به نام خدا
تهیه کننده: علیرضا حامدی
ارائه الگوی سبک زندگی بر پایه مبانی اسلام
مگر انسانها با هم برابر نیستند؟ آیا در وضع کنونی باید برای الگویِ اصلیِ اسلامی ده بیست محور عرضه کنیم؟ بیتردید، اسلام مدینۀ فاضلهای را برای جامعه تبیین کرده است و نیز الگویی از انسان کامل. اما، پرسش حقیقی این است که در هر زمان و مکان غلبۀ کدامیک از این ویژگیها سببِ بروزِ انسانِ کامل خواهد شد. انسان کامل، در هر زمانی، چند درصد از ترکیب آنهاست؟ آیا انسانی در دنیا هست که از هر جهت، چه از جهت عبادت و چه از نظر مجاهدت، کامل باشد؟
زندگانی اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ نمونۀ خوبی برای این مسئله است. هر کدام از ایشان در هر جایی که بودند رفتاری درخور آنجا میکردند. مثلاً، در روزگار امام علی(ع) برخی از ویژگیها مُحقَّق بود که شاید در عصر امام حسن عسکری(ع) نبود. با این همه، هر دوی آن دو بزرگوار کامل بودند و البته شکی در این نیست. نه مگر امیرمؤمنان(ع) کفشهای مبارک خود را وصله میزدند و امام صادق(ع) لباسهای فاخر میپوشیدند؟ امام صادق(ع) نیز در پاسخ به این شیوۀ رفتاری فرمودند: وضع زمانه تفاوت کرده است. مثلاً، آیا محاسن را باید خضاب کرد یا نه؟ امیر مؤمنان(ع) میفرمایند: "در دورۀ پیامبر(ص) لازم بود تا افرادی که پیرامون ایشان هستند جوان جلوه کنند، ولی پس از آن دوره دیگر لازم نمینماید".
در هر حال، استدلال و قضیهای در میان است که شیوۀ سبک زندگی را ساماندهی میکند و صِرفِ ظواهرِ مشخص و معین نیست. شک، لباسِ وصلهدار از لوازمِ زندگانیِ پیامبرانه نیست. اگر کسی در قطب شمال، که هوای سردی دارد، لباس سفید بپوشد، تلف میشود و این نوع از مسائل البته ادّلۀ نقلی و عقلی و حتی عرفی دربردارد. بنابراین، اگر بپذیریم که انسان مختار است و مسئولیت او حرکت بهسوی خداست و خداوند هم راه هدایت و مستقیم را معین کرده است و بر مبنای زمانها و مکانهای گوناگون تغییر پذیر است، این مسأله ما را با سبکهای متعدد زندگی روبرو خواهد کرد. مهم این است که سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی بر مبنای اسلام باشد. مثلاً، اگر از رنگ لباس کسی پرسیده شد، فقط پاسخ او تمایلات شخصی نباشد، بلکه دلیل دیگری از قبیل خشنودی همسر را در کنار آن بیان کند. اگر کسی برای خدمت به دین به رفاه خاصی نیازمند است، میشاید که چنان رفاهی را به دست آورد تا همۀ کردارها هدفمند و بهسوی خداوند باشد. چرا رفاهی خاص برای خدمت به دین مناسبتر است؟ زیرا با طبع آن شخص سازگارتر است و او را در مسیر خدمت به دین و دینداری استوارتر میکند.
مثالی دیگر، امیرمؤمنان(ع) با قنبر، که غلام حلقه به گوش ایشان است، به بازار میروند و برای او لباسی زیباتر و اندکی گران میخرند و برای خویشتن به اندک پوششی بسنده میکنند! حکمتِ کردارِ خویش را هم چنین بیان میکنند که قنبر جوان است و لباس فاخر و زیباتر برای او مناسبتر است. هنگامی که خواستههای عرفی جوان ارضا شد مسلماً به بیراهه نخواهد رفت و منحرف نخواهد شد. در هر حال، میتوان با تبیینِ مبانیِ اسلامی در جامعه، در هر زمان و مکان، الگوهای مناسبی را برای زندگی تعیین کرد و از آنها بهره بُرد. اینها، همه و همه، به انسان اختیارِ انتخاب میدهد و او را در مسیر دینی پیش میبرد.
نکتۀ دیگری که میسزد در پایان این بحث بدان اشاره کنیم این است که غالب نظریات روانشناسان و جامعهشناسان مسأله تجویزی نیست. از این روی، نمیتوان گفت که کدام نظریه برای بحث اسلامی مناسب است. با این همه، وِبر، دربارۀ سبک زندگی و دین تحقیق کرده است و آن را در حوزه تدریس میکنند و دربارۀ آن نیز کتابها نوشتهاند. آنانی که در حوزۀ علوم اجتماعی تحقیق میکنند کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری جزو اولین کتابهایی است که باید آن را مطالعه کنند. در این کتاب دربارۀ سبک زندگی و تأثیر آن در زندگانی انسان و سیر تاریخی آن بحث شده است.
/224224