شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
berooz
۱۱:۲۹:۲۹
کد خبر: ۸۸۷۲۰
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۰
امامزاده احمد بن موسي معروف به شاه چراغ


محل امامزاده 

آرامگاه حضرت سيد مير احمد برادر حضرت امام رضا (عليه‌السلام) امام هشتم شيعيان، در شيراز، در کنار فلکه‌اي واقع در خيابان احمدي و در محله‌اي که به محله‌ي سردزک معروف، واقع شده است. (1) محله‌ي سردزک در دوره‌ي قاجاريه به گفته‌ي مؤلف فارسنامه، از محلات مهم شهر شيراز بوده... و از زماني که حصار شهر را کوچک کردند، محله‌ي دشتک و محله‌ي سردزک را ادغام و به همان نام سردزک خواندند. اين محله اکنون به محله‌ي بازار مرغ و محله‌ي سر باغ و محله سنگ سياه و حصار جنوبي شهر و محله‌ي لب آب پيوسته است، مؤلف تأکيد دارد که محل امامزاده احمد بن موسي (عليه‌السلام) در محله‌ي بازار مرغ شيراز قرار دارد. (2) معين الدين ابوالقاسم جنيد شيرازي گويد محله‌اي که هم اکنون احمد بن موسي در آن مدفون است، در اواخر قرن هشتم هجري به محله‌ي باغ قتلغ مشهور بوده است. (3) اقوالي هم وجود دارد که مدفن آن جناب را در اسفراين خراسان دانسته‌اند. (4)

نسب و شرح حال احمد بن موسي 

امامزاده احمد بن موسي را همه‌ي مؤلفان کتب انساب فرزند امام موسي کاظم (عليه‌السلام) دانسته‌اند. شيخ مفيد در احوال او مي‌نويسد: «احمد بن موسي مردي کريم و بزرگوار و پارسا بود، و حضرت موسي بن جعفر (عليه‌السلام) او را دوست مي‌داشت و بر ديگر فرزندان خود مقدم مي‌شمرد، و مزرعه‌ي خود را که به يسيره معروف بود، به او بخشيده بود. حسن بن محمد بن يحيي از قول جدش براي من حديث کرد، که ؛ شنيدم از اسماعيل فرزند حضرت موسي بن جعفر (عليه‌السلام) که مي‌گفت: پدرم با فرزندان خود از مدينه به سوي يکي از املاک خود بيرون رفت و اسماعيل نام آن ملک را برد ولي يحيي گفت: جد من حسن بن محمد که راوي حديث است، نام آن را فراموش کرد، اسماعيل گويد: ما در آنجا اطراق کرديم و با احمد بن موسي بيست تن از خدم و حشم پدرم بودند و هرگاه احمد برمي‌خاست آنان با او برمي‌خاستند و هرگاه احمد مي‌نشست آنان نيز با او مي‌نشستند، وز آن گذشته پدرم نيز پيوسته نظرش به او بود، و از وي غفلت نمي‌کرد، و ما از آنجا بازنگشتيم تا هنگامي که احمد از ميان ما کوچ کرد و برفت، آنگاه ما نيز از آنجا برفتيم. (5)
نوشته‌اند: چون خبر شهادت حضرت موسي کاظم (عليه‌السلام) امام هفتم شيعيان در مدينه شايع شد، مردم به در خانه‌ي ام‌احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسي» گرد آمده و حضرت سيد مير احمد را با خود به مسجد بردند، زيرا از جلالت قدر و شخصيت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرايع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسي بن جعفر (عليه‌السلام) امام بحق و خليفه‌ي آن حضرت فرزندش احمد است. به هميت جهت در امر امامت با حضرتش بيعت کردند و او نيز از مردم مدينه بيعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه‌اي در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامي حاضرين را مخاطب ساخته و خواست که غائبين را نيز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامي شما در بيعت من هستيد، من خود در بيعت برادرم علي بن موسي (عليه‌السلام) مي‌باشم، بدانيد بعد از پدرم برادرم «علي» امام و خليفه‌ي بحق و ولي خداست. و از جانب خدا و رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) او بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنيم و به هر چه امر فرمايد گردن نهيم، پس از آن شمه‌اي از فضايل و جلالت قدر برادرش علي (عليه‌السلام) را بيان فرمود، تا آنجا که همه‌ي حاضران فرموده‌ي آن بزرگوار را مطيع و منقاد گرديدند، ابتدا او بيعت را از مردم برداشت،سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در دولتسراي حضرت امام علي بن موسي (عليه‌السلام) آمده همگي با آن جناب بر امامت و وصايت و جانشيني امام موسي بن جعفر (عليه‌السلام) بيعت نمودند. (6) و حضرت امام رضا (عليه‌السلام) درباره‌ي برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضايع نگذاشتي، خداوند در دنيا و آخرت تو را ضايع نگذارد. (7).
گويند: پس از ورود حضرت امام رضا (عليه‌السلام) به خراسان و دادن مأمون خلافت عهدي خود را به آن حضرت، چون اين خبر به مدينه رسيد حضرت سيد امير احمد عزم خراسان کرد با هفت صد تن از برادران و برادرزادگان و جماعت کثيري از دوستان و محبان از مدينه‌ي طيبه حرکت کردند. چون به دو فرسنگي شيراز رسيدند، خبر شهادت امام رضا (عليه‌السلام) به آن نواحي رسيده بود، و مأمون نيز از حرکت امامزادگان از اطراف به عزم خراسان اطلاع يافته به جميع حکام و عمال قلمرو خود نوشت که: هر جا کسي از آل ابوتراب بيابند، به قتل برسانند. (8) در آن هنگام قتلغ خان نامي، از جانب مأمون در شيراز حاکم بود، چون خبر ورود آن بزرگوار را شنيد، به «خان زنيان» که در هشت فرسخي شيراز است، شتافت، دو گروه به جنگ پرداختند، در بحبوحه‌ي جنگ يکي از سپاه قتلغ خان فرياد برآورد که اگر مقصود شماها رسيدن به خدمت حضرت علي بن موسي (عليه‌السلام) است، وي وفات يافت، به مجرد شنيدن اين خبر گروهي که به دور آن حضرت بودند، پراکنده شدند، مگر معدودي از برادران و خويشان وي، حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شيراز نهاد، مخالفين او را تعقيب کرده، در جايي که اکنون مرقد آن بزرگوار است او را به درجه‌ي شهادت رسانيدند. (9) روايتي هم مي‌گويد: چون مير سيد احمد به شيراز تشريف آوردند، او را در آنجا به شهادت رساندند. (10) بعضي هم گفته‌اند: هنگامي که آن بزرگوار به شيراز وارد شد، در منزل يکي از ياران صميمي اهل بيت طهارت در محله‌ي سردزک، همين مکان فعلي بقعه و زيارتگاه آن حضرت، پنهان شد، و شب و روز را به عبادت مي‌گذرانيد، از طرف قتلغ فرمانرواي فارس جاسوسان بسياري براي پيدا کردن امامزادگان... گماشته بودند، بعد از يک سال جناب سيد مير احمد را يافتند. خبر به حکومت دادند، مأمورين بسياري براي دستگيري آن حضرت فرستادند، جناب سيد مير احمد با آن گروه ستمگر به عنوان دفاع از خود جنگ کرد، و يک تنه با يک شهر مخالف مي‌جنگيد... سرانجام چون ديدند از عهده‌اش بر نمي‌آيند، خانه‌اي را که آن حضرت هر گاه از جنگ خسته مي‌شد و به آن پناه مي‌برد و استراحت مي‌کرد. در حالي که بر فرق نازنينش شمشيري خورده بود طاق خانه را بر سر وي خراب کردند، بدن نازنينش زير توده‌هاي خاک پنهان شد. (11)
عده‌اي هم نوشته‌اند که: آن بزرگوار چون به شيراز آمد در گوشه‌اي منزوي و مشغول عبادت شد تا آنکه به جوار رحمت حق پيوست و بر مدفن آن حضرت کسي واقف نبود تا آنکه امير مقرب‌الدين که از وزرا و نزديکان اتابک ابوبکر بود خواست در آنجا «يعني محل دفن احمد بن موسي»، بنياد عمارتي کند، قبري ظاهر شد و در آن جسدي با بدني صحيح و بدون تغير و تبدل و انگشتري در دست آن يافتند که بر آن «العزة احمد بن موسي» نقش بود. صورت حال را به حضرت اتابک ابوبکر معروض داشتند. (12) چون آن حضرت را بشناختند بر آن گنبدي بنا کردند، اندکي بعد اتابک ابوبکر گنبد بلندتري براي بقعه‌ي شريف ساخت... بعد از آن ملکه‌ي معظمه و خاتون آگاه طيبه‌ي عابده و متهجده تاشي خاتون بر آن بقعه گنبدي مرتفع‌تر از گنبدهاي ديگر ساخت و در جنب آن مدرسه‌ي عاليه‌اي بنا کرد و مرقد خود را همسايه‌ي آن بقعه‌ي شريف بساخت و در سال هفت صد و پنجاه هجري رحمةالله عليها وفات کرد و در آن مرقد بنا شده به دست خود مدفون گرديد. (13).
و نيز نوشته‌اند که: قصبه‌ي ميمند را که 18 فرسخي شيراز است وقف بر آن بقعه‌ي مبارکه نمود که تاکنون باقي است و گلاب آن شهرت جهاني دارد. (14)همچنين اين ملکه‌ي عابده‌ي خيره «تاشي خاتون» سه جزء قرآن را که هر جزء جداگانه آن توسط  ثلث نويس و خطاط علي مقام آن زمان يحيي الصوفي الجمالي در 745 و 746 هجري نوشته شد، و از نفيس‌ترين قرآن‌هاي موجود وقف شده بر اين بقعه مي‌باشد. 
اين قرآن‌ها اکنون در موزه‌ي استان فارس نگاهداري مي‌شود و در پشت جزء اول آن نوشته شده: «اما بعد حمد الله و الصلوة علي نبيه و آله، فقد وقفت هذا الجزو من کلام المبين علي المشهد المعظم الامام الاعظم مظهر کلمة الله ثمرة شجرة النبوة احمد بن موسي الرضا سلام الله عليه الخاتون المعظمه سلطان الخواتين عصمة الدنيا و الدين تاشي خاتون دامت عصمتها و وقفا صحيحا تقبل الله منها» و بر پشت صفحه‌ي آخر همين جزء اول نوشته شده است: «کنيه اضعف عبادالله تعالي و احوجهم الي عفوه في ايام سلطنة السلطان الاعظم مولي ملوک السلاطين العجم جمال الحق و الدنيا و الدين الشيخ ابواسحق خلد الله ملکه الي يوم البعث و النشور پير يحيي الصوفي الجمالي في ستة ست و اربعين و سبع مائه حامدا و مصليا و مسلما تسليما بدار الملک شيراز حرسه الله»، پير يحيي الصوفي الجمالي در پايان جزء آخر چنين رقم کرده است: «کتبه الفقير في ايام الدولة سلطان الاعظم مالک الرقاب ملوک عالم جمال الملة و الدين الشيخ ابي‌اسحاق خلد الله ملکه، العبد يحيي الجمال الصوفي غفر الله ذنوبه في سنة ست و اربعين و سبع مائة بدار الملک شيراز (746 ه). (15)
ابن‌بطوطه که در قرن هشتم هجري به شيراز آمده و تربت احمد بن موسي را ديده مي‌نويسد: اين بقعه در نظر شيرازيان احترام فراوان دارد... تاشي خاتون مادر سلطان ابواسحق مدرسه‌اي بزرگ و زوايه‌اي براي اين مزار ساخت که در آن زاويه به مسافران طعام داده مي‌شود و دسته‌اي از قاريان هموراه بر سر آن تربت قرآن مي‌خوانند. خاتون شب‌هاي دوشنبه به زيارت اين بقعه‌ي شريف مي‌آمد، در آن شب قضات و فقها و سادات شيراز نيز در آن جا گرد مي‌آمدند و به ختم قرآن مي‌پرداختند. قاريان هر کدام با آهنگ‌هاي خوش به قرائت مشغول مي‌شدند، به حاضران در مجلس خوراک و ميوه و حلوا داده مي‌شد و پس از طعام واعظي بر منبر بالا مي‌رفت و به موعظه مي‌پرداخت، همه‌ي آنچه که گفتيم در فاصله‌ي ميان دو نماز عصر و شام انجام مي‌شد. خاتون در غرفه‌ي مشبکي که مشرف بر مسجد بود مي‌نشست و در پايان مراسم نيز بر در مقبره چون در سراي پادشاهان طبل و شيپور و بوق نواخته مي‌شد. (16) در خاتمه‌ي شرح و احوال احمد بن موسي بايد گفته شود که آن بزرگوار شش فرزند به نام‌هاي: فتح‌الله، نورالله، عين‌الله عبادالله، غيب‌الله و ششمين فرزند او نامش معلوم نيست، و سادات محترم شاهچراغي تهران که اصلا از نهاوند مي‌باشند نسب خود را به امام احمد بن موسي (عليه‌السلام) مي‌رسانند. (17)

مشخصات و معماري امامزاده 

بر اساس فهرست نامه‌ي آثار تاريخي ايران، اسکلت بناي امامزاده احمد بن موسي يا شاه چراغ شيراز به زمان اتابک ابوبکر سعد بن زنگي (658 - 628 ه) تعلق دارد. (18) مشهور است که در زمان امير مقرب الدين مسعود، بدرالدين وزير اتابک ابوبکر چهار طاق و گنبدي بر فراز بقعه‌ي آن حضرت ساخته و پرداخته گردانيد. پس از آن اتابک ابوبکر خود رواقي بر آن آستانه افزود. در زمان ملکه‌ي معظمه تاشي خاتون مادر شاه ابواسحق اينجو (746 - 745 ه) گنبد بقعه تعميرات اساسي شد و در جنوب آن و متصل به بقعه مدرسه‌اي عالي به دستور او بنا گرديد که بعدها اين بانو مدفن خود را همسايه‌ي بقعه بنا کرد. (19)بقعه‌ي شريف امامزاده بار ديگر در سال 912 ق، توسط مرحوم حبيب الله شريفي متولي آستانه‌ي شاه چراغ به موجب وقف نامه‌ي موجود در آن سال تعمير اساسي و مفصلي گرديد. ولي در سال 997 ق بر اثر زلزله‌ي شديدي نيمي از گنبد و بناي بقعه خراب شد اما از محل درآمد موقوفات خرابي‌ها تعمير و بقعه مجددا تجديد بنا گرديد. (20).
گويند: نادرشاه قبل از فتح شيراز و شکست دادن افغان‌ها نذر کرده بود که در صورت موفقيت، تعميراتي در شاه چراغ انجام دهد. پس از دفع شر افغان‌ها و شکست فاحشي که در حوالي زرقان شيراز بر آنها وارد شد، نادر يک هزار و پانصد تومان پول رايج آن زمان را براي تعمير بقعه و مقدار 720 مثقال زرناب براي ساختن قنديلي در بالاي سر امامزاده هديه کرد، که اين قنديل تا سال 1139 ق در بقعه باقي بود، ولي در آن سال زلزله‌ي شديدي در شيراز رخ داد قسمتي از بقعه ويران گرديد، قنديل ياد شده فروخته و صرف تعميرات ضروري بقعه گرديد، تا اينکه نادر براي بار دوم در سال 1146 ق به شيراز آمد و پس از زيارت بقعه‌ي متبرک احمد بن موسي (عليه‌السلام) و صرف نهار در شاه چراغ که از طرف مرحوم ميرزا محمد حسين شريفي متولي آستانه ترتيب داده شده بود، مبلغ دويست تومان پول رايج روز جهت تعميرات بقعه حواله کرد. (21) در قرن سيزدهم هجري نيز چندين بار بقعه‌ي مبارکه خراب و مجددا تعمير و مرمت شد، و فتحعلي شاه قاجار در 1243 ق ضريحي نقره‌اي وقف آن کرد، (22) و مرحوم ميرزا محمد حسين متخلص به عالي شيرازي که از اجله‌ي سادات شيراز بود اشعاري درباره‌ي تاريخ نصب ابن‌ضريح در بقعه‌ي احمد بن موسي (عليه‌السلام) بدين مضمون سرود: 
کلک «عالي» زد براي سال تاريخش رقم
مرقد سبط محمد يافت اين سيمين حجاب‌
و شاعر ديگر به نام فرهنگ، درباره‌ي تاريخ آينه کاري بقعه‌ي احمد بن موسي (عليه‌السلام) در اين زمان اشعاري سرود که هم اکنون بر فراز طاقچه‌هاي حرم و دور تا دور آن ديده مي‌شود، بدين مضمون: 
چون آينه شد رواق ايوان
روشن شد از آن چراغ ايمان‌
آنان که هنر پژوه بودند
تاريخ ورا طلب نمودند
گفتا به طلب ز روي ايقان
تاريخ وي از «چراغ ايمان» (23)
و رواقي که در اشعار بالا آمده، توسط سلطان مسعود ميرزا فرزند فتحعلي شاه ساخته شده و مرحوم و قاربن وصال درباره‌ي ماده تاريخ آن سروده است: 
بهر اتمامش فرمود به اين بنده وقار
که به تاريخ، يکي قطعه‌ي سنجيده بساز
من در انديشه که در جمع يکي آمد و گفت
«اين در رحمت (24) از شاه به ما بادا باز» (25)

گنبد بقعه 

نوشته‌اند: نخستين گنبد ساخته شده به روي بقعه به سال 623 ق به دستور امير مقرب‌الدين مسعود وزير اتابک ابوبکر بوده است، ولي در زمان ملکه تاشي خاتون» 745 ق» گنبد 72 ترکي که هر ترک را 90 سانتيمتر حدس زده‌اند، روي بقعه ساخته شد که به نوبه‌ي خود يکي از شاهکارهاي هنري و معماري قرن هشتم هجري شيراز بوده است. (26) زلزله‌اي که در سال 1239 ق اتفاق افتاد آن گنبد را خراب کرد ولي هنگام فرمانروايي مرحوم حسينعلي ميرزاي قاجار، گنبد همراه قسمت‌هاي ويران شده‌ي بقعه تعمير و تجديد بنا گرديد و طرح گنبد آن شبيه گنبد فعلي آستانه‌ي حضرت سيد علاءالدين حسين بود، يعني گنبد شکم برجسته‌اي که شکم آن حدود 5 / 2 متر از ساقه‌ي گنبد خارج قرار گرفته بود، و بر روي ساقه‌ي گنبد سوره‌ي مبارکه «طه» و چند آيه ديگر از قرآن مجيد به طور معرق کاشيکاري گرديده بود. (27)
اين گنبد نيز مجددا در زلزله‌ي سال 1269 ق آسيب ديد و شکافي برداشت و ديگر قسمت‌هاي بقعه هم صدمه‌ي فراوان ديد، تا اينکه مرحوم محمد ناصر ظهيرالدوله گنبد و خرابي‌ها را تعمير نمود. (28) بقعه و گنبد آن به همين حال بود تا دوباره در گنبد شکاف‌هايي پيدا شد که هر آن بيم خرابي مي‌رفت، و حدود چهل سال پيش اداره‌ي اوقاف وقت که به اين امر وقوف پيدا کرد با کمک و مساعي شادروان محمد حسين شريفي متولي بقعه، با نصب کلاف‌هاي آهني در درون گنبد تا حدي از خطر فروپاشي گنبد جلوگيري شد ولي اين کار کافي و ثمربخش نبود. (29) تا اينکه در سال 1337 ش اوقاف آن زمان، گنبد را کاملا برچيد و به جاي آن با آهن و مصالح ساختماني مناسب گنبد سبک‌تر و با دوامي با همان طرح و به هزينه‌ي مردم شيراز ساختند. (30)

مرقد و ضريح امامزاده 

مرقد مطهر احمد بن موسي در شاه نشين ميان محوطه‌ي زير گنبد و مسجد بالاي سر امامزاده قرار دارد، ضريح روي مرقد را نوشته‌اند که خاقان مغفور فتحعلي شاه قاجار... نقره‌پوش کرد. (31) بعضي اين ضريح نقره را مربوط به سال 1257 ق از کارهاي زمان سلطنت محمد شاه قاجار مي‌دانند. (32)

ساختمان بقعه‌ي امامزاده 

بناي کنوني بقعه مشتمل بر ايوان اصلي در مشرق و حرم وسيع و شاه نشين‌هايي از چهار جانب و مسجدي در جانب غربي حرم و اطاق‌ها و مقبره‌هاي متعدد متصل به بقعه است (33) درون بناي بقعه با قطعات آينه‌هاي ريز و رنگين در قرون گذشته به وسيله‌ي استادان متبحر آيينه‌کاري شده که اين آيينه‌کاري ظريف و زيبا خود يکي از شاهکارهاي هنري قرن گذشته‌ي هنرمندان شيراز است. (34)
مرحوم فرهنگ نيز در تاريخ آيينه‌کاري بقعه اشعاري سروده که بر فراز طاقچه‌هاي حرم و دور تا دور آن ديده مي‌شود ؛ (35) و در همين مقاله به آنها اشاره شد. 
بقعه‌ي احمد بن موسي داراي دو در مي‌باشد در نقره‌پوش ورودي از سمت ايوان اصلي که به در ظل السلطان معروف بود همان طور که قبلا اشاره شد توسط سلطان مسعود ميرزا به بقعه اهدا شده بود. (36) بر اين در اشعاري که مشتمل بر ماده تاريخ اهداي در بقعه توسط مرحوم و قاربن وصال سروده شده بود، نقر گرديده است (37) که قبلا به آن اشاره شد. اين در بعدها در زمستان 1345 ش، به در نقره‌پوش و طلاکاري و ميناکاري شده‌ي فعلي که کار هنرمندان اصفهان مي‌باشد، تبديل گرديد، و در نقره‌پوش ظل السلطاني به موزه‌ي آستانه منتقل و در آنجا به وضع مطلوبي نگاهداري مي‌شود. (38)
در ديگر بقعه را مرحوم حاجي نصير الملک ميرزا حسنعلي خان به بقعه اهدا کرد که شوريده شاعر شيرازي ابياتي چند در ماده تاريخ نصب آن سروده که بر استوانه‌هاي اطراف در کنده‌کاري شده است و شعر زير مضمون ماده تاريخ آن است: 
سرود منطق شوريده بهر تاريخش
گشاده بين در ايوان شه ز سيم و زر (39).
همچنين دو مناره‌ي کوتاه در دو انتهاي ايوان زينت‌بخش بقعه‌ي امامزاده مي‌باشد. (40)ديوارهاي خارجي بقعه نيز با کاشي‌هاي جلادار قرن نوزدهم ميلادي / سيزدهم هجري، پوشيده شده است.(41).
ميرزا فرصت شيرازي مي‌نويسد: در سمت جنوبي صحن امامزاده، مقابل در بزرگ يک ساعت بسيار ممتاز که زنگ آن فزون‌تر از چهل من است بر فراز عمارتي برپاست که آن را شاهزاده‌ي سابق الذکر سلطان مسعود ميرزا وقف کرده و بدان مکان نصب شده، در زير صفحه‌ي ساعت چند شعر، مرحوم وقار به تاريخ بناي آن ساعت سروده که بر سنگي نقر شده و زير ساعت نصب گرديده است. بدين مضمون: 
زد به تاريخ بناي او رقم کلک وقار
ساعتي عمر ملک بادا يکي سال دراز (42).
توليت اين امامزاده‌ي والاتبار در دوره‌ي قاجار به عهده‌ي عارف کامل و مرشد فاضل فخر السالکين جناب ميرزا جلال‌الدين محمد حسيني ملقب به مجدالاشراف بود و اداره و تنظيم کارهاي بقعه‌ي شريفه به کف با کفايت برادر کهتر والا گهرش جناب ميرزا محمدرضا نايب التوليه‌ي... آستانه بوده است... و خدام آستانه‌ي متبرکه جماعتي از معمرين بودند که داعي حق را لبيک گفته و رخ در اين خاکدان نهفتند رحمهم الله. اکنون بازماندگان ايشان به خدمت خود مشغولند، خصوصا جناب ميرزا هدايت بن ميرزا احمد که به حسن کفايت ميمند (فارس) را نيابت دارد و اخذ ماليات مي‌نمايد و تا وجه آن صرف مرمت و مخارج آستانه‌ي آن حضرت (عليه‌السلام) شود. (43)

توليت آستانه‌ي شاه چراغ در رژيم گذشته 

با تأييد و موافقت اداره‌ي کل اوقاف زير نظر هيأت امنا برنامه‌ي وسيعي از لحاظ تهيه‌ي کتابخانه و موزه و مرمرکاري، سنگ فرش کف حرم و ايوان، تعويض ضريح و در نقره‌پوش ورودي، معرق کاري ايوان، تعمير مسجد زنانه و ساختمان گلدسته‌ها و سر در ورودي، احداث يک سالن بزرگ جهت برگزاري مراسم سوگواري و جشن‌ها و مجالس وعظ و خطابه و همچنين 
توسعه‌ي صحن تا مسجد جامع عتيق و يکي شدن دو صحن مطهر شاه چراغ و سيد مير محمد، خريد خانه‌هاي حريم صحن و غيره طرح شده که بعضي از آنها تاکنون جامه عمل پوشيده و بقيه در دست اقدام است. (44)

پي نوشت : 

1- شيراز، علي سامي، ص 332. 
2- فارسنامه‌ي ناصري، گفتار دوم، ص 154 - 80. 
3- شد الازار في خط الأوزار عن زوار المزار، ص 260. 
4- جامع الانساب، ج 1، ص 78. .
5- ارشاد مفيد، ج 2، ص 237. .
6- شيراز، علي سامي، ص 338 - 337. 
7- الملل و النحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکريم شهرستاني، بيروت، دارالفکر، بي‌تاريخ، ص 170 - 169. 
8- کنر الانساب، معروف به بحر الانساب، ص 95. 
9- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ص 445. 
10- شد الازار في حظ الاوزار عن زوار المزار، ص 10. 
11- ستارگان فروزان «شرح حال عده‌اي از امامزادگان» ص 85 - 84. .
12- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ص 445. 
13- شد الازار في حظ الاوزار عن زوار المزار، ص 10. 
14- ستارگان فروزان، ص 87. 
15- شيراز، علي سامي، ص 336. .
16- سفرنامه‌ي ابن‌بطوطه، ج 1، ص 29. 
17- جامع الانساب، ج 1، ص 81. .
18- معماري اسلامي ايران، در دوره‌ي «ايلخانان» ص 115. 
19- راهنماي آثار تاريخي شيراز، ص 81. 
20- شيراز، علي سامي، ص 337. 
21- همان، ص 338. 
22- اقليم پارس، سيد محمدتقي مصطفوي، ص 64. 
23- «چراغ ايمان» ماده تاريخ 1306 هجري قمري است که اين تعمير و آينه‌کاري در بقعه انجام شده است. .
24- «اين در رحمت از شاه به ما بادا باز» سال 1309 هجري قمري است. 
25- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ج 2، ص 748 - 746. .
26- شيراز، علي سامي، ص 338. 
27- همان، 340. .
28- اقليم پارس، سيد محمدتقي مصطفوي، ص 64. 
29- شيراز، علي سامي، ص 340. 
30- اقليم پارس، سيد محمدتقي مصطفوي، ص 64. .
31- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ص 446. 
32- شيراز، علي سامي، ص 341. .
33- اقليم پارس، سيد محمدتقي مصطفوي، ص 64. 
34- شيراز، علي سامي، ص 341. .
35- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ص 446. 
36- شيراز، علي سامي، ص 341. 
37- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ص 446. 
38- شيراز، علي سامي، ص 341. .
39- اقليم پارس، سيد محمدتقي مصطفوي، ص 64. 
40- همان، ص 64. 
41- معماري اسلامي ايران، «در دوره‌ي ايلخانان» ص 115. 
42- آثار عجم، ميرزا فرصت شيرازي، ص 447. 
43- همان، ص 448. .
44- شيراز، علي سامي، ص 341. .


نام:
ایمیل:
* نظر: