گزارش
نشست روشنگری و بصیرتی
نشست
boletنشست روشنگری و بصیرتی
حوزه امام جواد(ع)سرچهان
یادداشت و گفتگو
همیشه پایِ «امام رضا» در میان است!
دل نوشت مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس؛
boletهمیشه پایِ «امام رضا» در میان است!
سالهاست در فضای شهدا هستم و آرزویم شهادت است
مصاحبه با همسر اولین طلبه شهید مدافع حرم محمد مسرور
boletسالهاست در فضای شهدا هستم و آرزویم شهادت است
کد خبر: ۵۹۹۵۷
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۳
خانم جعفریان درباره شهادت عروس و پسرش می گو ید: «خبر شهادتشان را در روزنامه زده بودند که توسط یکی از فامیل که در تهران زندگی می کرد. بدست ما رسید» ساواک منزلمان را محاصره کرده بود و اجازه نمی داد. برایشان مراسم بگیریم.»
چند شب قبل از این که خبردار شوم که بچّه هایم به شهادت رسیده و در بهشت زهرا به خاک سپرده شده اند. خواب دیدم. رفتم سر قبر حاج آقا رحیم ارباب، نشسته بودم. دیدم یک دسته از مردم به طرف قبر حاج آقا ارباب می آیند و یک پرچم در دستشان است. وقتی کنار قبر رسیدند. دیدم اسم بچّه هایم روی پرچم نوشته شده است. آنها پرچم را روی سرم انداختند طوری که من کاملاً زیر پرچم قرارگرفتم.
بیدار که شدم به همسرم گفتم: «بچّه ها شهید شدند » همسرم گفت: «خانم این چه حرفیه می زنی؟ فال بد نزن؟ »گفتم:«همین که گفتم، بچّه ها شهید شدند» چیزی طول نکشید که باخبر شدیم آنها به شهادت رسیدند.
یک روزکه بهشت زهرا سر مزارشان نشسته بودم. چند نفر آمدند و یک پرچم که اسم بچّه هایم روی آن  نوشته شده بود را. روی قبرشان انداختند.
میخوش
 
نام:
ایمیل:
* نظر: