کد خبر: ۵۶۰۹۷
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۷
خانواده در زبان فردوسی یک نهاد اجتماعی است که ‌نقشی اساسی در حفظ هویت افراد دارد و عاملی برای تمایز اجتماعی و نمادی از هویت فرد است و به وسیله خانواده افراد بازنمایی و شناخته می‌شدند.

به گزارش پیام زینب(س) به نقل از طنین یاس، گر چه داستان های شاهنامه اغلب به صورت افسانه و اسطوره بیان شده است، اما مبنای آن بر ساخت فرهنگی هویت انسان و جامعه ایرانی و آداب و رسوم سرزمین کهن ایران است. مرحوم دکتر روح‌الامینی با اشاره به انواع خانواده در شاهنامه، آن را یکی از منابع با ارزش برای شناخت رویدادها و پدیده های اجتماعی و فرهنگی می‌داند.

وی از شاهنامه به عنوان اصلی‌ترین منبع برای فهم و کشف انواع خانواده‌ها و ازدواج‌های دوره‌های اساطیری و قبل از اسلام یاد می‌کند. وی بر اساس 38 ازدواج در شاهنامه، به نحوه خواستگاری و آشنایی، موقعیت اجتماعی، نژادی، دینی و اقتصادی، رسم و آیین عروسی و مقدار جهیزیه اشاره می‌کند. وی علاوه بر این، بر اساس داستان‌های شاهنامه رسم و آیین زناشویی را به نوعی بازمانده عصر مادر سالاری نامیده است که در آن مردان برای ازدواج اقدام نمی‌کنند بلکه زناشویی‌ها بر اساس پیشنهاد زنان و با انتخاب زنان صورت می‌گرفته است.

خانواده در زبان فردوسی یک نهاد اجتماعی است که دارای کارکردهای مختلفی در فرهنگ ایرانی است. از جانب دیگر این نهاد به ‌ نقشی اساسی در حفظ هویت افراد و در واقع عاملی برای تمایز اجتماعی و در سطحی بالاتر خانواده نمادی از هویت فرد را داشته است و به وسیله خانواده افراد بازنمایی و شناخته می‌شدند، همچنان که برای ازدواج ملاک اصلی برای پذیرش خانواده هویت خانوادگی فرد بوده است.

زنان در طبقه ای فرودست از مردان اما با احترام هستند و وظیفه مادری و همسری را بر عهده داشته و علاوه بر آن در بسیاری از مکان ها وظایف پدر را نیز برعهده داشته و مشاور اصلی همسران خود بوده اند که این نگاه فردوسی به کانون خانواده در قرن 4 هجری بسیاری با اهمیت است. مناسبت‌های فرهنگی مانند مراسم خواستگاری، روابط خصوصی درون خانه ها، شیوه مهمان داری و مهمان پذیری خاص ایرانیان و روحیه مهمان نوازی ایشان، احترام به مادر در بین فرزندان و جایگاه خاص عاطفی وی، نام گذاری فرزندان، فرهنگ اطاعت فرزندان از والدین برحسب موقعیت در خانواده و شأن آنها و ده‌ها مسئله اجتماعی دیگر در خانواده های شاهنامه قابل مشاهده است که به عنوان میراث فرهنگی همواره از نسلی به نسل منتقل شده و تا به امروز هم این فرهنگ در میان ایرانیان رواج دارد.

اگرچه اغلب خانواده های شاهنامه از طبقات امراء، پادشا‌هان و نظامیان هستند ولی در هر حال آنها نیز جدا از فرهنگ جامعه‌شان نبوده اند. در قمست‌هایی از شاهنامه زندگی افراد معمولی نیز به تصویر کشده شده که تصویر خوشایندی از فرهنگ غنی ایرانیان است، نمونه هایی از آن در داستان بهرام‌شاه مشاهده می شود.

از جانب دیگر تأثیر جریان‌های اجتماعی و سیاسی بر این نهاد یکی از مهم ترین نکات مطرح شده در شاهنامه است. تأثیر انقلاب فریدون و کاوه بر ضد ضحاک بر سرنوشت فریدون که به عنوان یکی از بنیان‌گذاران فرهنگ در شاهنامه از او نام برده می‌شود، یکی از این تأثیرات مهم جریان اجتماعی است. همانطور که اشاره شد خانواده‌هایی که در شاهنامه مطرح شده‌اند خانواده‌های پادشاهان  و لشکریان و امراء است به همین دلیل ازدواج‌ها، جدایی خانواده‌ها و حتی در داستان رستم از هم پاشیدن خانواده تحت تأثیر سیاست و بر پایه مصلحت بوده است و در چند ازدواجی بر پایه عشق طرفین صورت گرفته است با مشکلات زیادی برخور کرده اند. مردان این خانواده‌ها کسانی هستند که دل مشغولی‌هایشان کشور‌داری و سپاه‌داری است و خانواده‌های آنها بخشی از دل مشغولی آنها هستند. آنها بدلیل فرهنگ و اجتماعی دارای چند همسر هستند و البته زنان اغلب در خانواده‌داری جایگاه مطلوبی از احترام همسران و فرزندان قرار دارند.

اغلب خانواده های شاهنامه از جنگ آسیب دیده و دل شکسته‌اند، زنان و کودکان در این خانواده‌ها پدر و همسر از دست داده و اندوهگین هستند. وجود خانواده‌های تک والدی مانند خانواده های فرانک و فرزندش و یا سهراب و مادرش با الگوهای خانواده های امروزی منطبق می‌باشد. در این الگوها مادر تأثیر زیادی در پرورش کودک دارد و فردوسی بر این نکته اشاره می‌کند، در خانواده‌های گسترده از جمله خانواده سلطنتی شاه به عنوان رئیس خانواده اش مطرح می باشد و نظرات اصلی و مهم درباره ازدواج باید توسط او صادر شود و دختران و پسران باید دستورات را رعایت می‌کردند و این با الگوی خانواده‌های گسترده منطبق می‌باشد. چند همسری در داستان های فردوسی به کرات دیده می شود. از همان ابتدا فریدون با دو خواهر جمشید ازدواج می کند و در اغلب داستان های شاهنامه مردان دارای همسر متعددی هستند، حتی در داستان سیاووش چند همسری علیرغم میل باطنی سیاووش و بنا به مصلحت سیاسی صورت می‌گیرد، پیش قدم شدن زنان در بعضی از ازدواج‌های شاهنامه مانند رستم و تهمینه نیز نشان از نوعی زن سالاری در جامعه آن روز است که به هیچ وجه باعث کسر شأن زنان نمی‌شده است.

مسئله دیگری که در مطالعه خانواده‌های شاهنامه می‌توان به آن پرداخت مسئله توزیع قدرت در خانواده‌ها است. قدرت در خانواده در دست مردان است، تصمیم‌گیری نهایی با مردان است و در تمام داستان‌های شاهنامه که درباره توران، ایران و تازیان نقل می شود این مردان هستند که می‌توانند در همه امور تصمیم‌گیری کنند. حتی در داستان‌هایی که در آن خانواده‌ها تک واحدی هستند و فرزند تحت نظارت والد مادر تربیت می‌شود در نهایت بعد از طی شدن خردسالی، فرزند تحت نظر یک مرد نیرومند فنون جنگ‌آوری و اصولا راه و رسم زندگی را می‌آموزد.

در خانواده مهراب و پیران وزیر افراسیاب نام دو زن به نام سیندخت و گلشهر مطرح می‌شود که مورد مشورت مردان‌شان قرار گرفته و البته سیاست‌مداران بسیار شایسته ای هستند که از کادانی و درایت آنها تمجید می‌شود.

اغلب زنان شاهنامه، زنان بادرایت، باوفا و جسورند و در اغلب داستان‌ها مادرانی مانند فرانک و تهمینه از نظر فردوسی قابل ستایش‌اند. البته فردوسی به زنانی مانند گردآفرید که جنگ‌آور و بسیار دلیرند اشاره کرده است، اما از سویی در حرمسرای اسفندیار نگاه به زنان، نگاهی تاریک است. برای مثال وقتی مادر اسفندیار از وی می‌خواهد که فرزندانش را با خود به جنگ رستم نبرد، اسفندیار می گوید که در جنگ باشند بهتر از بودن با زنان حرمسرا است که دل او را سیاه کنند و منش‌اش را پست سازند. در داستان اسفندیار فردوسی بارها خشونت اسفندیار نسبت به زنان را در قالب الفاظ بیان می کند. این موضع‌گیری فردوسی از نظر بعضی افراد طوری تعبیر شده که فردوسی با زنان عداوت داشته، اما در واقع چنین نیست. در واقعیت فردوسی مدل هایی از رفتارهای فرهنگی ارائه کرده است که در جامعه ایرانی وجود داشته است. از دیگر سو، صفاتی که او زنان را با آن خطاب کرده همواره صفاتی زیبا و پر از تمجید است. توجه به منزلت اجتماعی، ملیت و نژاد در داستان های شاهنامه بسیار مورد توجه است، اما در جاهایی هم دیده می شود که پادشاهان دل بر دختران عادی که کوچه و بازار بسته‌اند که نمونه آن در داستان بهرام‌گور و دختران آسیابان می‌توان مشاهده کرد.

منابع:

  1. پاک نیا، محبوبه،فصلنامه زنان شماره 2، 1384
  2. حمیدی، بهمن، زنان شاهنامه، تهران، پژواک کیوان، 1384
  3. خاتمی، احمد، بررسی آداب پیوند زناشویی و امور خانواده در شاهنامه فردوسی، فصلنامه خانواده‌پژوهی شماره 4، 1387
  4. رحیمی، مصطفی، تراژدی قدرت در شاهنامه، تهران، پژمان 1369

انتها

نام:
ایمیل:
* نظر: