گزارش
22 بهمن 93
هانیه پورحسین/ خبرگزاری ایسنا
bolet22 بهمن 93
هانیه پورحسین/ خبرگزاری ایسنا
22 بهمن 93
محسن تورع/ خبرگزاری نسیم
bolet22 بهمن 93
محسن تورع/ خبرگزاری نسیم
کد خبر: ۸۳۵۴۷
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۱
گزارشگران افسانه در محلات قدیم شیراز؛
فارس در زمان جنگ یکی از پر نیروترین استاهای کشور بود .در زمان جنگ آنقدر از فارس نیرو رفته بود که ما دو تیپ عملیاتی داشتیم ،تیپ آیت الله دستغیب و تیپ 22 بهمن
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج رسانه به نقل از روزنامه افسانه؛ شیراز قدیم دارای چندین دروازه مهم بود. دروازه اصفهان در نزدیکی پل علی بن حمزه ، در وازه سعدی در خیابان زند، حوالی میدان ولی عصر ، دروازه قصابخانه بین فلکه مفتح و خاتون ، دروازه کازرون در انتهای خیابان قانی شمالی ودروازه شاه داعی الله در بولوار سیبویه. این محدوده های در گذشته معرف هویت تاریخی فرهنگی شیراز بودند . محدوده هایی که امروز پلیس با انجام عملیات غافلگیرانه باید نسبت به تامین امنیت نسبی آن اقدام کند چه آنکه این محدوده های پر شده است از مهاجرت وآسیب های ناشی از آن .

بررسی وضعیت دروازه های شیراز ضروری است .آنچه از دروازه های اقتصادی فرهنگی باقی مانده چه نقشی در روزگار امروز شیراز دارد؟

متاسفانه اخبار چندان دلچسبی از مناطق بافت قدیم گزارش نمی شود. این مناطق که در گذشته آوازه بلندی از حضور مردمانی نیک داشته است، این روزها شاهد حضور مهاجرانی است که ماهیت آنرا برهم زده اند !؟

تبدیل شدن خانه های فرسوده به منقل خانه حکایت عجیبی از بی توجهی فرهنگی به این مناطق است . شیرازی های اصیل در گذر زمان به دیگر مناطق شهری مهاجرت کرده اند ومستاجران امروز اغلب فضای بافت را چنان آلوده کرده اند که مجالی برای سکونت در آن نیست.

*موقعیت، دروازه سعدی پشت حمام قهرمانی

این محله در گذشته خود نام بزرگی داشت وامروز با توجه به تحولات شهر نشینی وجهه گذشته خود را ندارد . بهتر بود مدیریت شهری در هر محله یک نماد تاریخی را حفظ می کرد تا ویژگی گردشگر پذیری آن محله حفظ شود و از این طریق گذشته آن در معرض دید گردشگران داخلی وخارجی قرار گیرد.

*جوانان قدیم از هویت دیروز محله می گویند

وقتی سراغ اهالی قدیمی این محله را گرفتیم برخورد کردیم با قاسم مهدوی . او از جوانان قدیمی محله دروازه سعدی است اوایل دهه پنجاه در این محله پشت حمان قهرمانی ساکن شدند. هر چند خانواده مهدوی نیزاین روزها از دروازه سعدی رفته اند . روزهای پیش از پیروزی انقلاب و روزهای دفاع مقدس را بخوبی بیاد دارد . خودش با دیگر بچه های محله از جمله یادگاران 8 سال دفاع مقدس بوده است بچه محل هایی که شهید شدند و فقط خاطرات آنان باقی مانده است .

قاسم مهدوی از همدلی و رفاقت های مردم در دهه 50 می گوید مردمی که با یک رنگی وصفا در کنار هم زندگی میکردند ومشکلات را با مهر ومحبت حل وفصل می نمودند . او می گوید ابتدای دهه 50 بود که به اتفاق خانواده در این محله با هدف ادامه تحصیل ساکن شدیم .

در مدت تحصیل برداران وپسر عموهایم به مشاغل آزاد مشغول بودند و نیازهای اقتصادی خانواده را تامین می کردند . تا اینکه روزهای مبارزه علیه رژیم شاه داغ تر وداغ تر می شد وبا توجه به سن وسالی که داشتیم برای حضور در جریان مبارزه از شور وهیجان خاصی برخوردار بودیم . مبارزات علیه رژیم شاه در شیراز ودر محلات قدیمی به رهبری روحانیت ادامه داشت و در سالهای 56 و57 به اوج خود رسید .

در جریان همین مبارزات بود که در روزهای پایانی بهمن 57 همزمان با پیروزی انقلاب ،برادر بزرگ من محمد هادی مهدوی با تعدادی دیگر از بچه های محله دروازه سعدی در جریان فتح ساختمان شهربانی به شهادت رسیدند .

اکثرجوانان محل به جریان مبارزه پیوسته بودند وبا راهنمایی های مرحوم پیشوا که از بزرگان وعلمای شهر بودند بچه های انقلاب دور هم جمع شدند ومبارزات ادامه داشت .

چند روز قبل از پیروزی انقلاب برنامه های راهپیمایی و تظاهرات با شدت ادامه یافت وشهید مهدوی به عنوان سرگروه بعضی مراسم وتظاهرات ها هدایت می کرد .

در یکی روزها در مسجد نو آقای پیشوا سخنرانی علیه حکومت شاه داشتند و منجر به درگیری شدید بین نیروهای امنیتی ومردم شد . مردم به پشت بام مسجد نو عقب نشینی کردند و ناچارا از دیوارهای بلند مسجد به پایین بپرند که این اقدام منجر به مجروحیت شهید مهدوی از ناحیه دست شد ویکی دیگر از جوانان محل هم گلوله خورد . در آنجا تعدادی ازطلاب وارد عمل شدند و جوانان انقلابی را در محلی امنی پنهان کردند. فردای همان روز شهید مهدوی را به یک مرکز شکسته بندی سنتی منتقل کردند تا دست وی را درمان کنند .هر چند این درمان سنتی کارساز نبود وتا مدتها وحتی زمان شهادت وی آثار شکستگی روی دستش مشهود بود . شهید مهدوی لو رفته بود وتا مدتها در هر مراسمی نمی توانست شرکت کند حتی یک روز آمدند وپدر من را بازداشت کردند تا از این طریق فشار بیاورند وهادی خودش را معرفی کند اما این حربه کارساز نبود .

شاهکار دیگر جوانان محله با هدایت وهمراهی شهید مهدوی در فلکه ستاد اتفاق افتاد . جوانان محله وگروهی از مردم شیراز قصد داشتند مجسمه شاه را پایین بکشند . اما این کار نیازمند ابتکار بود. جوانان برای اینکه دراین حرکت موفق شوند دسته گل حلقه ای با بدنه فلزی آماده کرده بودند و با شعار زنده باد شاه بصورت گروهی حرکت کردند تا بتوانند به مجسمه نزدیک شوند واز آن بالا بروند .

من کلی تعجب کرده بودم وبه شهید مهدوی گفتم اینها که هواران شاه هستند چطور می خواهند به مجسمه نزدیک شوند . شهید مهدوی گفت صبر کن. بالاخره جوانان از مجسمه با لا رفتند وحلقه گل که باسیم بسیار قوی درست شده بود را به گردن مجسمه انداختند و ناگهان ماشین هایی با سیم بکسل از راه رسیدند و سیم ها به حلقه متصل شدند و با فشار ماشین ها مجسمه پایین کشیده شد ودر این لحظه نیروهای امنیتی که غافلگیر شده بودند وارد عمل شدند وشروع به تیر اندازی کردند اما مجسمه برزمین افتاد وگروه های دیگر مردمی هم شادی کنان به شعاد دادن پرداختند .

واقعا جوانان محلات قدیم شیراز در آن دوره شور وهیجان خاصی داشتند که حکایت از تربیت آنان وارتباط با روحانیت داشت در واقع هویت محلات را همین جوانان وخانواده های آنان حفظ کرده بودند .

اما کار داشت به روز های آخر نزدیک می شد . روز 21 بهمن گروههای مردمی با حضور جوانان محلات به سمت کلانتری سه در گودعربان حرکت کردند .فتح موفقیت آمیز کلانتری 3 مردم را به سمت کلانتری 4 در خیابان شهناز سابق تختی فعلی حرکت داد و آن کلانتری هم سقوط کرد و سلاح ها به دست جوانان افتاد . شهید مهدوی هم دراین عملیات مسلح شد وتصمیم گرفتن به سمت ساختمان مرکزی شهربانی حرکت کنند ازسه راه مدبر ، خیابان 22 بهمن به سمت شهربانی حرکت آغاز شد و پلیس راه را بست واز مردم خواست متفرق شوند اما مردم در خیابان زند و پشت ارگ مستقر شدند.

پلیس شروع به تیر اندازی کرد و شهید مهدوی به همراه تعدادی از جوانان محل از دیوار بانک ملی قدیم بالا رفتند ودر پشت بام موضع گرفتند . تیر اندازی شدید بین نیروهای انقلاب و پلیس آغاز شد وبراثر تبال آتش که تا نزدیکی شب ادامه داشت پلیس موفق شد با تیر بار سنگربچه ها را زیر آتش بگیرد و در نتیجه هادی مهدوی به اتفاق سه همرزم دیگرش به شهادت رسیدند. مردم در روز 22 بهمن موفق شدند جنازه های شهدا را از پشت بام بانک ملی پایین بیاورند وبرای تشییع روز 23 بهمن انجام شد.

روز 23 بهمن نماز شهدا توسط آیت الله دستغیب بر پیکر حدود 40 شهید خوانده شد .

* مردم بعد از انقلاب و مشارکت در دفاع مقدس

بچه های محل که در پیروزی انقلاب نقش داشتند حالا مدافع انقلاب شده بودند واز هر فرصتی برای کمک استفاده می کردند . مهمترین وشاخص ترین اقدام جوانان محله کمک به مردم بود . روزگاری سخت وتهیه نفت که به مشکل بزرگی تبدیل شده بود ومردم باید ساعت ها در صف انتظار دریافت نفت را می کشیدند که البته برای سالمندان و بانوان کار سختی بود به خاطر دارم کنار مسجد محمدی آخر خیابان شهناز یک باجه فروش نفت بود .

جوانان محل ،بجای زنان وسالمندان در صف می ایستادند وبعد از دریافت نفت در یک اقدام محبت آمیزبشکه های نفت را به درب خانه ها می رساندند .یک محبت خاص بین مردم وجود داشت خصوصا جوانان محل که هر کدام برای خود منش وبزرگواری داشتند .

جوانان با همین روحیه وارد عرصه های دفاع مقدس شدند . زمانیکه جنگ به خاطر دارم بعد از بمباران فرودگاه شیراز حس عجیبی در جوانان محل بوجود آمد. مردم با انسجام آماده دفاع شدند . خاموشی های شبانه بادامه داشت وشبها گروه های مردمی در کوچه پس کوچه های دروازه سعدی پشت حمام قهرمانی گشت می داند تا اگر روشنایی وجود داشت تذکر بدهند.در محلات مردم بدون توقع به نگهبانی می پرداختند و تا امنیت تامین شود .

یادم هست که یک مغازه ذغال فروشی در محله وجود داشت که هر شب ذغال بچه ها را تامین می کرد تا در شب های سرد زمستان هنگام پاسداری از محل زیاد گرم شوند .

همین دور همی ها باعث انسجام آنان وآشنایی های بیشتر شد وبچه ها برای رفتن به جبهه مصمم شده بودند. اعزام به جبهه از گذر بسیج میسر بود و بچه های محله عضو بسیج شدند تا بصورت گروهی اعزام شوند.

در چند مرحله بچه های دروازه سعدی با سبقت از هم عازم مناطق عملیاتی غرب وجنوب شدند .

*بچه های محل ،سوم خرداد ، عملیات فتح خرمشهر

مهدوی دراین رابطه گفت: فارس در زمان جنگ یکی از پر نیروترین استاهای کشور بود .در زمان جنگ آنقدر از فارس نیرو رفته بود که ما دو تیپ عملیاتی داشتیم ،تیپ آیت الله دستغیب و تیپ 22 بهمن . این دو تیپ قبلا درعملیات چذابه، آبادان وطریق القدس مشارکت داشت و بعدا این دو تیپ به تیپ های المهدی با فرماندهی جعفر اسدی وامام سجاد با فرماندهی نبی رودکی تبدیل شدند . در عملیات خرمشهر نیز هر دو تیپ سنگ تمام گذاشتند و بیشتر تاثیر گذاری را داشتند .

در آن زمان تیپ 17 قم که نیروی آنچنانی نداشت با 3 گردان از بچه های فارس تکمیل شد و یک گردان نیرو از بچه های فارس هم تحویل تیپ 41 ثارلله کرمان شد . این نشان از استقبال نیروهای جوان ورزمی استان فارس داشت . در آن زمان نیروهای جوان از سطح استان تامین شده بود واکثر فرماندهان تیپ وگردانها بچه شیراز بودند .

بچه هایی نظیر دکتر وحید حسینی بچه ارسنجان ازرزمندگان دیروز و پزشکان حاذق امروز شیراز وی مدتی رییس بیمارستان فقیهی بود ودر آن زمان فرمانده گردان در عملیات فتح خرمشهر بود . شهید علی الوانی از بچه های جهرمی اما دانشجودانشگاه شیراز بود و فرمانده یکی از گردانهای رزمی در فتح خرمشهر بود .

شهید هاشم اعتمادی بچه سپیدان اما ساکن شیراز و فرمانده گردان رزمی بود. حاج عباس رفاهیت بچه شیراز و فرمانده گردان رزمی بود ،کریم شایق بچه شیراز وفرمانده گردان رزمی ، شهید اکبر گل آرایش بچه شیراز ،شهید غلامرضا آسمانی ،شهید سلطانی ،حسین مشفق از بچه های دلیر شیراز بودند ودیگر بچه ها از جمله مهدی زارع ،امان الله عباسی از منطقه بیضا که همگی ازفرمانده هان گردان رزمی بودند وبحق در عملیات فتح خرمشهر در سوم خرداد61 افتخار آفرینی کردند .

جریان فتح خرمشهر با انجام یک عمیلیات انحرافی آغاز شد . در سال 1361 یک عملیات انحرافی در منطقه فکه داشتیم تا دشمن متوجه این خط شود ونیروهایش را تغییر آرایش بدهد .ما دشمن را در منطقه فکه وقسمتی از شوش سرگرم کردیم و تقریبا 9 روز عملیات فریب دشمن انجام شد. در این عملیات دشمن کاملا فریب خورده بود وبچه ها در حال تدارک حمله به خرمشهر بودند . از چند محور قرار بود به خرمشهر حمله از 22 اردیبهشت 61بود که عملیات خرمشهرآغاز شد .

حرکت از سه محور کارون ، پادگان حمید وقسمتی از آبادان آغاز شد . عملیات شبانه روز ادامه داشت تا 28 اردیبهشت ما از منطقه فکه با دو گردان رزمی هلی برد شدیم تا 15 کیلومتری خرمشهر. در این عملیات شهید شاخص ما عبدالحمید حسینی از بچه های هفت تن و از فرمانده گردان بود . شهید غلامرضا بینوا بچه فلکه ارتش بود و شهید نقدی که خبرنگاربود بچه محله زرهی .

در آن زمان بچه های فارس آمدند محور کنار جاده اهواز خرمشهرکه نهری بود بنام نهر عرایض این نهر می خورد به شلمچه همان نقطه ای که عراق توانسته بود وارد خرمشهر شود. این راه شاهرگ اصلی دشمن در جاده شلمچه محسوب می شد .

به خاطر دارم زمانیکه بچه ها از سه محور به خرمشهر حمله کردند ، ما از سمت راست خرمشهر وارد شدیم و بچه های فارس نیرو های داخل خرمشهر را قیچی کردند .

شهید علی الوانی ،دکتر سید وحید حسینی ،عباس رفاهیت و گل آرایش وکریم شایق خودشان را رساندن تا شهرک ولی عصر واین شهرک راپاکسازی کردند . اما دشمن فکر میکرد جاده خرمشهر آزاد است وزمانیکه فشار از شرق کارون و آبادان به سمت اینهاست می توانند به سمت جاده شلمچه فرار کنند اما جاده شلمچه دست بچه های تیپ امام سجاد بود .

در آن زمان اگر به خاطر داشته باشید یک هلی کوپتر عراقی در منطقه عملیاتی خرمشر هدف قرار رفت وسقوط کرد این هلی کوپتر که در تلویزیون پخش شدو معروف شد توسط شهید حسن حق نگهدارازبچه های شیراز ساقط شد .

عراق ها وقتی دید راهی نیست خواستند از اروند (منطقه بازار سیف ) پا به فرار بگذارند . یک عکس معروف دیگر هم هست که شاید حدود 10 هزار کلاه وپوتین روی زمین ریخته بود . این عکس هماز عملیات خرمشهر شهرت بسیاری یافت .

دیگر شهید شاخص عملیات خرمشهر حسن صبوری بچه شیرازبود . حسن کارش این بود از خط عبور می کرد و وارد اردوگاه عراقی ها میشد . اوایل جنگ عراقی ها خیلی منسجم نبودند و بچه ها نفوذ می کردند به پشت خط عراقی ها و گاهی ضربه های سنگینی به ارتش عراق تحت عنوان گردان های تک نفره می زدند . "حسن "یکی از نیرو های چریکی معروف به حسن عراقی بود .

*حال وهوای شیراز بعد از عملیات خرمشهر

بعد از فتح خرمشهروقتی بچه های محله برگشتن شیراز همه ساکنان محله به استقبال بچه های رزمنده می آمدند . یک حالت عجیبی بود انگار عید مبارکی می کردند، گروه گروه اهالی محل به دیدن بچه های رزمنده می رفتند وخدا قوت می گفتند . حتی از دیگر محلات به دیدن بچه های رزمنده می آمدند واز حال هوای عملیات می پرسیدند .

*حالا هم به محله قدیمی خودتان سر می زنید که در چه وضعیتی است

متاسفانه خیلی کم اما وقتی می رویم آنجا حال وهوای گذشته را ندارد . دیگر از حال وهوای گذشته بافت خبری نیست . بیشتر خانه ها نوسازی شده است و خبری از مردم قدیمی نیست . بیشترساکنان بافت مهاجران خارجی هستند .

خبری از حوض وسط خانه نیست روزگتری که چند خانواده در یک خانه زندگی می کردند . 

گزارش - فرزادوثوقی

نام:
ایمیل:
* نظر: