اسمش را هرچه می خواهید بگذارید .تعجبی ندارد ! یک نامۀ اداری است و حقیربه عنوان مؤلف، فکرمی کنم همین چند جملۀ ساده گواهی افتخاراتشهید است، اگر چه آن بزرگوار گواهی نیاز ندارد که تمام ملایک هفت آسمان و قطره قطرۀ خون او برحقانیتش گواهند .
هفتروزمأموریت، خلاصۀ هفتهزارشب تنهایی است، خلاصۀ هفت هزارشب راز و نیاز عاشقانه است؛ خلاصۀ بیست سال هجران و فراق است. و خوشا به حال آنهاکه ملاحظات نامۀ اعمالشان اینگونه سرخ رقم خورده باشد. دنیا محل مأموریت آدمهاست، آمدهاند تا فرمان خلافت خدا برزمین را به گوش ناسوت برسانند. آمده اند تا خلیفۀ دوست باشند و خوشا به حال آنها که در پایان این مأموریت سنگین به آمر حقیقی میرسند.
روحانی شهیدمحمود اسدی دربامداد روزجمعه 21 تیرماه 1345 چونان خنکای نسیمی آسمانی برسینۀ تفتیدۀ تابستان شیراز وزید و این شهر قهرمانپرور را از شمیم شهادت ، معطر ساخت. مدرسۀ ابتدایی فرهنگ و مدرسۀ راهنمایی کریم فاطمی و سپس دبیرستان آیتالله دستغیب، درسالهای مختلف تحصیل، میزبان این طالب مطلوب بودند و اگر چه شهید در سال دوم دبیرستان، تحصیل در حوزه را بر کلاسهای دورۀ متوسطه بر گزید امّا هرگز این شاگرد ممتاز را از یاد نبردند .
شهید در بحران سالهای بعد از انقلاب به حوزه رفت و پس از گذراندن سطوحی از تحصیل در سال 1363 به دست یکی از مراجع عظام به کسوت مقدس روحانیت تشرف یافت . وی علاوه برفعالیتهای فرهنگی در انجمنهای اسلامی ومساجد شهر از جمله مسجد آتشی ها ومسجد بقیةالله، مدت زمان مدیدی ازعمرپربارخودرا نیزدر جهادومبارزه گذراندوبه عنوان یک مبلّغ و یک رزمندۀجان برکف درخطوط جبهه حضوریافته و حماسه ها آفرید.وی در مهر ماه 1362درجبهه زبیدات، جراحت گلوله های دژخیمان بعثی را بر جان شیفتۀ خویش پذیرفت و اگر چه به علت ضایعات ناشی از ترکشهای خمپاره، مدتی مجبور به ترک یاران و همرزمان خود گردید، امّا پس از بهبودی نسبی بار دیگر به مردان سلحشور جبهه و جنگ پیوست و با تقدیم خون خویش به اسلام و انقلاب ادای دین نمود .
او که از فراز و نشیب عملیاتهای بسیاری ازجمله رمضان، بدر، والفجر8، کربلای 4 و مرحلۀ اوّل عملیات کربلای 5 گذشته بود، در مرحلۀ دوم از عملیات غرور آفرین کربلای 5 ، شقایق زاران شلمچه را از گل افشان خون خویش رنگین ساخت وآرام وسبکبال درفضای لایتناهی قرب به پروازدرآمد .