاه
شهید حسین فهمیده: شجاع،شجاع،شجاع

در پایان اگر مطلبی مونده بفرمایید.
یک شعر نو و یک مثنوی از شعرهایی را که در موضوع انقلاب اسلامی سروده ام تقدیم می کنم:

شعر نو:
زمستان بود
سرما بود
صدای مردمان لرزان
امید کودکان پوچی
در آن سرمای دوران بود
چه صیادی
شهنشاه دهستان بود
همه کارش فریب و حیله و نیرنگ
دهستان غرق خاموشی
همه خوابند در، آهنگ لالایی
در آن سردی و دلتنگی
غریوی آمدش بر گوش
که ای مردم به پا خیزید
چه وقت خواب باشد روز
صدای کیست می آید؟
چو رعد آتشین بر گوش
همان پیر دهستان است
که آمد از سفر دیروز
چو خواب از چشم مردم رفت
زمستان رفت
سیاهی مرد
دهستان غرقه در شادی
بهاران شد

مثنوی:
سردی از پشت کوهی پر از برف
گوش مردم پر از قصه و حرف
آرزو نه هدف نه فقط مرگ
زندگی گشته بی شاخه وبرگ
استواری کجا ؟ اوج سستی
لرزه بر تن، پلشتی و زشتی
جای گل ها به جای گلستان
خانه بود و طبق های گلدان
خامشی معنی زندگی بود
عصر ما وصفی از بردگی بود
روزهامان مثالی زشب بود
غنچه خانه در تاب وتب بود
چاره ای جز سکوت و امان نیست
جای ترس است وحتی فغان نیست
ناگهان شب به سر شد سحر شد
داغ گل نم نمک تازه تر شد
پیری از چشمه پاک مردان
حافظ دین و ایمان و قرآن
همره او کلام بصیرت
تا بگیرد ستم درس عبرت
با ندایش زمین آسمان شد
فخر وشادی از آن جهان شد
ظلم و جور و ستم رفت و دنیا
فارغ از شب شد و برف و سرما
موسم سبزی و گل رسیده
عطر گل در گلستان دمیده
با بهاران زمین غرق نور است
کشور ما ز سرما به دور است

حرف آخر؟
http://upload.afsarejavan.com/uploads/14245350301.jpg

http://upload.afsarejavan.com/uploads/14245350302.jpg

انتهای پیام 224224.5
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: 1
انتشار یافته: 2
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
19:31 - 1393/12/03
0
1
آفرين احسنت
فدائی سید علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
15:11 - 1393/12/04
0
1
چه شعر زیبایی!
نام:
ایمیل:
* نظر: