شهید داوود تهمتن دوران ابتدایی وراهنمایی را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به فسا رفت و در دبیرستان ذوالقدر مشغول به تحصیل گردید دوران تحصیلات دبیرستان او مصادف با شروع انقلاب اسلامی بود. شهید داوود تهمتن نقش بسزایی در تحریک و تشویق دانشآموزان برای شرکت در تظاهرات سال 57 داشت و در یک عمل شجاعانه در مقابل چشم مأمورین شاه در یکی از تظاهرات از سر در طاق نصرت جلو بازار فسا بالا رفت و با اره آهن بری که در دست داشت تاج شاه که در آنجا نصب شده بود برید و به میان مردم پرت کرد.
با شروع جنگ تحمیلی این شهید بزرگوار خانواده را رها کرد و به جبهههای جنگ اعزام شد. شهید داوود تهمتن سالها در گردان فجر در کنار سردار شهید مرتضی جاویدی در عملیاتهای متعددی صفشکنی میکرد تا اینکه بر اثر رشادتهای فراوانی که از خود نشان داد او را به لشکر محمدرسولالله تهران انتقال دادند و در آن لشکر به عنوان فرمانده گردان انصار به نقش آفرینی خود در جبههها ادامه داد. هیچ کس دلاوریهای شهید داوود تهمتن را در پاتک سنگین دشمن در تنگه چذابه فراموش نمیکند. این شهید در لحظات پر خطر آرامش خاصی داشت. هنگامی که مثل باران گلوله میبارید خونسردی و طمأنینه ایشان چشمگیر بود. او چندین بار زخمی شد به طوری که در عملیات بیتالمقدس و رمضان با پای گچ گرفته در جبههها حضور داشت. سرانجام سردار شهید داوود تهمتن در تاریخ 63/12/22 در سن 25 سالگی در عملیات بدر در شرق دجله بر اثر اصابت خمپاره به شهادت میرسد و امکان بازگرداندن پیکر مطهرش به میهن اسلامی وجود نداشت و پس از 11 سال مفقود بودن پیکر مطهرش در تاریخ 74/5/5 به زادگاهش بر میگردد و در گلزار شهدای میانده آرام میگیرد.
شهید علیرضا اله دادی:
نوجوان بسیجی علیرضا الله دادی فرزند مرحوم حاج کاکاخان در هفتم مرداد 1349 در میانشهر ، یا همان میانده سابق ، چشم به جهان گشود . او برادر سردار شهید داوود تهمتن است . پس از شهادت داوود ، علیرضا دیگر آن علیرضای سابق نبود و به کلی دل از دنیا کنده بود . یک روز خواب می بیند که شهید شده است و داوود بر روی پیکرش عطر می پاشد . او عزم را جزم کرده که راهی جبهه شود . اما سن و سال او کم بوده و مسئولین اجازه جبهه رفتن را به او نمی دادند. اطرافیان هم اصرار می کنند که بگذار سالگرد داوود بگذرد بعد به جبهه برو . اما روح متلاطم او آرام نمی گیرد و به هر شکل ممکن اعزام خود را قطعی می کند .
سردار شهید داوود تهمتن وصیت کرده است که : نگذارید اسلحه من روی زمین بماند . و علیرضا بر این فراز از وصیت نامه برادرش تأکید می کند و راهی جبهه می شود . و پس از مدتها حضور در جبهه و نبرد با کفّار بعثی سرانجام در تاریخ 17 / 9 / 1364 در سن 15 سالگی در منطقه هور العظیم ترکش به گردنش اصابت می کند و شاهرگش قطع می گردد . و به فیض عظمای شهادت نائل شده و به برادر شهیدش ملحق می شود و مادر خود را داغدار دو شهید می کند .
سرجدا از تن ، شهیدان می روند از میـان خیـل یـاران می روند
می روند تا آسمـانهـا ، تـا خـدا همچو عطر نو بهـاران می روند
224224.12